دیروز مطلبی در مورد مادر شوهر نوشتم که به خیلی ها برخورد. لازم می دونم توضیح مختصری بدم.
اول اینکه احترام به بزرگترها خصوصا مادر بر همگان واجبه. مادر ما حداقل دو نسل با ما اختلاف داره
و مشاوره هایی که میده مربوط به دهه پنجاه و شصت میشه و واقعا تو این دوره کارایی نداره.
البته این صددرصد نیست! اما تاریخ مصرف اطلاعات و تجربیات اونها در بسیاری از مواقع گذشته
و جالب اینجاست که روی اطلاعاتشون تعصب هم دارن. مادر شوهر که از قدیم مشکلات زیادی با عروسش داشته
البته استثنا همیشه همه جا ممکنه وجود داشته باشه! اگر راه برای دخالت مادر و مادر شوهر
و مادر زن در زندگی زوج جوان باز بشه، دیگه نمیشه به ادامه اون زندگی امیدوار بود. اینو من تجربه کردم
و تجربه شخصیم هست. جوانترها ممکنه تجربه کمتری داشته باشن و با آزمون و خطا، حتی شکست بخورن،
اما این شکست نتیجه تفکرات خودشونه! مشاوره تاریخ مصرف گذشته مادرشوهر، قطعا کار رو خرابتر می کنه.
پس لطفا خانم های محترم از روز اول گربه رو دم در حجله بکشین و
خیلی مودبانه به مادرشوهراتون بفهمونین که نباید تو زندگی شما دخالت کنه
یکی از فانتزیام اینه که با مادر شوهرم اینقد صمیمی بشم
وقتی میگه عروس پاشو این کاروبکن بگم تو بمیری حال ندارم خودت پاشو
خلاصه عروس خانوما مواظب باشین از ما گفتن بود
یه دختر تازه ازدواج کرده بلد نبوده غذا درست کنه زنگ زده به مادر شوهرش گفته
اول دو لیوان اب بذار جوش بیاد تا بگم چکار کن
اون اب گذاشته جوش اومده عکسشو گرفته واسه مادر شوهرش
خوشبختی یعنی اینکه یه نفر جلو مادر شوهرت ازت خواستگاری کنه بعد تو بگی متاهلم
بعد بگه حیف من دنبال چنین عروسی میگشتم تا چشش درآد
مادر شوهر عزیزم زیارتت قبول دیدی رفتی کربلا اومدی آمریکا و داعش حریفت نشدن
نتونستن هیچ غلطی کنند (از طرف عروس گلت شعله خانم)
خوش به حال مادر شوعرم که عروسش منم
سلامتی روزی که اسمم تو گوشی ننت عروس گلم سیو باشه
مردی زنی را بوسید از او پرسیدند چه نسبتی با او داری مرد گفت:
مادر شوهر این زن با مادر زن من , مادر و دخترند مرد چه نسبتی با زن دارد؟
جوابش و فردا میزارم اگه باهوشی جواب بده