عضویت: 1389/04/06
تعداد پست: 3893
سلام تینا جون
رفتار با خانواده شوهر سیاست خاصی نیمخواد فقط احترام متقابل ... درسته مادر شوهر اسمش بد در رفته ولی همه ی مادرشوهرها که بدنیستن... البته من اعتقاد دارم مادر شوهر هیچ وقت مادر خود آدم نمیشه.. اینو به این خاطر میگم که بالاخره آدم یک حرفای که به مامانش میگه یا کمکهای که از مامانش میخواد و روش نمیشه به مادر شوهرش بگه ... چه بسا مادرشوهرهایی هم هستند که از مادر بهتر و مهربان ترند... ولی عزیزم من تنها توصیه ای که میتونم بهت بکنم اینه که بهشون احترام بذاری اینجوری هم این دنیات آباده و هم اون دنیا ... احترام احترام میاره .. اگه بخوای با دید مثبت بهش فکر کنی و اونا رو جزئی از خودت بدونی هیچ مشکلی پیش نمیاد .. سنگین ...خانوم باوقار .. نحیب ... منظور از خانوم و سنگین بودن این نیست که بری ساکت بشینی و بهشون محل نذاری نه... نهایت ادب و احترام در عین سادگی و راحت برخورد کردن ...به جا و سنجیده صحبت کردن و رفت و آمد بموقع و حساب شده...
بهترین اتفاق زندگی من در سال 93 رفتن به پابوس سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) بود.. خدایا شکرت که منو لایق این سفر دونستی.. http://www.taranomemehr.blogfa.com **وبلاگ ترنم مهر**
عضویت: 1389/04/06
تعداد پست: 3893
سلام تینا جون
رفتار با خانواده شوهر سیاست خاصی نیمخواد فقط احترام متقابل ... درسته مادر شوهر اسمش بد در رفته ولی همه ی مادرشوهرها که بدنیستن... البته من اعتقاد دارم مادر شوهر هیچ وقت مادر خود آدم نمیشه.. اینو به این خاطر میگم که بالاخره آدم یک حرفای که به مامانش میگه یا کمکهای که از مامانش میخواد و روش نمیشه به مادر شوهرش بگه ... چه بسا مادرشوهرهایی هم هستند که از مادر بهتر و مهربان ترند... ولی عزیزم من تنها توصیه ای که میتونم بهت بکنم اینه که بهشون احترام بذاری اینجوری هم این دنیات آباده و هم اون دنیا ... احترام احترام میاره .. اگه بخوای با دید مثبت بهش فکر کنی و اونا رو جزئی از خودت بدونی هیچ مشکلی پیش نمیاد .. سنگین ...خانوم باوقار .. نحیب ... منظور از خانوم و سنگین بودن این نیست که بری ساکت بشینی و بهشون محل نذاری نه... نهایت ادب و احترام در عین سادگی و راحت برخورد کردن ...به جا و سنجیده صحبت کردن و رفت و آمد بموقع و حساب شده...
بهترین اتفاق زندگی من در سال 93 رفتن به پابوس سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) بود.. خدایا شکرت که منو لایق این سفر دونستی.. http://www.taranomemehr.blogfa.com **وبلاگ ترنم مهر**
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/12
تعداد پست: 124
ممنون از توجهت ریحانه جون.
ببخشید این سوالم یکم مسخره است:
میخواستم بدونم خونه مامان شوشو باید کار کرد؟
عضویت: 1389/03/19
تعداد پست: 891
عزیزم به نظر مهم ترین اصل اینه که باید تا میتونی پاچه خاری کنی
من خودم تازه این اصل رو فهمیدم و از اون موقع رابطم با مادر شوهرم خیلی خوب شده
با خواهر شوهرم هم مثل یه دوست میمونم البته نه خیلی صمیمی در حد دوست عادی
باید جلو مادر شوهرت هیییییییییییییییییییییییییی ازش تعریف کنی از دست پختش خونه داریش صورت زیباش
براش هر چند وقت یکبار گل بخر یه شاخه رز هم باشه کافیه
باور کن مادر شوهر هم بالاخره آدمه دلش از سنگ نیست که
راحت با این کارا میتونی دلش رو نرم کنی
البته نباید هیچ وقت یادت بره که مادر شوهر هیچ وقت مادر خود آدم نمیشه
باید انجامش بدم...کافیه بخوام...
969
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/12
تعداد پست: 124
خیلی با حال گفتی لیلی جون.
عضویت: 1389/03/19
تعداد پست: 891
من اولا واقعا با مادر شوهرم مشکل داشتم الان تازه فهمیدم باید چیکار بکنم به خدا محبت محبت میاره
من اولا خیلی خودمو میگرفتم تو خونشون اصلا دست به سیاه و سفید نمیزدم ولی الان بهش کمک میکنم
اونم اولا به من و شوهرم اصلا کمک مالی نمی کرد و لی الان خوب شده
باید انجامش بدم...کافیه بخوام...
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/12
تعداد پست: 124
خداروشکر که مادرشوهر فهمیده ای داری.
ولی لیلی جون قبول کن بعضیاشون خیلی بدجنس اند. معنی محبت کردن رو نمیفهمن یعنی وظیفه میدونن و هیچ ارزشی قایل نیستن.....
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/12
تعداد پست: 124
ممنون راهنماییتون دوستای گلم.
عضویت: 1386/12/29
تعداد پست: 2814
بستگی داره .... با هر کسی اندازه عقلش باید حرف بزنی ...
بعضیا با محبت نرم میشن بعضیا چشم سفید تر ...
باید طرفتو بسنجی ...
اگر در مورد من میخوای بدونی ... هر چی بیشتر محبت میکردم و براشون هدیه میخریدم و جذبشون میکردم پررو تر میشدن ... بی ادب تر میشدن ... گستاخ تر میشدن ... تا جایی که همسرم ازم تشکر کرد و بهم گفت : این کارا فایده ای نداره ... دیگه نمیخواد بیشتر از این مایه بزاری ... یعنی انقدر تابلو بود که همسرم خودش دلش به حالم سوخت ...
دوری و دوستی بهترین راهه ...
8
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/12
تعداد پست: 124
سلام حسنا جونم.کجایی؟ دلم برات تنگ شده بود.
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/12
تعداد پست: 124
مرسده جونم کجاهایی حالت بهتره عزیزم؟؟؟
عضویت: 1386/12/29
تعداد پست: 2814
هستم تینای خشکلممممممممممممممم ...
میگم خودتو در گیر این افکار نکن هنوز هیچی نشده ... انشاالله خونواده شوهرت عالی از آب در میان ... خودتو بد بین نکن همه مثل هم نیستن ...
ببین چقدرا هستن که از خونواده همسرشون راضین ...
عضویت: 1386/12/29
تعداد پست: 2814
تینا جون ...
تجربه کسب کن ... ولی ذهنتو درگیر نکن ...
....
کی انشاالله شیرینی میخوریم تیناااااااااااااااا؟
عضویت: 1386/12/29
تعداد پست: 2814
959
عضویت: 1386/12/29
تعداد پست: 2814
آخ جون ... عروسییییییییییییییییییییییییییی
عضویت: 1386/12/29
تعداد پست: 2814
مرسده جون ... از حال و هوات بگو ... در چه حالی؟؟؟ بهتری؟
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/12
تعداد پست: 124
نهههههههههههههههههههههه هنوز خبری نیست
عضویت: 1386/12/29
تعداد پست: 2814
عضویت: 1386/12/29
تعداد پست: 2814
آفرین ....
974