موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

دعا برای حسود نبودن

نویسنده : نادر | زمان انتشار : 08 آذر 1400 ساعت 18:25

یکی از گناهان خطرساز و کلیدی که گناهان متعددی را در پی دارد، «حسد» است. راغب اصفهانی در تعریف حسد، چنین می گوید: «اَلْحَسَدُ تَمَنّی زَوَالِ نِعْمَةٍ مِنْ مُسْتَحَقٍّ لَهَا وَ رُبَّمَا کَانَ مَعَ ذَلِکَ سَعْیٌ فِی اِزَالَتِهَا؛ حسد، آرزوی زوال نعمت از مستحق آن است و گاه همراه این آرزو تلاشی [هم] در زوال نعمت انجام می گیرد.»

در روایات نیز به این معنی اشاره شده است. از جمله امام علی علیه السلام می فرماید: «الْحَاسِدُ یَرَی أَنَّ زَوَالَ النِّعْمَةِ عَمَّنْ یَحْسُدُهُ نِعْمَةً عَلَیْه؛ حسود [زوال نعمت را از دیگران آرزو می کند و[ فکر می کند زوال نعمت از [دیگران و[ کسی که به او حسادت ورزیده، نعمتی برای اوست [در حالی که چنین نیست].»

و در چهل حدیث امام خمینی رحمه الله می خوانیم: «حسد، حالتی است نفسانی که صاحب آن آرزو می کند سلب کمال و نعمت متوهمی را از غیر؛ چه آن نعمت را خود دارا باشد یا نه و چه بخواهد به خودش برسد یا نه. و آن غیر از «غبطه» است؛ چه که صاحب آن (غبطه) می خواهد از برای خود نعمتی را که در غیر توهم کرده است، بدون آنکه میل زوال آن را از او داشته باشد.»

آنچه از گناهان کبیره شمرده می شود، حسدی است که همراه با تخریب و ظهور باشد، مثل اینکه قبولی فرزند فردی را در دانشگاه نمی تواند ببیند، بگوید: با داشتن پارتی قبول شده است. و اما حالت نفسانی حسادت با آنکه زیانها و ضررهای فراوانی را برای روح و جسم انسان دارد؛ ولی تا زمانی که ظهور و بروز نیافته، از گناهان کبیره محسوب نمی شود.

خطر حسد در قرآن

در قرآن بیش از هفت مورد سخن از حسادت و خطر آن به میان آمده است؛ در سوره مائده آیه 27 الی 30، جریان فرزندان آدم علیه السلام مطرح شده که قابیل بر اثر حسادت نسبت به برادرش هابیل، دست به قتل او می زند. در بخشی از این آیات می خوانیم:

«وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآْخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ»؛ «و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان! هنگامی که هر یک کاری (نذری) برای تقرب [به پروردگار [انجام دادند؛ اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. [قابیل که عملش مردود شده بود، به خاطر حسودی به برادر دیگر] گفت: به خدا سوگند! تو را خواهم کشت. [هابیل[ گفت: [من که گناهی ندارم؛ زیرا] خدا تنها از پرهیزکاران قبول می کند.»

و در بخش پایانی داستان می خوانیم: «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ»؛ «نفس [سرکش]، او را ترغیب به قتل برادر نمود؛ پس او را کشت و از زیانکاران شد.»

آنچه از گناهان کبیره شمرده می شود، حسدی است که همراه با تخریب و ظهور باشد

بر اساس مضمون این آیه، حسادت آن قدر خطرناک است که انسان حسود حتی به برادرش هم رحم نمی کند تا چه رسد به همسایه و هم لباس و هم نوع و... .

همچنین قرآن کریم در سوره یوسف داستان برادران یوسف علیه السلام را مطرح نموده که بر اثر حسادت، برادر خود را کتک زده، داخل چاه انداختند. این حسادت باعث شد که چندین گناه مرتکب شوند؛ گناهانی مانند: کتک زدن، مجروح ساختن (بر اثر انداختن در چاه)، دروغ گفتن، اهانت کردن به پدر و... .

از این آیه هم استفاده می شود که حسادت باعث می شود انسان به برادر و حتی پدرش نیز رحم نکند و حاضر شود برای خاموش کردن آتش حسادت، گناهان متعددی را مرتکب شود.

خداوند متعال در سوره نساء، جریان یهودیان حسود را که از «شامات» به انتظار ظهور حضرت ختمی مرتب صلی الله علیه و آله به مدینه کوچ کردند، مطرح می کند که بعد از ظهور حضرت، بر اثر «به خطر افتادن منافع مادی» به شدت با او مقابله نمودند. قرآن در این باره می فرماید:

«أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً»؛ «یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش) بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند؟ ما به آل ابراهیم [که یهود نیز از خاندان او هستند،] کتاب و حکمت دادیم و به آنها (پیامبران بنی اسرائیل) حکومت عظیمی عنایت نمودیم.»

این آیه نیز اعلام خطر می کند که انسان بر اثر حسد به آنجا می رسد که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را با همه نشانه های حقانیتی که به همراه دارد، تکذیب می کند و برای همیشه خود را از سعادت ابدی محروم می سازد.

و در آیه دیگر، گوشزد می کند که اهل کتاب بر اثر حسادت، نه تنها خود کافر و گمراه شدند، بلکه آرزو دارند که مسلمانان نیز از حق و اسلام دست برداشته، راه گمراهی را در پیش گیرند: «وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ»؛ «بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد [که در وجود آنها ریشه دوانده] آرزو می کردند که شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند؛ با اینکه حق برای آنها کاملاً روشن شده است.» و متأسفانه همان دشمنیها و حسادتها در این دوران از طرف دشمنان بیشتر شده است.

و در آیه پنجم، در ستایش انصار چنین می فرماید: «وَ الَّذینَ جاوءُ مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَوءُفٌ رَحیمٌ»؛ «کسانی که بعد از آنها (مهاجران) آمدند، می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان آوردن بر ما سبقت گرفتند، بیامرز و در دلهایمان حسد و کینه ای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا! تو مهربان و رحیمی.»

آیه فوق؛ تنها خواسته پیشگامان اسلام را دوری و رها شدن از حسد کینه می داند؛ چرا که جامعه اسلامی آن گاه پا می گیرد که از حسد و کینه دور باشد.

و در آیه ششم، برترین صفات بهشتیان را این می داند که از حسد و کینه منزه اند: «وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ»؛ «هر گونه غل (حسد و دشمنی) را از سینه های آنها برگرفتیم [و آنها را پاکیزه ساختیم؛ لذا] همه برادروار بر تختهایی [در بهشت] رو به روی یکدیگر قرار دارند.»

«غل» را بسیاری از مفسران همچون فخر رازی در «تفسیر الکبیر» و «مراغی» در تفسیرش و قرطبی در «الجامع لاحکام القرآن» به حسد تفسیر کرده اند.

و سرانجام در سوره فلق، از سوره های پایانی قرآن، به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با آن عظمتش دستور می دهد که از خطر حسد حسودان به خدا پناه بَرد: «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ»؛ «و [بگو [از شر هر حسودی هنگامی که حسد می ورزد [به خدا پناه می برم].»

خطر حسد در بیان روایات

در روایات معصومان علیهم السلام تعبیرات هشدار دهنده ای درباره خطرناک بودن حسد وارد شده که به نمونه هایی اشاره می شود:

1. ریشه تمامی رذایل

علی علیه السلام می فرماید: «رَأْسُ الرَّذَائِلِ الْحَسَدُ؛ ریشه تمامی رذیلتها [و صفات ناپسند] حسادت است.»

برخی گناهان حالت تولیدی و زایش گناه دارد که یکی از آنها حسادت است و توسط آن، تهمت، دروغگویی، نفاق، غیبت، اهانت، کتک زدن، قتل و نابودی دیگران و... به وجود می آید از اینرو می توان آن را «ام الرذائل» و ریشه صفات رذیله خواند. به همین جهت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از حسد بر امتش چنین احساس خطر می کرد: «اَخْوَفُ مَا اَخَافُ عَلَی اُمَّتِی اَنْ یَکْثُرَ لَهُمُ الْمَالُ فَیَتَحَاسَدُونَ وَ یَقْتَتِلُونَ؛ بدترین چیزی که بر امتم ترس دارم این است که مال آنها فراوان شود؛ پس بر همدیگر حسودی کنند و به جنگ و قتال بپردازند.»

2. آفت دین

در صحیفه معاویة بن وهب آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ؛ آفت دین [و ایمان سه چیز:] حسد و خودبزرگ بینی و فخر فروشی است.»

وقتی ریشه رذایل در جان و روح انسان جا گرفت و دین و ایمان را آفت زده کرد، انسان دنیا و آخرتش را از دست می دهد.

3. ریشه کفر

اگر انسان حسادت را درمان نکند، ممکن است به کفر دچار شود؛ چنان که در ضمن آیات قرآن اشاره شد که یهودیان با اینکه منتظر ظهور پیامبر خاتم بودند، حسادتشان باعث شد به کفر خود باقی بمانند و آنها هم که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله راه ارتداد را در پیش گرفتند و خلافت علی علیه السلام را غصب کردند و جنگ و مخالفت با او را پیشه خود ساختند، عامل مهم رفتار آنان جز حسادت و کینه جویی نبود.

