موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

خلاصه داستان آستین نو بخور پلو

نویسنده : سمیرا | زمان انتشار : 21 آبان 1400 ساعت 16:03

مجموعه: دنیای ضرب المثل

fu4550.jpg

آستين نو بخور پلو ،هنگامی که بر روی ظاهر افراد قضاوت شود بکار می رود...
روزي ملا نصرالدين با لباس كهنه اي که به تن داشت به يك مهماني رفت . صاحبخانه با داد و فرياد او را از خانه بيرون كرد .
او به منزل رفت و از همسايه خود ، لباسي گرانبها به امانت گرفت و آنرا به تن كرد و دوباره به همان ميهماني برگشت.
اينبار صاحبخانه با روي خوش جلو آمد و به او خوش آمد گفت  و او را در محلي خوب نشاند و برايش سفره اي از غذاهاي رنگين پهن كرد .       

    
ملا از اين رفتار خنده اش گرفت و پيش خود فكرد كرد كه اين همه احترام بابت لباس نوي اوست .
آستين لباسش را كشيد و گفت : آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو .
صاحبخانه كه از اين رفتار تعجب كرده بود از ملا پرسيد كه چكار مي كني .
ملا گفت : من هماني هستم كه با لباسي كهنه به ميهماني تو آمدم و تو مرا راه ندادي و حال كه لباسي نو به تن كرده ام اينقدر احترام مي گذاري . پس اين احترام بابت لباس من است نه بخاطر من . پس آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو ..
منبع:jomalatziba.blogfa.com

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر