عضویت: 1392/03/29
تعداد پست: 870
خوب حالا چی شد که دعوا کردین
خدایا شکرت به خاطر دختر زییا و سالمم خدایا عاشقتم
عضویت: 1392/03/01
تعداد پست: 1325
چرا دعوا کردید و برای چی؟
یه روزی یه جایی یه وقتی... می رسه
مدیر استارتر
عضویت: 1390/03/22
تعداد پست: 552
دیروز برگشت گفت من این چندسال همیشه از تو ناراحت بودم و بروت نیوردم در صورتیکه فامیلاش همیشه به من میگفتن پشت سرت ازت تعریف میکنه و میگه عروس خوبیه دیروز خیلی حرفای وحشتناکی بهم زد از یاداوریش تا صبح خوابم نمیبرد تا حالا حتی داد هم سرم نزده بود حتی گفت برو از بچم جدا شو بچتونم خودم نگه میدارم ????
عضویت: 1392/03/01
تعداد پست: 1325
بد و بیراه چی گفت؟
یه روزی یه جایی یه وقتی... می رسه
836
عضویت: 1392/03/29
تعداد پست: 870
حتما داره تایپ میکنه
خدایا شکرت به خاطر دختر زییا و سالمم خدایا عاشقتم
عضویت: 1392/07/27
تعداد پست: 16364
مامی جوجو مادر شوهر منم همین قدررررر زرنگه ،دم به تله نده
مدیر استارتر
عضویت: 1390/03/22
تعداد پست: 552
الان دلیل دعوا رو مینویسم فقط تروخدا بگین چیکار کنم
عضویت: 1391/03/07
تعداد پست: 4655
عضویت: 1392/03/29
تعداد پست: 870
وا یهو امپر سوزپنده بگو یواش یواش
خدایا شکرت به خاطر دختر زییا و سالمم خدایا عاشقتم
727
عضویت: 1394/01/26
تعداد پست: 555
منم مادرسوهر خواهر شوهرم خیلی بدن ولی شوهرم عینه کوه پشتمه در ضمن شوعرم به مادرش بی احترامی هم نمیکنه...یعنی من نمیذارم اینجوری خودتو خوب نشون بده به شوهرت
عضویت: 1391/12/01
تعداد پست: 6715
بنظر من تا میتونی بهمسرت محبت کلامی وعملی کن جوریکه جز تو هیچ کسی نبینه.. همون سیاست مادرشوهرت
قضاوت نمیکنم.... تا قضاوت نشوم....
مدیر استارتر
عضویت: 1390/03/22
تعداد پست: 552
پدر شوهرم خیلی وقت نیس فوت کرده... بماند که خیلی مرد حوبی بود و همیشه مشکلات زندگیمو حل میکرد... بعد مرگش مادرشوهرم احترام به مرده نمیذاشت حتی درست حسابی مشکی هم نمیپوشید حتی روزای اول و شادی میکرد و یبار از دهنشم دررفت که دیگه پولدار شدم... اخه پدرشوهرم ولخرج بود. و این مسئله خیلی منو ناراحت میکرد و باعث شد خیلییییی ازش بدم بیاد ولی خودمو کنترل میکردم بخاطر شوهرم و نذاشتم شوهرم چیزی بفهمه... از طرفی اونم که بامن حداقل طاهری خوب بود یه دفه بد شد و کم محلی وحشتناک و ...
عضویت: 1392/03/01
تعداد پست: 1325
آدم احساس می کنه ارتباط شما قطع بوده فقط در ظاهر باهم بودید
یه روزی یه جایی یه وقتی... می رسه
عضویت: 1392/05/18
تعداد پست: 3736
خب
خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است از زندگیت لذت ببر حتی اگه چیز با ارزشی از دست دادی
929
عضویت: 1392/03/01
تعداد پست: 1325
اما حالا که شوهرش هم مرده دیگه دستش باز شده
یه روزی یه جایی یه وقتی... می رسه
عضویت: 1393/12/07
تعداد پست: 3750
به نظر من اینکه اون چقدر واسه شوهرش عزا گرفته به کسی مربوط نیست فصد ناراحت کردنتو ندارم
من که تسلیم تو بودم از چه جنگی زخم خوردی با کی میجنگی عزیزم من ببازم تو نبردی ....
عضویت: 1392/05/18
تعداد پست: 3736
خب بقیه دعوا رو بگو
خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است از زندگیت لذت ببر حتی اگه چیز با ارزشی از دست دادی
عضویت: 1392/03/29
تعداد پست: 870
خوب بگو دعواتون جی بوده
خدایا شکرت به خاطر دختر زییا و سالمم خدایا عاشقتم
مدیر استارتر
عضویت: 1390/03/22
تعداد پست: 552
از طرفی من یه جاری دارم که یه ادم شدیدا حسود و کینه ای و زیر اب زنه که به زور زن برادرشوهرم شد بزور رفتن خواستگاریش بدون حتی یک تکه طلا و همیشه به پدروما رشوهرم بی احترامی و بدرفتاری میکرد و اونام ازش بدشون میومد... حالا دقیقا دو سه ماهه که خیلی عزیز شده یهویی و همه قبولش دارن و تحویل شدید میگرن و در صورتیکه همه قبلش با من خیلی خیلی خوب بودن و از وقتی با اون خوب شدن همه همه با من یه مدلی بد شدن.... جالبه خلاصه کنم دیروز مادر شوهرم اومد گفت شنیدم که رفتی چه حرفایی پشت سرم زدی و اینو اینو گفتی ( حالا جالب اینجاست که این جاری همیشه پیش همه بد مادرى پدرشوهرمو میگفت و اونا میومدن بمن میگفتن که بابا این پشت سرتون اینجوریه حواستون باشه و منم به پدر و مادرشوهرم انتقال میدادم) بعد مادرشوهرم گفت جاریم گفته تو این حرفا رو زدی و راست هم میگه، جلو شوهرم.... و بعدش کلی دعوا و دادو بیداد....
908