داستان عشق دروغین
داستان واقعی و غم ناک
دوستان این داستان یکی از رفیقامه نمیخواستم بگم ولی دیگه میگم؟درست پارسال بود که این دوستمون که اسمش شاهین بود خیلی بچه خوشگل و خوشتیپی بود این دوستمون درست شهریور ماه بود که به من زنگ زد ساعت حدود 8.30 بود گفت بیا تو محل دوری بزنیم ساعت یک ربع به 9 شد که ما رسیدیم به یک جایی که زیادم خلوت نه ولی خب خوب بود یهو یه دختری از جلمون رد شد خیلی با وقار خوب خوشگل و خوشتیپ مثل داداش شاهین ما شاهین گفت فکر کنم این همونی هست که من میخوام...
تاریخ 05 تیر 1398