امام صادق علیه السلام فرمود: «إِیَّاکُمْ أَنْ یَحْسُدَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَإِنَّ الْکُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَدُ؛ بر شما باد که از حسادت ورزی برخی به برخی دیگر اجتناب کنید؛ زیرا ریشه کفر، حسادت ورزی است.»

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را در غدیرخم به خلافت انتخاب نمود، نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: «تو به ما دستور دادی شهادت دهیم به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی؛ ما هم شهادت دادیم. سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی؛ ما همه اینها را نیز پذیرفتیم؛ اما به اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان (علی علیه السلام ) را به جانشینی خود منصوب کردی، آیا این سخن از ناحیه خودت است یا از سوی خدا؟»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «قسم به خدایی که معبودی جز او نیست! این از ناحیه خدا است.» نعمان روی بر گرداند و گفت: خداوندا! اگر این سخن حق است، سنگی از آسمان بر ما بباران!» اینجا بود که سنگی فرود آمد و او را کشت.

4. بدترین بیماری

در بین بیماریهای روحی، یکی از بدترین بیماریها که معالجه آن سالها طول می کشد، حسادت است. علی علیه السلام فرمود: «اَلْحَسَدُ شَرُّ الْاَمْرَاضِ؛ حسد بدترین بیماری است.»

خطر حسد برای دانشمندان

هر قشر و صنفی دچار حسادت است و هر انسانی که خود را نسازد، حسودی در او رشد و ریشه می کند؛ اما خطر این صفت رذیله را برای علما بیشتر گوشزد کرده اند.

در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که آن حضرت فرمود: «سِتَّةٌ یَدْخُلُونَ النَّارَ قَبْلَ الْحِسَابِ بِسِتَّةٍ؛ شش گروه، به خاطر شش صفت، قبل از حساب [الهی] وارد آتش می شوند.

«قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هُمْ قَالَ الْأُمَرَاءُ بِالْجَوْرِ وَ الْعَرَبُ بِالْعَصَبِیَّةِ وَ الدَّهَاقِینَ بالتَّکَبُّرِ وَ التُّجَّارُ بِالْخِیَانَةِ وَ أَهْلُ الرُّسْتاقِ بِالْجَهَالَةِ وَ الْعُلَمَاءُ بِالْحَسَدِ؛ عرض کردند ای رسول خدا! آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: زمامداران به خاطر ستم و بیدادگری، عرب به خاطر تعصب [ناروا]، کدخدایان و خانها به خاطر تکبر، تجار به خاطر خیانت [به مردم]، روستاییان به خاطر جهل و نادانی و دانشمندان به خاطر حسادت.»

با اینکه کار علما و دانشمندان بیشتر مربوط به امور معنوی است که هیچ مزاحمتی در آن راه ندارد و هر کس بدون کوچک ترین ضرر و زیانی به دیگری، می تواند به بالاترین مرتبه صعود کند و افزونی علم فردی، تهجد و معنویت والای انسانی، زیبا سخنرانی نمودن فردی و... هیچ مانع و زیانی به دیگر هم صنفان نمی رساند.

نشانه های حسادت

حسود نمی تواند پیشرفت و ترقی دیگران را ببیند؛ مثلاً دیگری در امتحان نمره عالی آورده، ولی حسود خوابش نمی برد؛ همسایه، عروس و داماد خوبی نصیبش شده، بیچاره حسود زخم معده می گیرد. در روایات نیز به برخی علائم اشاره شده است؛ از جمله امام صادق علیه السلام می فرماید: «قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ لِلْحَاسِدِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ یَغْتَابُ إِذَا غَابَ وَ یَتَمَلَّقُ إِذَا شَهِدَ وَ یَشْمَتُ بِالْمُصِیبَةِ؛ لقمان به پسرش گفت: برای حسود سه علامت است: پشت سر [محسود[ غیبت می کند و هر گاه در حضور [او[ باشد، تملق و چاپلوسی می کند و اگر [محسود] دچار مصیبت شود او را شماتت [و خود خوشحالی] می کند.»

در روایت فوق به سه نشانه اشاره شده است: 1. غیبت و عیب جویی در غیاب دیگران؛ 2. تملق و چاپلوسی در حضور افراد؛ 3. شماتت و خوشحالی در مصائب دیگران. این سه نشانه بیانگر این است که حسود اگر اسباب خوشحالی دیگران فراهم شود، غمگین خواهد شد. علی علیه السلام فرمود: «یَکْفِیکَ مِنَ الْحَاسِدِ أَنَّهُ یَغْتَمُّ فِی وَقْتِ سُرُورِکَ؛ از [برای شناخت] حسود همین تو را بس که در زمان شادمانی تو غمگین می شود.»

در برخی آیات و روایات به خوشحالی و ناراحتی حسود با هم اشاره شده است؛ از جمله در قرآن می خوانیم: «إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُوءْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصیبَةٌ یَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ»؛ «هرگاه نیکی به تو [ای پیامبر!] رسد، آنها را [بر اثرحسادت[ ناراحت می کند و اگر مصیبی به تو رسد، می گویند: ما [قبلاً پیش بینی چنین مطلبی را می کردیم و] تصمیم لازم را گرفتیم و باز می گردند، در حالی که خوشحال اند.»

در این آیه، ناراحتی کفار حسود از پیروزی پیامبر صلی الله علیه و آله و خوشحالی آنها از شکست حضرت، در کنار هم ذکر شده است.

و در روایتی از علی علیه السلام می خوانیم: «الْحَاسِدُ یَفْرَحُ بِالشرور وَ یَغْتَمُّ بِالسُّرُورِ؛ حسود از شرور و بدیها خوشحال می شود و از خوشحالیها غمگین و ناراحت می گردد.»

زیانهای حسادت

ضررها و زیانهای حسادت در دو بخش قابل بررسی است:

الف. زیانهای دنیوی

زیانهای روحی و جسمی حسادت در دنیا بیش از آن است که در بخشی از یک مقاله بیان شود. آنچه می توان گفت، اهمّ زیانهاست که عبارت اند از:

1. نا آرامی روانی

حسود دائما ناراحت است و همین امر سبب ناآرامی و سلب آسایش روحی او می گردد. به هر اندازه دیگران موفقیّت به دست آورند و از نعمتهای الهی برخوردار شوند، به همان اندازه حسود آسایش و آرامش روحی را از دست می دهد. هر چند از امکانات رفاهی خوبی هم برخوردار باشد و تا این صفت رذیله را درمان نکند، آسایش پیدا نمی کند.

از حضرت ذکریا علیه السلام نقل شده که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «اَلْحَاسِدُ عَدُوٌّ لِنِعْمَتِی مُتَسَخِّطٌ لِقَضَائِی غَیْرُ رَاضٍ لِقِسْمَتِیَ الَّتِی قَسَمْتُ بَیْنَ عِبَادِی؛ حسود دشمن نعمت من است [که به بندگانم می دهم] و بر تقدیر و فرمان من غضبناک است و از روزی که بین بندگانم تقسیم نموده ام، ناراضی است.»

همین ناراحتی است که آرامش روحی او را سلب می کند و در روایات متعددی به آن اشاره شده است؛ از جمله:

علی علیه السلام می فرماید: «اَسْوَءُ النَّاسِ عَیْشا اَلْحَسُودُ؛ بدترین مردم از نظر زندگی، حسود است.»

در جای دیگر می فرماید: «لَا رَاحَةَ لِحَسُودٍ؛ حسود آسایش ندارد.»

و در سخن دیگر این حقیقت را چنین بیان می نماید: «اَلْحَسَدُ حَبْسُ الرُّوحِ؛ حسادت باعث زندانی شدن [و ناآرامی] روح می شود.»

2. بیماری جسمانی

نمی خواهیم بگوییم هرکسی بیمار است، حسود است؛ چرا که بیماری عوامل مختلفی دارد؛ ولی این را می توان گفت که انسان حسود از نظر جسمانی نیز بیمار است؛ زیرا حسود گاهی آن چنان از ترقّی و پیشرفت دیگران ناراحت می شود که خواب و آرامش و استراحت را به کلّی از دست می دهد و آن زمان است که جسم او بیمار و رنجور و نحیف می شود.

علی علیه السلام فرمود: «اَلْحَسَدُ شَرُّ الْاَمراضِ؛ حسودی بدترین بیماری است.»

و همچنین فرمود: «الْحَسَدُ لَا یَجْلِبُ إِلَّا مَضَرَّةً وَ غَیْظاً یُوهِنُ قَلْبَکَ وَ یُمْرِضُ جِسْمَکَ؛ حسد، جز زیان و خشم در وجود انسان، چیزی ایجاد نمی کند که [همین امر] سبب ناتوانی قلبت و بیماری جسمت می گردد.»

این صفت رذیله آن قدر خطرناک است که انسان بر جسم خود نیز رحم نمی کند. از علی علیه السلام رسیده است که فرمود: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ؛ تعجب می کنم چگونه حسودان از سلامتی جسم [خود[ غافل اند [و برای آن ارزش قائل نیستند].»

3. حسرت دائمی

حسود همیشه گرفتار حسرت و ملازم با اندوه و غم است. علی علیه السلام فرمود: «الْحَسُودُ کَثِیرُ الْحَسَرَاتِ مُتَضَاعِفُ السَّیِّئَاتِ؛ حسود حسرتها و اندوههای فراوان دارد و گناهانش [نیز] دو چندان می شود.»

در جای دیگر فرمود: «مَا رَأَیْتُ ظَالِماً أَشْبَهَ بِمَظْلُومٍ مِنَ الْحَاسِدِ نَفَسٌ دَائِمٌ وَ قَلْبٌ هَائِمٌ وَ حُزْنٌ لَازِمٌ؛ ظالمی را از حسود شبیه تر به مظلوم ندیدم [چرا که خود از جهاتی مظلوم است]؛ زیرا نفس [اماره] همیشه با اوست [و او را وادار به گناه می کند] و قلبی خراب و غصّه همیشگی دارد.»

4. از دست دادن دوستان

حسود نعمتهایی را که خداوند به دیگران داده، نمی تواند ببیند؛ از این رو به هر کسی که از نعمتی برخوردار است، حسودی می کند و همین امر باعث می شود که مردم از او دوری کنند و پیوند دوستی و رفاقت بین او و دیگران قطع گردد.

برخی گناهان حالت تولیدی و زایش گناه دارد که یکی از آنها حسادت است و توسط آن، تهمت، دروغگویی، نفاق، غیبت، اهانت، کتک زدن، قتل و نابودی دیگران و... به وجود می آید

علی علیه السلام در این زمینه فرمود: «الْحَسُودُ لَا خُلَّةَ لَه؛ حسود دوست و رفیقی ندارد.»

5. ضرر زدن به خود

حسود بیش از آنکه به دیگران ضرر وارد کند، با رفتار ناشایست خویش ضربه به موقعیّت اجتماعی، شخصیّتی و حیثیتی خود می زند. امام صادق علیه السلام فرمود: «الْحَاسِدُ مُضِرٌّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یُضِرَّ بِالْمَحْسُودِ کَإِبْلِیسَ أَوْرَثَ بِحَسَدِهِ بِنَفْسِهِ اللَّعْنَةَ وَ لآِدَمَ علیه السلام الِاجْتِبَاءَ وَ الْهُدَی؛ حسود پیش از آنکه به «محسود» زیان برساند، به خویشتن ضرر می زند، مانند ابلیس که با حسدش لعنت برای خود آفرید و برای آدم برگزیدگی و هدایت [را به دنبال داشت].»

6. نرسیدن به سیادت و بزرگی

حسود چون تلاش دارد با تخریب دیگران به مقام بالاتری راه یابد، هرگز به چنین کاری موفق نمی شود. علی علیه السلام فرمود: «الْحَسُودُ لَا یَسُودُ ؛ حسود [هرگز] به سیادت و آقایی نمی رسد.»

می گویند مادر هلاکوخان از دنیا رفت. یکی از علمای اهل سنّت که به خواجه نصیر الدین طوسی حسادت می ورزید، به هلاکوخان پیشنهاد کرد که برای پاسخ دادن به سؤالات نکیر و منکر در شب اوّل قبر، خوب است خواجه نصیر را که در فن مجادله مهارت دارد، همراه مادرت دفن نمایی تا مادر بی سوادت در پاسخ سؤالات در نماند.

هلاکوخان پیشنهاد را با خواجه مطرح کرد. خواجه گفت: گرفتاری تو بیش از مادر است؛ بگذار وقتی شما وفات کردید، همراه شما در قبر باشم و سؤالات ملکین را جواب دهم؛ ولی برای مادرت، این عالم سنّی مناسب تر است. هلاکوخان سخن خواجه را پذیرفت و فورا دستور داد که آن عالم سنّی را همراه مادرش دفن کنند.

ب. زیانهای آخرتی

حسادت ضررها و زیانهای آخرتی فراوانی نیز دارد که به اهمّ آنها اشاره می شود:

1. نابود کننده دین و ایمان

بدترین ضرر معنوی و آخرتی حسادت این است که دین انسان را از بین می برد. در صحیحه معاویة بن وهب خواندیم که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ؛ آفت دین حسد است.» و در صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل شده است که آن حضرت فرمود: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَأْتِی بِأَیِّ بَادِرَةٍ فَیُکَفَّرُ وَ إِنَّ الْحَسَدَ لَیَأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ؛ به راستی مرد [در روز قیامت] با هر لغزش عملی و زبانی که از او صادر شده، حاضر می شود؛ پس [همه گناهان او] آمرزیده می شود، [جز حسد[ و همانا حسد ایمان را می خورد، همان گونه که آتش هیزم را می خورد.»

این روایات با تعبیرات دیگری نیز آمده است.

2. شقاوت ابدی

حسادت، سعادت دنیا و آخرت را از انسان می گیرد و تا ابد انسان را بیچاره می کند. علی علیه السلام فرمود: «ثَمَرَةُ الْحَسَدِ شَقَاءُ الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ؛ نتیجه حسادت شقاوت دنیا و آخرت است.»

3. ازدیاد گناهان

«الْحَسُودُ... مُتَضَاعِفُ السَّیِّئَاتِ؛ حسود... گناهانش [پیوسته] افزوده می شود.» و زیادی گناه نیز ازدیاد عذاب را در پی دارد.

4. نابودی اعمال

زیان دیگری که برای حسد در روایات ذکر شده حبط و نابودی اعمال حسنه ای است که از حسود سرزده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «الْحَسَدُ یَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ؛ حسد حسنات را می خورد، همان گونه که آتش هیزم را می خورد.»

مراتب حسد و حکم آن

علمای اخلاق برای حسد مراتبی ذکر کرده اند که برخی از آنها از این قرار است:

1. خطور قلبی

اوّلین مرحله این است که در لحظه ای که با خبر می شود فلان نعمت به کسی و یا فردی که رقیب او می باشد، رسیده، بی اختیار ناراحتی در قلب او خطور می کند و آرزوی زوال آن نعمت را می نماید. همه گرفتار این مرحله اند و گناهی بر آن بار نیست.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ثَلَاثٌ لَا یَنْجُو مِنْهُنَّ اَحَدٌ الظَّنُّ وَ الطِّیَرَةُ وَ الْحَسَدُ وَ سَاُحَدِّثُکُمْ بِالْمَخْرَجِ مِنْ ذَلِکَ اِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تُحَقِّقْ وَ اِذَا تَطَیَّرْتَ فَامْضِ وَ اِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغِ؛ سه چیز است که هیچ کس از آنها رهایی ندارد: گمان [بد]، فال بد و حسد. و من راه نجات از آنها را برای شما بازگو می کنم. هنگامی که گمان [بد] درباره کسی بردی، به آن، ترتیب اثر مده و هنگامی که فال بد زدی، اعتنا مکن و به کار خود ادامه بده و هنگامی که حسد ورزیدی، ستم نکن [و در عمل آن را دنبال نکن]!»

2. مشغول داشتن دل

مرحله دوّم را که برخی اختیاری دانسته اند و باید از آن دوری جست، این است که انسان دل را به آن مشغول دارد و مرتب خطورات قلبی را در ذهن تکرار نماید. این را هم برخی گناه شمرده اند؛ چنان که مرحوم نراقی می گوید:

«هرگاه حسد، آدمی را به افعال و گفتار ناپسند وادار کند... گناه کرده. همچنین اگر از اظهار و ابراز آن خویشتن داری نماید و از رفتار و گفتاری که دلالت بر حسد نماید، پرهیز کند، ولی در باطن زوال نعمت محسود را طالب و به درد و رنج او راغب باشد و از این نظر احساس ناراحتی نکند و بر خود خشمگین نباشد، باز گناه کرده است.»

و اگر در روایتی آمده: «وَ قَلَّ مَنْ یَنْجُو مِنْهُنَّ؛ کمند کسانی که از حسد و گمان بد و فال بد نجات می یابند.» شاید منظور همین قسم دوم باشد؛ چون از قسم اوّل هیچ فردی رهایی ندارد؛ یعنی غیر اختیاری است و قسم دوّم است که اختیاری می باشد و از آن راه نجاتی وجود دارد.

3. ابراز حسد

مرحله سوّم این است که حالت قبلی از کنترل انسان خارج شود و با سخنان و اعمال خلاف همچون غیبت و... آن را بروز دهد و عملاً برای زوال نعمت و انتقام تلاش کند.

این همان حسدی است که بالاتفاق حرام و از گناهان کبیره می باشد و آثار زیان بار پیش گفته بر آن مترتب می شود و در روایتی از امام صادق علیه السلام به آن اشاره شده است: «... إِلَّا أَنَّ الْمُوءْمِنَ لَا یَسْتَعْمِلُ حَسَدَهُ؛ مؤمن حسدش را به کار نمی بندد [و عملاً به دنبال تخریب دیگران نمی رود].»

عوامل و انگیزه های حسد

بسیاری از علمای اخلاق برای حسد سرچشمه هایی ذکر کرده اند و تعداد آن را به عدد هفت رسانده اند که خلاصه و عصاره آن از این قرار است:

1. بخل و خباثت ذاتی نفس: که از برخورداری هرکسی ناراحت می شود، با اینکه طرف مقابل هیچ دشمنی و سابقه بدی با او ندارد.

2. عداوت و کینه شخصی: که باعث آرزوی زوال نعمت از فرد مورد عداوت می شود.

3. کبر و خود برتر بینی: که نمی تواند برتری دیگران را بر خود در نعمت و مقام و... مشاهده کند.

4. حبّ ریاست: که آرزوی زوال نعمت را از دیگران می کند تا بر آنها حکومت نماید.

5. حبّ شهرت: برخی افراد حب شهرت و اینکه آوازه جهان شوند را دارند و همین امر باعث می شود به کسانی که برتر از خود هستند و احساس می کنند مانع شهرت آنها می شوند، حسادت می ورزند.

6. ترس از نرسیدن به مقصود: گاه انسان تصور می کند که نعمتهای الهی محدود است و اگر دیگران به آنها دست یابند، امکان رسیدن او را به آن نعمتها کم می کنند.

7. احساس حقارت: افرادی که در خود لیاقت رسیدن به مقامهای بالا را نمی بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارت اند، آرزو می کنند که دیگران هم به جایی نرسند تا همانند یکدیگر شوند.

بنابراین، می توان گفت: در واقع حسودان گرفتار نوعی تزلزل در پایه های ایمان به توحید افعالی پروردگار و حکمت و قدرت او هستند؛ چه اینکه انسانی که به این اصول مؤمن باشد، می داند تقسیم نعمتها از سوی خداوند حسابی دارد و بر طبق حکمتی است و نیز می داند خداوند توانایی دارد که بیشتر و بهتر به او ببخشد، هرگاه او را شایسته نعمتی بداند.

به همین جهت، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که خداوند به موسی بن عمران علیه السلام فرمود:

«لَا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَی مَا آتَیْتُهُمْ مِنْ فَضْلِی وَ لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی ذَلِکَ وَ لَا تُتْبِعْهُ نَفْسَکَ فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِی صَارٌّ لِقَسْمِیَ الَّذِی قَسَمْتُ بَیْنَ عِبَادِی وَ مَنْ یَکُ کَذَلِکَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَیْسَ مِنِّی؛ [ای موسی!] به مردم نسبت به آنچه از فضلم به آنها داده ام حسودی مکن و چشم به آن ندوز و آن را در دل پی گیری نکن؛ زیرا حسود نسبت به نعمتهای من [که به بندگان داده ام [خشمگین است و مخالف تقسیمی است که در میان بندگانم قسمت کرده ام و کسی که چنین باشد، نه من از اویم و نه او از من است.»

پس می توان گفت حسود انحراف از توحید دارد و پایه های اعتقادی او متزلزل و غیراستوار است؛ لذا امام صادق علیه السلام فرمود: «إِنَّ الْمُوءْمِنَ یَغْبِطُ وَ لَا یَحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لَا یَغْبِطُ؛ مؤمن غبطه می خورد، ولی حسد نمی ورزد؛ اما منافق حسد می ورزد و غبطه نمی خورد.»

نقل شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به مردی از انصار شهادت داد که او اهل بهشت است. افرادی نسبت به این مسئله حساس شدند و رفتار آن مرد را زیر نظر گرفتند. بعد از بررسی دیدند اعمال فراوانی ندارد، جز آنکه هنگام خوابیدن در رختخواب ذکر خدا را می گوید و واجبات خویش همچون نماز صبح را انجام می دهد. به او گفتند: رازِ اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله تو را اهل بهشت دانست، چه بود؟ گفت: می بیند که من اعمال زیادی ندارم، منتهی این حالت در من وجود دارد که هیچ گاه نسبت به مسلمانی حتی در دلم خیانت روا نمی دارم؛ «وَلا حَسَدا عَلی خَیْرٍ اَعْطاهُ اللَّهُ اِیَّاهُ؛ و حسد نمی ورزم بر خیر[و نعمتی[ که خدا به او عطا فرموده است.»

راه علاج حسد

صفت رذیله حسد، مانند دیگر اوصاف رذیله، جزء بیماریهای روح به حساب می آید و هر بیماری روحی قابل درمان است؛ هرچند درمان این رذیله کاری است دشوار که گاه نیاز به تلاش فراوان دارد، ولی با این حال نباید از درمان آن ناامید بود. علمای اخلاق برای درمان حسد به دو امر توصیه نموده اند:

الف. شیوه علمی

در این راه، خوب است انسان نسبت به زیانهای بی شمار رذیله حسد تفکر و اندیشه داشته باشد و آیات و روایاتی را که در این زمینه وارد شده است، ملاحظه نماید و سرگذشت کسانی را که دچار حسودی بودند، مطالعه کند که این عمل یقینا اثر مثبتی خواهد داشت و انسان به جای تلاش در تخریب دیگران و زوال نعمت از آنها، برای پیشرفت و ترقی خویش تلاش خواهد نمود.

علی علیه السلام در این زمینه می فرماید: «اِحْتَرِسُوا مِنْ سَوْرَةِ الْجَمْدِ وَ الْحِقْدِ وَ الْغَضَبِ وَ الْحَسَدِ وَ اَعِدُّوا لِکُلِّ شَیْ ءٍ مِنْ ذَلِکَ عُدَّةً تُجَاهِدونَهُ بِهَا مِنَ الْفِکْرِ فِی الْعَاقِبَةِ وَ مَنْعِ الرَّذِیلَةِ وَ طَلَبِ الْفَضِیلَةِ؛ خود را از شدّت بخل و کینه و غضب و حسد در امان دارید و برای مبارزه با هریک از این امور وسیله ای آماده سازید، از جمله: در عواقب [سوء] این صفات رذیله تفکر کنید و از آنها دوری بجویید و به دنبال فضایل بروید!»

ب. شیوه عملی

شیوه عملی نیز راههای مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:

1. خدمت به جای تخریب

امام راحل رحمه الله در این زمینه می فرماید: «علاج عملی نیز از برای این رذیله فضیحه است و آن چنان است که با ترتیب اظهار محبّت کنی با محسود و تربیّت آثار آن را دهی و مقصودت از آن علاج مرض باطنی باشد. نفس، تو را دعوت می کند که او را اذیت کن! توهین کن! دشمن داشته باش و... تو به خلاف میل نفس به او ترحّم کن و تجلیل و توقیر نما! زبان را به ذکر خیر او وادار کن! نیکوییهای او را برخود و بر دیگران عرضه دار! صفات جمیله او را خاطر نشان خود کن! گرچه اینها که می کنی، در اوّل امر با تکلّف [و زحمت] است، از روی مجاز و غیر واقع است؛ لیکن چون مقصود، اصلاح نفس و بر طرف کردن این نقص و رذیله است، بالاخره به حقیقت نزدیک می شود، کم کم تکلّف کم می شود و نفس عادی می شود و واقعیّت پیدا می کند. لااقل به نفس عرضه دار و بفهمان که این شخص بنده خداست و شاید خداوند تعالی به او نظر لطف داشته که او را متنعم کرده و اختصاص داده به خاصّه نعم خود.»

«اگر حسود به جای اینکه برای درهم شکستن اعتبار و شخصیّت فردی که مورد حسدش قرار گرفته، به تقویت موقعیّت خود بپردازد و به جای غیبت و مذمّتش او را به خاطر صفات نیکش مدح و ستایش کند و به جای تلاش در تخریب زندگی مادّی او، خود را آماده اعانت و همکاری نماید و تا می تواند از او سخن نیک در بین بیماریهای روحی، یکی از بدترین بیماریها که معالجه آن سالها طول می کشد، حسادت است.

بگوید، تا ممکن است نسبت به او محبّت کند و تا آنجا که در اختیار اوست، خیر و سعادت او را بطلبد و به دیگران نیز همین امور را توصیه کند، به یقین تکرار این کارها تدریجا آثار رذیله حسد را از روح او می شوید.»

2. دنبال نکردن حسد

راه دیگر برای درمان این است که هرگاه نسبت به کسی حسادت پیدا کرد، تا آنجا که می تواند مطلب را دنبال و پی گیری نکند تا کم کم از نظر فکری و ذهنی نیز رها شود.

در حدیثی امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «أَنَّ الْمُوءْمِنَ لَا یَسْتَعْمِلُ حَسَدَه؛ مؤمن حسد خود را به کار نمی برد.»

3. راضی به قضای الهی بودن

عامل دیگر برای درمان حسد این است که انسان خود را تسلیم قضا و قدر الهی بداند و به آنچه خداوند به او عنایت فرموده است، قانع باشد. علی علیه السلام فرمود: «مَنْ رَضِیَ بِحَالِهِ لَمْ یَعتَوِرْهُ الْحَسَدُ؛ کسی که به آنچه دارد، راضی باشد، حسد دامان او را نمی گیرد.»

و تکرار این دعا مخصوصا در قنوت برای تقویت تسلیم انسان در برابر قضای الهی و تصفیه روح مفید است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ یَقِیناً صادقا حَتَّی أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِی إِلَّا مَا کَتَبْتَ لِی وَ رَضِّنِی مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛ خدایا! از تو ایمانی را می خواهم که در دلم جای گرفته باشد و یقین صادقی را می خواهم که بدانم به من [مصیبتی] نمی رسد، مگر آنچه تو نوشته ای و راضیم کن به آنچه از زندگی قسمت من کرده ای، ای مهربان ترین مهربانان!»




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر