مدیر استارتر
عضویت: 1394/02/01
تعداد پست: 1269
تاتی ؛))
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1263138 کلاس مجازی نمد دوزی
عضویت: 1393/05/03
تعداد پست: 573
هستی جان دستت درد نکنه یاد روزای اولمون افتادم با شوهرم نشستیم کلی راجع به دوران نامزدی و عقد حرف زدیم و چقدر خندیدیم شوهرم بعد نامزدی دستم رو میبوسید ولی چند وقت بعد از نامزدی بعد از اینکه از بیرون برگشتیم منو رسوند دم خونه و منم سریع از ماشین پیاده شدم و رفتم خونمون دیدم اس ام اس داد که چه زود از ماشین پیاده شدی میخواستم بوست کنم منم گفتم باشه فردا.فرداش اومد و گفت خوب حالا بوس من ... منم با کلی خجالت لپش رو بوس کردم.
عضویت: 1393/08/29
تعداد پست: 425
بعضیا هستن لامصبانمیشه دوستشون نداشت.مثلا یکیش خودمن.....میتونین د نمیتونین دیگه ....
عضویت: 1392/05/23
تعداد پست: 12672
عضویت: 1394/04/14
تعداد پست: 692
سلام ازدواج ما تماس بود وقتی تو حرم تکتم رضایی عقد کردیم همونجا شوهرى بوسیدم من
ایشالا همه شادان باشین امین از ته ته دلم
1037
عضویت: 1394/04/14
تعداد پست: 692
سنتی حرم امام رضا
ایشالا همه شادان باشین امین از ته ته دلم
مدیر استارتر
عضویت: 1394/02/01
تعداد پست: 1269
trsh خوش ب سعادتت عزیزم خخخخ تو حرم اولین بوسه !!! عجب شوهر فوضولی داری ؛))
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1263138 کلاس مجازی نمد دوزی
عضویت: 1393/08/29
تعداد پست: 425
بعضیا هستن لامصبانمیشه دوستشون نداشت.مثلا یکیش خودمن.....میتونین د نمیتونین دیگه ....
عضویت: 1394/03/15
تعداد پست: 2405
واییییییییییییییی مرسی پقد حالم خوب شد. منم تو حرم عقد کردم ولی یادم نمیاد اونجا همو بوسیده باشیم.بعد از حرم رفتیم گردش تا نیمه شب تو راه دستمنو گرفته بود رو دنده و ول نمیکرد کلی عرق کرده بود و حالت چهرش هنوز یادمه رفتیم یه آلاچیقو همونجا کلی بوسم کرد خدایا په روزایی بود الان هم هنوز این عادتو حفظ کرده هر سلام و هر خدافظی دستمو میبوسه اصلا هم توجه نمیکنه کسی باشه یا نه
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ
عضویت: 1394/04/23
تعداد پست: 511
هستی جون خوشم اومد از تاپیکت ،برم شوهرمو ببوسم
1078
عضویت: 1392/04/29
تعداد پست: 121
ما تو دوران آشنایی بیشتر بعد از خواستگاری ! چون مامانشینا رفته بودن مشهد ، منتظر بودیم برگردن تا بعد بله برون و نامزدی برگزار شه. رفته بودیم پارک قدم زنان یه لحظه دیدم واستاد و من برگشتم دیدم لپمو بوس کردو خودش داشت از خجالت اب میشد .... منم هنگ کرده بودم . سرخ شدم.... پسر مقید و مومنیه ولی خودش گفت نمیدونم چی شد و نتونستم جلوی خودمو بگیرم.... کلی عذاب وجدان داشت و من به جای اینکه مثلا عصبانی یا ناراحت بشم بهش دلداری میدادم !!!!..... خخخخخ.... شانس آوردیم مامانشینا فرداش برگشتن و زود عقد کردیم ولی همین که از محضر اومدیم و رفتیم مثلا دوتایی دور بزنیم رفتیم یه پارک جنگلی و منو دیگه با بوساش خفه کرد ... تمام گردن و لبام کبود شده بود.... خلاصه آبرو نموند واسم
عضویت: 1394/03/11
تعداد پست: 594
وای چقد قشنگه بودین مرسیا ز صاحب تاپیک
عضویت: 1394/04/28
تعداد پست: 1626
بیچاره شوشو یکماه دنبالم دوید نمیذاشتم دست بهم بزنه. بالاخری بعد یکماه تسلیم شدم عاقا چه تسلیمی چه تسلیمی
عضویت: 1393/10/22
تعداد پست: 6042
مامان کنجد چه تسلیمی؟؟؟؟؟؟؟؟
?لعنت به انتظار?خواسته هایت راکه به خداگفتی به او اعتماد کن ?که خدا جز خیر برایت نمیخواهد??الهی به رقیه?
عضویت: 1394/05/01
تعداد پست: 557
وقتی عاقد داشت خطبه عقدرو میخوند. خواهرشوهرم و یکی از اقوام شوهرم داشتن پچ پچ میکردن که تا خطبه عقد خونده شد بگیم همو ببوسند و اگه همو نبوسیدند دوتا شونو به هم بچسبونیم. از اونجا که میدونستند من خیلی آروم و به نظر خجالتی بودم میخواستند شیطنت کنند. منم داشتم صحبتاشونو میشنیدم و برای اینکه جلوی اقوام ضایع نشیم که بهمون بخندند تا خطبه تموم شد و بله رو گفتم. خواهرشوهرم بلند گفت عروس و داماد باید همو ببوسند. منم واسه اینکه کم نیارم به هم دست دادیم و خیلی با کلاس لپ همو بوسیدیم. همه ی حضار دست زدند . باورشون نمیشد. اینم اولین بوسه ی ما. خیلی خیلی یادش بخیر
1090
عضویت: 1393/06/14
تعداد پست: 846
ما که بعد عقد رفتیم دور زدیم اما اصلا عشق بازی نکردیم . همون شب پاگشام کردن بازم هیچی فقط شب بعد پا گشا با ماشین دامادش اینا اومدیم ما پشت نشسته بودیم هی خودشو می چسبوند به من. شب خونه ما بودیم هیچی بازم واسه خواب دراز کشیدیم حرف زدیم بازم هیچی دیگه من دیدم حالیش نیست خودم یهو بوسیدمش انگار برق گرفتش دیگه بوس بارونم کرد. هر وقت میگم کاش اولین بوس از طرف تو بود. میگه می خواستم ببوسم اما روم نمی شد می گفتم نکنه خجالت بکشی. اسکول
الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم .الهی آمین .
عضویت: 1393/08/29
تعداد پست: 425
پس کجاییید
بعضیا هستن لامصبانمیشه دوستشون نداشت.مثلا یکیش خودمن.....میتونین د نمیتونین دیگه ....
عضویت: 1394/04/15
تعداد پست: 706
ما دو روز بعد عقد رفتیم بیرون خیلی خوش گذشت ٬ شوهرم خیلی خجالتی بود منم مجبور شدم خودم راش بندازم وقتی رسوندم خونه گفتم خیلی خوش گذشت میخام ازت تشکر کنم و صورتمو بردم جلو انتظار داشتم لپشو بیاره تا ببوسمش اما کلک لبشو اوردو همو بوسیدیم یادش بخیر....
ای کاش یاد بگیریم واسه خالی کردن خودمون کسی رو لبریز نکنیم...
مدیر استارتر
عضویت: 1394/02/01
تعداد پست: 1269
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=1263138 کلاس مجازی نمد دوزی
عضویت: 1394/07/19
تعداد پست: 3439
اولین بارکه شوهری من وبوسیدبعدازعقدمون بودکه رفتیم بیرون دوربزنیم وسط خیابون وایسادتوماشین بودیم گفت روسریت وبازکن بازکردم شروع کردگردنم وصورت ولبام وبوسدمن منم داغ کردم خیلی بهم مزه دادهنئزم که یادش میوفتم بهم انرزی میده
1073