موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

بی توجهی همسر

بی توجهی همسر

نویسنده : سمیرا | زمان انتشار : 24 خرداد 1400 ساعت 07:32

سلام به همه مامانهائی که این پست رو می خونند.

واقعا دلم گرفته دیگه نمی دونم چه رفتاری درسته !

نیاز به همفکری دارم

راستش 4 ساله که ازدواج کردم و یک پسر 1 ساله دارم،پسرم کلا کم خواب و بد خوابه.شبها خیلی دیر می خوابه.

مشکلم نیاز عاطفی است،نیاز به ناز و نوازش و درآغوش کشیده شدن از جانب همسری.شبها که اون زودتر می خوابه و من دیرتر،همینطور صبحها هم همدیگرو نمی بینیم.بیشتر زمانهائی هم که تو خونه است سرش به کار خودش گرم و پای لپ تاپه.

منم از بی توجهی خسته میشم و میریزم تو خودم تا جائی که میبینه دیگه روزه سکوت گرفتم تازه می فهمه که من از یه چیزی ناراحتم.

بارها راجع به این مساله باهاش صحبت کردم ولی بهانه میاره که تا وقتی بچه بیداره نمیشه باهم بود و تو سرت به بچه گرمه.

من میگم اگه بخوای میشه زمان با هم بودن رو پیدا کرد.دیگه از گفتن این مساله خسته شدم :((

مثلا گاهی که همسرم خونه است و پسرم بعد از ظهر می خوابه میرم میگم بیا پیشم، ولی جدیدا این رو هم نمی گم ! بهم بر می خوره که همش من بخوام بیاد پیشم.دلم می خواد اگه قرار به با هم بودنه این خواستن دو طرفه باشه.اصلا گاهی خیلی شیرینه که اون بیاد و بغلم کنه.

متاسفانه متاسفانه منم از لحاظ عاطفی خیلی حساس و وابسته هستم.

امشب که ازم پرسید دیگه چی شده گفتم دیگه از تکرار این وضعیت خسته شدم.گفتم تو که من و یادت میره یعنی احساس نیازی نداری که یادت نمی یوفته!؟ جوابی که داد این بود که من عاطفی نیستم

همه چی رو سرم خراب شد،حس کردم تمام این با هم بودنها تا الان تظاهر بوده !

حس بدی دارم،اشکهام سرازیره و بند نمیاد....

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر