چکیده
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: ازدواج، کامل کنندۀ نیمی از دین شما هست و در اهداف ازدواج، قرآن حکیم، اساسیترین فلسفه تشکیل خانواده را، آرامش و تحکیم پیوند مودت و رحمت معرفی میکند. از اصول ثبات خانواده میتوان به: ۱-انتخاب آگاهانه ۲-انتظارات معقول از ازدواج و… اشاره کرد که رعایت این اصول، تاثیرات فراوانی در برآورده نمودن ثبات فردی و اصلاح نظام اجتماعی خواهد داشت. هر یک از زن و مرد، دارای حقوقی هستند که رعایت هر کدام از این حقوق، برای طرف مقابل لازم و ضروری است و در صورت عدم رعایت آن، بنیان خانواده و روابط ایشان به سستی و فروپاشی میانجامد. در این راستا الگو گرفتن از شخصیتهایی که در همه زمینهها به خصوص همسرداری موفق عمل کردهاند، برای هموار شدن راه، بسیار ضروری است و باید گفت حضرت علی(علیه السلام) و فاطمه الزهرا(سلام الله علیها)، بهترین الگوی همسرداری عالم هستی هستند که در همه اعصار میتوانند الگوهای همسران قرار گیرند. علاوه بر این، توجه به نکاتی که در دین مقدس اسلام برای تحکیم خانواده آمده است مهم خواهد بود که در این پژوهش، به نکات اساسی برای ازدواج موفق جوانان پرداخته شده است؛ امید آن که راه گشای تمام خواهران و برادران گردد.
مقدمه
سپاس و ستایش بیکران، خداوند یگانه رحمان را سزاست که در روی کرهای متحرک، کوه و صحرا، جزیره و دریا و جاندار آفرید و انسان را پدید آورد، تا ظلمتکده تیره و تاریک زمین را به نور صفا زینت بخشد و در میان خرابی، آبادی آرد. از میان کره زمین که به صورت جمادی بیشعور ساخته شده بود، نبات و حیوان برافراشت و بر تارک سرش، انسانی خردمند گذاشت و او را بر همۀ اقطار جهان فرمانروا ساخت، تا از میان کرهای خاکی و تاریک، جنبش و حرکت، سعادت و عزت و عیش و عشرت پدید آورد. نور و صفا، نغمه و نوا، تکامل و تعالی، دستگیری و رحمت و عطوفت، همگی از میان همین کره تیره و ظلمانی برخاست و همگی از برکت عقل و احساس بود که به انسان عنایت فرمود، تا با وی انس و الفت گیرد. میان پسر و دختر بیگانه و نا آشنا، مودت و رحمت مقرر داشت تا یکدیگر را در آغوش گیرند، تولد و تناسل نمایند تشریک مساعی کنند. محیط آبادی را که از پدران و مادران خود به ارث گرفته اند، آبادتر کنند. و درود و رحمت به روان مطهر رسولان مخصوصاً حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان معصوم آن حضرت (صلوات الله اجمعین من الان الی قیام یوم الدین) که همگان، عمر عزیز خود را در راه رسانیدن انسان به اوج تکامل و سعادت معروف داشتند و در پیمودن این راه از بذل جان شیرین خود دریغ ننموده. و امّا پسر و دختری که با یکدیگر ازدواج میکنند، درحقیقت تولد تازهای مییابند و دراقیانوس تازهای وارد میشوند که باید کارآموزی و تجربه قبلی کسب کرده و یا دارای هوش باشند که بتوانند خود را با جذر و مد دریا هماهنگ نموده و با آن محیط سازگار شوند وگرنه عصری کوتاه و پر مشقت دارند و به زودی در گردابها هلاک میشوند.
دین اسلام برای راهنمایی و تامین سعادت بشر نازل گشته و تمام ابعاد وجودی او را در تمام مراحل زندگیش رعایت کرده،و دختر و پسر را که میخواهند در آینده پدر و مادر خانواده و رکن اجتماع انسانی باشند، در این وادی خطرناک بدون راهنما رها نکرد این که با کمال و عنایت، دست ایشان را گرفته و قدم به قدم رهبری کرده و آنان را از خطرات طوفانها بر حذر داشته. در این مقاله در حد بسیار کمی برای تأمین این هدف یعنی آداب همسرداری، از چندین کتاب بهره گرفته و به طرح مسائلی که در ابتدای آن به اهمیت و اهداف ازدواج اشاره شد میپردازد که از مهمترین بخشهای آن میتواند به:
۱ – حقوق مرد و زن و حقوق زن بر مرد و همچنین حقوق متقابل آنها
۲-الگوی همسرداری نمونه در اسلام
۳-اصول ثبات و استحکام خانواده
۴-نکتههایی ناب برای ازدواج موفق همراه با احادیث و آیاتی در این زمینه اشاره کرد.
امید است این قطره کوچک از این دریا در خصوص بهینه سازی، سالم سازی و ارتقا و روابط خانواده گی موثر باشد.
اصول مدیریت خانه و خانواده
از آنجایی که یکی از حساسترین، پیچییدهترین و مهمترین نهادهای اجتمایی به ظاهر کوچک، خانه و خانواده است، اداره آن نیاز به مدیریتی با کفایت و عالمانه دارد. چنانکه مدیریت اصولی خانواده سبب شکوفایی غنچههای عدالت، امنیت، صداقت، صفا و محبت در گلستان وجود مرد و زن خانه میشود. از این رو، آموزش و به کارگیری گام به گام اصول مدیریت علاوه بر آثار فردی، در عرصه حفظ و ارتقاء فرهنگ یک جامعه نیز موثر است که در اینجا به صورت مختصر به موارد آن اشاره خواهد شد:
۱-اصل محبتورزی( گنج زندگی)
امام علی(علیه السلام): (پرسودترین گنجها، بدست آوردن محبت دلهاست)(۱)
از جمله عوامل محبت ساز:
۱-حسن خلق و گشادهرویی
۲-احسان و نیکی
۳-تواضع و فروتنی
۴-سخاوت و گشادهرویی
۵-رفق و مدارا
۶-هدیه دادن در مناسبتهای مختلف
از جمله عوامل محبتسوز:
۱-جدال و گفتگوهای تند و توهین آمیز
۲-بخل
۳-عدم ابراز محبت
۴-حساسیت نابجا
۵-قدر نشناسی
نقش محبت در زندگی خانوادگی
یکی از احتیاجات روانی هر انسان، «محبّت» است. دل انسان، به محبّت زنده است و کانون خانوادگی بیش از هر چیز احتیاج به محبت دارد. این فروغ محبّت است که خانه را روشن میکند و هر خانهای که با چراغ محبت روشن نباشد خانه خاموشان است. پروردگار مهربان در قرآن مجید، محبّت و مهربانی زن و شوهر در محیط خانه را یکی از آیات قدرت و حکمت خود معرفی میکند و میفرماید:
(وَ مِن آیَاتِهِ اَن خَلَقَ لَکم من اَنفُسِکُم اَزوَاجاً لَّتسکُنُوا الَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مودهً و رحمه انَّ ذالک لآیات یتفکرون)
یعنی: «یکی از نشانههای قدرت و حکمت خداوند، این است که برای شما از جنس خودتان، همسرانی آفرید تا با او انس بگیرید و میان شما و همسرانتان، دوستی و مهربانی برقرار ساخت و در این موضوع برای اندیشمندان نشانه خداشناسی پدیدار است.»(۲)
باید توجّه داشت که برای این که بنیان زناشویی استوار و محیط خانه به چراغ محبّت همیشه روشن باشد، باید محبّت دو طرفه باشد زیرا دلها به هم راه دارند و محبت میآورد و لذا در اسلام همان طور که به زن سفارش شده و تاکید شده که شوهر خود را دوست بدارد، به مرد هم تاکید شده است که همسر خود را دوست بدارد و او را مورد احترام و اِکرام قرار بدهد. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بهترین زنان شما، زنهایی هستند که نسبت به شوهرانشان عشق و محبّت داشتهاند.(۳) حضرت رضا(علیه السلام) فرمودند: زنانی که به شوهران اظهار عشق و محبت میکنند، بهترین غنیمت برای آنها میباشند.(۴) رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: هر چه ایمان کاملتر باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت مینماید.(۵) و در مورد دیگر میفرماید: این سخن مرد که به همسرش بگوید: واقعاً تو را دوست دارم، هرگز از قلب همسر خارج نخواهد شد و از یاد او نخواهد رفت.۹ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: زن، از مرد آفریده شده است (از همان گلی که خداوند مرد را آفرید، زن را نیز از آن گل آفرید) و تمام توجّهَش به مرد، معطوف است پس همسرانتان را دوست بدارید. و نیز آن حضرت فرمود: از اخلاق پیغمبران این است که نسبت به همسرانشان، محبّت دارند.(۶) و نیز فرمودند: به کسی که دوستش میداری، خبر بده.(۷) و نیز باید توجّه داشت که آثار محبّت میان زن و شوهر، باید در رفتار و گفتار آنها نمایان باشد و حرفها و حرکات آنها نسبت به هم محبّتانگیز باشد و سعی کنند که هرگز حرفی و حرکتی که بنیان محبّت را سُست و جلوۀ دوستی را کم رنگ میکند از هیچ یک از آنها صادر نشود و اگر احیاناً صادر شد سعی کنند که عذر بخواهند و جبران نماید. تعریف و تمجید از یکدیگر مخصوصاً در حضور بستگان و آشنایان و اهدای هدایا و امثال این موضوع و اظهار محبّت و جلب محبّت بسیار مؤثر است و بالاخره در هر سازمانی که بر اساس محبّت استوار است، هرگز خلل و خرابی راه پیدا نمیکند.
خلل پذیر بود هر بنا که میبینی
به جز بنای محبّت که خالی از خَلَل است
هر انسانی، به شخصیت خودش علاقه دارد و میخواهد که دیگران، به شخصیت او احترام بگذارند و هر کس به او احترام بگذارد، او نیز متقابلا به او احترام خواهد گذ اشت. احترام گذاردن زن به شوهر و به یکدیگر در محیط خانه، رشتۀ محبّتشان را محکمتر میکند و به پیمان زناشویی دوام بیشتری میبخشد و فرزندانی که در چنین محیطی رشد میکنند این عادت انسانی را سرمشق زندگی خود قرار میدهند. اسلام، رسم احترامگذاری زن و شوهر به یکدیگر را به عنوان یک وظیفه اخلاقی مورد تاکید قرار میدهد. حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: وظیفۀ زن این است که تا در خانه به پیشواز شوهر برود و به وی خوش آمد بگوید.(۸) امام صادق(علیه السلام) فرمودند: هر زنی که به شوهرش احترام بگذارد و به او آزار نرساند، خوشبخت و سعادتمند خواهد بود(۹) این نوع دستورات، نمونهای از وظیفه اخلاقی زن نسبت به شوهر است. احترامگذاری مرد نسبت به همسرش نیز با این قبیل تعبیرات مورد تاکید قرار گرفته است. حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
(ما أکرَمَ النَّساءَ إلا کَریمٌ وَ ما أهانَهُنِّ إلا لَئیمُ)؛
یعنی: افراد کریم و بزرگوار، زنان خود را مورد احترام قرارمی دهند و افراد پست به زنان اهانت میکنند. (۱۰)
و نیز حضرتش فرمود: هر کس به خانوادهاش توهین کند، خوشی زندگی را نخواهد دید.(۱۱) حضرت صادق(علیه السلام) از پدرش نقل کرده که فرمودند: هر کس زن بگیرد، باید او را گرامی و محترم بشمارد(۱۲) خلاصه این که احترام به شخصیّت افراد مخصوصاً در محیط خانوادگی و احترام به همسر، یکی از نشانههای شخصیّت و شرافت اشخاص محسوب میشود و موجب افزایش محبّت میشود. امیرمومنان(علیه السلام) فرمودند:
(شَرَفُ المَرءِ بِالعِلمِ وَ الاَدَبِ لا بِالاصلِ وَ النَّسَب)؛
یعنی: شرافت انسان، تنها به درجات علم و ادب او بستگی دارد نه به نَسَب و قبیلگی او.
