موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

معنی موزی

معنی موزی

نویسنده : علی بجنوردی | زمان انتشار : 07 اردیبهشت 1400 ساعت 16:16

/muzi/


مترادف موذی

: اذیت کننده، عذاب دهنده، مضر، آزارنده، بدجنس، حیله گر شریر، مردم آزار، ناقلا، بدذات، بدطینت، بدسرشت


برابر پارسی

: موتک، گزندرسان


معنی موذی در لغت نامه دهخدا

مؤذی. [ م ُءْ ذا ] (ع ص ) ستم کشیده و رنجانیده شده. آزرده شده. (ناظم الاطباء). مؤذ. رجوع به مؤذی شود.
موذی. (از ع ، ص ) مؤذی. زیان رساننده و آزاررسان و رنج آور و اذیت رسان و مضر و مفسد. (ناظم الاطباء). رنجاننده. (آنندراج ). اذیت کننده.رنج رسان. آزارنده. رنجاننده. موذیه. اذیت کیش. آن که آزردن مردم پیشه دارد. (از یادداشت مؤلف ) : آب و آتش و دد و سباع و دیگر مؤذیان را در آن اثری ممکن نگردد. (کلیله و دمنه ). موش... چون موذی باشد آن را از خانه بیرون می فرستند. (کلیله و دمنه ).
سخن آخر به دهن می گذرد موذی را
سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن.

سعدی.

اقتلوا الموذی قبل أن یوذی. (یادداشت مؤلف ). || حیله گر و بدجنس. (از فرهنگ لغات عامیانه ). || زیانکار.(یادداشت مؤلف ). || مهلک. زهردار. (ناظم الاطباء).

معنی موذی به فارسی

موذی

اذیت کننده، آزار رساننده
( اسم ) ۱ - اذیت کننده آزار رساننده . ۲ - حیله گر و بد جنس
زیان رساننده و آزار رسان و رنج آور و اذیت رسان و مضر و مفسد .

حیله گری و بد جنسی : [ با نرمش و سهولتی دلپسند که از موذی گری و پست نهادی خالی بود کارهارا قبضه میکرد . ] ( شام .۶۶ )

ابراهیم بن محمد بن حیدر خوارزمی مکنی به ابو اسحق از شاعران و دانشمندان قرن هفتم و با یاقوت حموی معاصر است او راست : دیوان شعر فارسی گفتار نامه الوسائل الی الرسائل اساس نامه در موعظ به فارسی نمودار نامه در شرح ابیات کلیله الخطب دیوان الانبیائ مرتع الرسائل و مربع الرسائل .


معنی موذی در فرهنگ معین

موذی

[ ع . ] (اِفا.) ۱ - اذیت کننده ، آزار رساننده . ۲ - در فارسی ، بداندیش ، حیله گر.

معنی موذی در فرهنگ فارسی عمید

موذی

اذیت کننده، آزار رساننده.

حیله گری، بدجنسی، مردم آزاری.

موذی در جدول کلمات

حشره موذی خانگی

سوسک

کسی که ظاهرا ارام و باطنا موذی است

ابزیرکاه


معنی موذی به انگلیسی

mischievous (صفت)

خبیی ، شیطان ، موذی ، بدجنس ، بدسگال

shrewd (صفت)

زیرک ، زرنگ ، حیله گر ، با هوش ، ناقلا ، موذی

cunning (صفت)

زیرک ، ماهر ، عیار ، حیله گر ، موذی ، مکار

harmful (صفت)

مضر ، موذی ، پرگزند

noxious (صفت)

مضر ، مهلک ، موذی ، سمی

sly (صفت)

حیله گر ، ناقلا ، محیل ، موذی ، کنایه دار ، سربتو ، ناتو ، شیطنت امیز

malefic (صفت)

مضر ، حیله گر ، شریر ، زیان اور ، موذی ، بدجنس

baneful (صفت)

مضر ، مهلک ، موذی ، زهر الود

insidious (صفت)

موذی ، پر از توطئه ، دسیسه امیز

hurtful (صفت)

مضر ، موذی ، پر ازار

snaky (صفت)

موذی ، مارمانند ، مارسان ، ماروار ، ماردار

معنی کلمه موذی به عربی

موذی

سام , قوس , ماکر , موذي

آفات

آفات , عث

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر