خنده دار جدید

خنده دار جدید

نویسنده : علی بجنوردی | زمان انتشار : 01 آبان 1400 ساعت 18:34

1955

blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=white

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فوضولی

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/16

تعداد پست: 70

 رفته بودیم برا خواهرم سی دی بخریم

توی  مغازه فروشندش مرد بود هی سوتی میدادم کلا سوتی نبود که ندم مثلا 

اسم کارتون اشتباه میگفتم سوال میپرسید جواب نمیدادم یا جواب غلط میدادم یا کمتر از قیمت دادم باید خودتون اونجا بودین میدیدین مرده فکر کرد موادی ام بهم مواد نرسیده

اسم کاربریمو فوضول گذاشتم اون (ی) اخرش نمیدونم از کجا اومد ?? 

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white پرمون68

عضویت: 1397/03/03

تعداد پست: 81

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white بارران

عضویت: 1396/08/09

تعداد پست: 3586

برا خودم لباس دوختم حواسم نبود استینو جای یقه زدم

خدایا ارامشمو ازم نگیر.آمین‌.

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white mary_ahwaz_1362

عضویت: 1396/03/27

تعداد پست: 2939

رفته بودم اریشگاه 

خانمی که قبل من اصلاح گرد

داشت

جاش به من میداد

خواستم بهش بگم مبارکه

بهش گفتم قبول باشه???????????

a643b537-8bd3-4252-8163-996f0e47825e.gif

فرقی  نمی کنه  کجا  باشی  می تونی  هروقت از شبانه  روز پزشکت رو در کنار خودت داشته باشی                                                                                                                                                                                                           

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white lalisaaaaa

عضویت: 1397/04/30

تعداد پست: 8344

بیشتر گریه دار بود اخرینش تو همین نی نی سایت بود?

??️?❤️?... این جهان کوه است و فعل ما ندا، از نداها سوی ما اید صدا ?❤️? هی تویی که داری امضامو می خونی! امیدوارم خیلی زود یه اتفاق خوب واست بیافته ??.                                        ❤️??(من مطمئنم همه چیز همونطور می شه که می خوام) ????❤️ 

1965

blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=white

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white مهسامامانه

عضویت: 1397/02/24

تعداد پست: 1629

رفته بودم اریشگاه  خانمی که قبل من اصلاح گرد داشت جاش به من میداد خواستم بهش بگم مبارکه به ...

خاطره زایمانم?خدا گفت ببرینش جهنم،برگشت و نگاهی به خدا کرد،خدا گفت : نبرینش،او را به بهشت ببرین !فرشتگان سوال کردند چرا ؟جواب آمد:چون اوهنوزبه من امیدواراست!?

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white مامانیک

عضویت: 1397/04/04

تعداد پست: 24976

به شوهرم میخواستم بگم کنسرو سبزیجات بگیر گفتم کنسرو مخلوقات بگیر  اون روز خیلی خسته بودم و میگرن داشتم 

☘️⚖️تعادل قانون طلایی زندگی ⚖️☘️

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white شبنم69

عضویت: 1397/02/27

تعداد پست: 35284

بعد ۵ سال رفتم خونه دوستم مهمونی ? سالاد ریختم رو سفره ، ماست ریختم. دوغ ریختم....اخرم بستنی افتاد رو لباس و شلوارم.

عین ی بچه شلخته گشنه. کلن حامله شدم بی دست و پا شدم????

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white رهاجون۷۷

عضویت: 1396/08/21

تعداد پست: 3160

بچه خواهرم میگه عروسی بودیم اومدم با داماد دست بدم به داماد گفتم صد سال به این سالها چشمتون روشن میگفت داماد قهقهه میزد تا اخر عروسیم خودشو جوری تنظیم کرده داماد نبیندش

فقط 10 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

به خدا اعتماد کن ؛ اوهرچیزی را به قشنگترین شکل ممکن به تو میدهد، اما در زمان خودش 

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white برباد_رفته

عضویت: 1397/02/04

تعداد پست: 17259

رفته بودم جهیزیه خواهر شوهرم رو کمکش بچینم

شوهرش هم اخراش اومده بود کمک

منم اصلا حواسم نبود این اقا تو خونست

داشتم رو بالشتا روکش میکشیدم بعد چون بالشتا بزرگ بود روکشا براش کوچیک بود و به سختی میشد روکش بکشیم روشون

هر کس از یه طرف داشت با بالشتا کشتی میگرفت

من اولین نفر بودن که موفق شدم بعد بلند داد زدم اخ جون رفت توش?????

بعد رفتم سراغ یکی دیگه 

هی میگفتم اخ نمیره توش

ای چرا نمیره توش

خلاصه، اونو هم موفق شدم دوباره بلند داد زدم اخ جون بازم رفت توش

بعد مادرشوهرم بدو بدو اومد بلند گفت چه خبرتونه این همه بکن بکن راه انداختین. نمیگین صداتون رو میشنوه اقا داماد. همه پهن شده بودن رو زمین از خنده. 

منم وسط خوشحالیم خشکم زده بود و تازه فهمیده بودم چه گندی زدم.

بعد خیلی ساده لوحانه به مادرشوهرم گفتم اینجور که شما اومدی داری بلند حرف میزنی بنده خدا الان فکر میکنه اینجا داریم همدیگه رو .... 

بعد همون موقع دیدم شوهر خواهرشوهرم کبود شده داره زیر زیرکی میخنده و از خونه میره بیرون

کلی خجالت کشیدم???

1967

blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=white

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white بدشانس۰۰۰۰۰

عضویت: 1397/04/20

تعداد پست: 718

رفتم ملاقات یکی از فامیل که قلب شو عمل باز کرده بود موقع خدافظی گفتم برو ب سلامت :/

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white مهسامامانه

عضویت: 1397/02/24

تعداد پست: 1629

رفته بودم ارایشگاه.ارایشگره داشت ابروهای یکی دیگه رواصلاح میکردرفتم سلام کردم فک کردم اونی که ارایشگره داره ابروهاشواصلاح میکنه دخترعمم هست صورتشوندیده بودم گفتم فاطمه توهستی؟؟?

گفت اره تومنوازکجامیشناسی گفتم وااین چه حرفیه وقتی نگام به صورتش افتاددیدم ای داد این یکی دیگست وازشانس من اینم اسمش فاطمه بود????

جاخوردم شدید

رنگم قرمزشد به روخودم نیاوردم که اشتباه گرفتمت بایکی دیگه????

حالادختره هی گیرداده بودمنوازکجامیشناسی ارایشگره هم همینطور???

منم توجواب میگفتم میشناسم دیگه?????

خاطره زایمانم?خدا گفت ببرینش جهنم،برگشت و نگاهی به خدا کرد،خدا گفت : نبرینش،او را به بهشت ببرین !فرشتگان سوال کردند چرا ؟جواب آمد:چون اوهنوزبه من امیدواراست!?

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white نامناهید

عضویت: 1396/11/24

تعداد پست: 922

پسرم رو ختنه کرده بودیم مامانم به مادر شوهرم گفت نمیدونم چرا سر الت بچه تو رفته مگه نباید بیرون باشه، مادر شوهرم گفت نه بابا همه پسرای من اونجوری بودن بعد من بگشتم گفتم نه بابا کجا پسرات اونجورین???? مادر شوهرم گفت اجازه ندادی جمله مو تموم کنم میخواستم بگم بعدا درست میشه??????

بیگناه پای دار رفت نمیدانست بالای دار هم خواهد رفت! چاقو دسته ی خود را برید و محبت خارها را گل نکرد.                                                                       همانطور که دوری دوستی نیاورد، در و تخته هم اصلا با هم جور نبودند.                                                     بار کج هم چه خوب به منزل رسید. به دعای گربه کوره عجب بارونی اومد.                                                    کار از محکم کاری عیب کرد.ماه هم چه خوب زیر ابر پنهون ماند.                                                             اتفاقا پول خوشبختی آورد و ظلم ماندگار شد. تاریخ انقضای ضرب المثل ها هم به پایان رسید.                    عجب دنیای عجیبی ست.

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white dokhishadammmm

عضویت: 1396/12/28

تعداد پست: 2997

من دو سال پیش یه استاد زبان داشتم که سی سال داشت و خوشگل بود بعد تو دانشگاه تعریفش بود گفتم بزار منم عکس بگیرم به دوستام نشون بدم اقا چشمتون روز بد نبینه خیلی با دقت تنظیم کردم که نفهمه دارم عکس میگیرم و سایلنتش کردم و... تا اومدم با خوشالی عکس بگیرم نگو فلش گوشی روشن بوده صاااف خورد تو چشش رو کل تخته پخش شد بد ترین لحظه و سوتی زندگیم بود تا اخر کلاس سرمو بلند نکردم حتی میخواستم اون درسو حذف کنم ولی سال اخر بود تحمل کردم

دیگه الان وقتشه چشمامو ببندم وقتی باز کردم تو نیویورک باشم :/ بسع مسخره بازی

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white lalisaaaaa

عضویت: 1397/04/30

تعداد پست: 8344

رفته بودم جهیزیه خواهر شوهرم رو کمکش بچینم شوهرش هم اخراش اومده بود کمک منم اصلا حواسم نبود این اق ...

??️?❤️?... این جهان کوه است و فعل ما ندا، از نداها سوی ما اید صدا ?❤️? هی تویی که داری امضامو می خونی! امیدوارم خیلی زود یه اتفاق خوب واست بیافته ??.                                        ❤️??(من مطمئنم همه چیز همونطور می شه که می خوام) ????❤️ 

8

blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=white

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فوضولی

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/16

تعداد پست: 70

برا خودم لباس دوختم حواسم نبود استینو جای یقه زدم

اسم کاربریمو فوضول گذاشتم اون (ی) اخرش نمیدونم از کجا اومد ?? 

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فوضولی

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/16

تعداد پست: 70

بعد ۵ سال رفتم خونه دوستم مهمونی ? سالاد ریختم رو سفره ، ماست ریختم. دوغ ریختم....اخرم بستنی افتاد ...

 اخی عزیزم

اما خیلی باحال بود??

اسم کاربریمو فوضول گذاشتم اون (ی) اخرش نمیدونم از کجا اومد ?? 

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فوضولی

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/16

تعداد پست: 70

رفته بودم ارایشگاه.ارایشگره داشت ابروهای یکی دیگه رواصلاح میکردرفتم سلام کردم فک کردم اونی که ارایشگ ...

چه باحال چه شانسی ماشالا از شانس بزنم به تخته???

اسم کاربریمو فوضول گذاشتم اون (ی) اخرش نمیدونم از کجا اومد ?? 

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فوضولی

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/16

تعداد پست: 70

[QUOTE=66128459]برا خودم لباس دوختم حواسم نبود استینو جای یقه زدم[/QU

خخخخخخ

اسم کاربریمو فوضول گذاشتم اون (ی) اخرش نمیدونم از کجا اومد ?? 

blank-loading.png?width=80&height=85&crop&bgcolor=white فوضولی

مدیر استارتر

عضویت: 1397/05/16

تعداد پست: 70

رفته بودم جهیزیه خواهر شوهرم رو کمکش بچینم شوهرش هم اخراش اومده بود کمک منم اصلا حواسم نبود این اق ...

اسم کاربریمو فوضول گذاشتم اون (ی) اخرش نمیدونم از کجا اومد ?? 

1718

blank-loading.png?width=728&height=90&crop&bgcolor=white

ارسال نظر شما

این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

در حال شمارش افراد آنلاین

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر


  • آخرین مطالب
  • گوناگون