خلاصه این که محبّت در محیط خانوادگی، تلخها را شیرین و سختیهای زندگی را آسان میگرداند.
از محبّت تلخها شیرین شود
از محبّت مسها زرین شود
از محبّت خارها گل میشود
از محبّت سرکهها مُل میشود
از محبّت نار نوری میشود
از محبّت دیو حوری میشود
از محبّت سقم صحت میشود
از محبّت قهر رحمت میشود
از محبّت مرده زنده میشود
از محبّت شاه بنده میشود
۲-اصل عدالتمحوری
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: (لحظهای عدالت، برتر از یک سال عبادت است)(۱۳) عدالت یعنی حقشناسی و ادای حقوق و حق، به معنای طلبی است که دیگران از ما دارند و لزوماً به معنای پرداخت طلب دیگران است. طلبهای دینی، مالی، عاطفی، عقلی… در خانواده نیز هر یک از اعضاء خانواده به نوبۀ خود، حقی دارند که محترم شمردن آن، بر دیگران لازم است. ما در فصلی جدا به حقوق مرد بر زن و زن بر مرد پرداختهایم.
۳-اصل لذتجویی و تمتّع
رابطه سالم جنسی بین زن و مرد، تبادل خالصانه احساسات و محبتها و ارضاء عواطف و نیازهای عاطفی در خانه و نظام خانواده مورد سفارش اسلام است.
۴-اصل تقسیم کار
از جمله فوائد تقسیم کار:
۱-ایجاد حس مسئولیت بین افراد
۲-افراد خانه، خود را در اداره منزل سهیم میدانند.
۳-ضایعات مالی و زمانی کاهش مییابد.
۴-محیط خانه با نشاط و شاداب خواهد شد.
۵-عبادت بزرگی است.
۵-اصل عفو و صفح
عفو یعنی بخشیدن خلاف؛ و صفح، مرتبهای بالاتر از عفو و نادیده گرفتن خلاف است. عفو و صفح یعنی رهایی ذهن از رنجشها.
۶-اصل تدبیر و برنامهریزی
امام علی(علیه السلام) میفرمایند: تدبیر و برنامهریزی، سبب اصلاح امور زندگی است.(۱۴)
از آثار مهم برنامه ریزی میتوان به آرامش روانی، سهولت جریان زندگی، رسیدگی به همه کارها، الگو شدن برای دیگران و تقلیل درگیریها اشاره کرد.
۷-اصل سازگاری و انعطاف
امام علی(علیه السلام) میفرمایند: (نرمی، کلید کامیابی است)(۱۵) و سازگاری به معنای درک متقابل از یکدیگر و تطبیق دادن خود با شرایط و روحیات طرف مقابل است.
۸-اصل مادرمحوری
۹-اصل قناعت و کنترل تقاضاها
امام علی(علیه السلام) میفرمایند: (زیبایی زندگی و رفاه، به قناعت است )(۱۶)
۱۰-اصل توسعه اخلاق
حضرت علی(علیه السلام) میفرمایند: اخلاق نیکو، روزی را زیاد میکند و میان دوستان، انس و الفت پدید میآورد.)(۱۷)
۱۱-اصل تغافل و نادیدهانگاری
حضرت علی(علیه السلام) میفرمایند: هر کس بر بسیاری از امور چشمپوشی نکند، زندگیش ناگوار شود. (۱۸)
۱۲-اصل هنر استراحت
استراحت، شرطی لازم برای رسیدن به اهداف بزرگ است و پشتوانه موفقیت و افزایش کارایی و کیفیت فعالیتها میباشد.
۱۳-اصل میهمانپذیری
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: زکات خانه، مهمان است و میهمان، راهنمای بهشت است. (۱۹)
۱۴-اصل سخاوتمندی
امام رضا(علیه السلام) میفرمایند: مرد را سزاوار است که بر عیالش توسعه بدهد؛ تا آرزوی مرگ او را نکنند.)(۲۰)
۱۵-اصل معنویت گرایی
از سعادتمندیهای مردان و زنان بزرگ، این است که یک مسکن خاکی را تبدیل به مسجد نورانی برای مناجات و ارتباط با عا لم معنوی کنند.
۱۶-اصل پاکی
۱۷-اصل تشکر و قدردانی
۱۸-اصل شناخت روانشناسی زن و مرد
یکی از محوریترین و بلکه اساسیترین ارکان نظام خانواده، وجود ارتباط سالم فراگیر و پویا بین زن و شوهر است و از یک منظر ارتباطات به دو قسم کلامی و غیرکلامی تقسیم میشوند:
الف) ارتباط کلامی مانند :
۱-اصل گفتگو برای تبادل اطلا عات
۲-استفاده از لحن مناسب
۳-جلوگیری از زخم زبان و یا سکوتهای آزاردهنده
۴-ارتباط کلامی و عاطفی و محبتآفرین
ب) ارتباطات غیر کلامی مانند:
۱- نگاه در نگاه
۲- گوش دادن به سخن
۳- نوازش
۴- خنده در چهره طرف مقابل
۵- سر تکان دادن به نشانه تأیید
۶- به استقبال شخص رفتن
حقوق مرد بر زن از نظر اسلام
هر شرکت و سازمانی، نیازمند به مقام مسئول و رئیس است وگرنه خواه ناخواه منجر به هرج مرج شده، زیانهای فراوانی به بار میآورد و سرانجام به نابودی خواهد گرایید؛ زیرا مدیریت، نقش موثری را ایفا میکند و این مدیریت است که باید از نظر فکری و خصوصیات روانی واجد شرایط خاصی باشد تا بتواند از حداقل نیرو، حداکثر استفاده را جلب کند. بنابراین، سازمان و شرکتی که زن و مرد از راه ازدواج و تشکیل خانواده به وجود میآورند، ناگزیر باید سرپرست و مقام و مسئولی داشته باشد که بتواند به طرز شایستهای برای تامین نیازمندیهای آن همت گمارد و خط مشی درستی فرا راه افراد خانواده قرار دهد و اداره عمومی و مسئولیتهای این کانون مقدس را به عهده بگیرد، و تا خود و افراد خانواده از مزایای آن بهرهمند شوند، و در کنار یکدیگر، احساس خوشبختی نمایند و فرزندان خود را با روشی صحیح، تربیت کنند و در سعادتمند نمودن آنان، موفق گردند.
مدیر مسئول
اکنون باید دید چه کسی بهتر است عهدهدار سرپرستی و قیمومت تشکیلات خانوادگی باشد. زن یا مرد و یا هر دو، بدون تردید ریاست هر دو برای سر و سامان دادن به امور خانواده صحیح نیست، زیرا در این صورت، هیچکدام از آن دو نفر، آن چنان که شایسته است، احساس مسئولیت نمیکنند، بعلاوه هر دو نفری، دو گونه طرز تفکر و دو گونه سلیقه دارند و در مواردی که اختلاف سلیقه دارند، هیچکدام حاضر نیستند تسلیم فکر و نظریه دیگری شود و در نتیجه کار به جنگ و نزاع میکشد و قانون مهر و محبت آنان بدل به جهنم سوزانی از اختلاف و کشمکش میگردد. خطر بزرگ دیگری که از رهگذر اختلاف زن و شوهر پدید میآید، مربوط به سرنوشت فرزندان آنان میباشد زیرا در روانشناسی ثابت شده است، «کودکانی که در سایه پدر و مادری تربیت میشوند که میان آنان کشمکش و نزاع وجود دارد، دچار اختلال عواطف و عقدههای روحی و نگرانیهای فکری میگرند». بنابراین گذشته از این که زندگی در کام زن و شوهر تلخ میشود، دود این آتش، به چشم کودکان معصومی نیز میرود که باید در پناه پدر و مادر، کاخ سعادت و شخصیتشان پی ریزی گردد. پس اختیار سرپرستی و ریاست خانواده را باید به یکی از زن یا مرد واگذار کرد.
استعداد فطری
اکنون باید دید آیا زن برای عهدهداری ریاست و سرپرستی امور خانه و قبول مسئولیت آن، شایستگی بیشتری دارد یا مرد؟ نخست باید به این واقعیت طبیعی توجه نماییم همان گونه که در اندام زن و مرد، اختلافهایی هست و به هر کدام از آنان، به مناسبت ویژگیهای جسمی، یک سلسله وظایف طبیعی سپرده شده است، از جهات روانی و خصوصیات اخلاقی نیز تمایزهایی بین آن دو وجود دارد. این ویژگیهای روانی که در علم پسیکولوژی (روانشناسی) ثابت شده است، در تقسیم کارها و وظایف باید مورد نظر قرار گیرد. مهمترین تمایز روانی میان زن و مرد، این است که زنان معمولا دارای احساسات شدید و عواطفی جوشانتر هستند. تأثّر و هیجان شدید زن در حالتهای گوناگون، چون هنگام دوستی و دشمنی، ترس، شادی و نگرانی و همچنین توجه فراوان او به زیبایی و ظواهر زندگی، از نشانههای این عواطف و احساسات است. و مردان نوعاً از نیروهای عقل و اندیشه بیشتری برخوردارند. جالب توجه این که این ویژگیهای روانی با خصوصیات جسمی هر کدام از آنان، هماهنگی کامل دارد و نشاندهنده این حقیقت است که آفریدگار زن و مرد، هر کدام را برای انجام کاری و عهدهداری وظیفهای آفرید و ابزار آن را در جسم و روان او به ودیعت سپرده است. وقتی مناسبترین غذای کودک در پستان مادر فراهم میگردد، و باید دارای عواطف لطیف و سرشاری باشد که چون فرزند خود را در آغوش گرفت و پستان در دهان او گذاشت، نه تنها احساس خستگی نکند بلکه خود از عشق مقدس مادری سرمست گشته، فرزند را با فشردن در آغوش گرم، از چشمهسار محبت سیراب نماید و این نیاز فطری او را نیز اشباع کند.
و نظر به این که مرد از اسکلتی درشت، عضلاتی ستبر و اعصابی قوی و جمجمه ی بزرگ و مغزی سنگینتر از جمجمه و مغز زن(وزن متوسط مغز مرد۱۳۶۰و وزن متوسط مغز زن ۱۲۰۰گرم است) برخورداراست، فکری نیرومندتر و اندیشهای دوربینتر دارد، تا توانسته باشد در برابر مشکلات و سختیها استقامت بیشتری نماید. مرد آن چنان آفریده شده است که تاب و تحمل آفتاب سوزان تابستان و فضای آلوده محیط کارخانه را داشته باشد و گرداندن چرخهای عظیم کارخانه و طنین شکنندۀ صدای آنها، او را از پای نیندازد و غریو توپ و سلاح دشمن در میدان نبرد او را نلرزاند. با در نظر گرفتن این مطالب و شناخت این استعدادها، میبینیم بهترین راه برای سعادت خانواده و در نتیجه سعادت اجتماع، این است که ریاست و سرپرستی امور کلی خانواده به فکر و نیروی اندیشه و قدرت بازوی مرد سپرده شود و گرداندن چرخ کارهای خانه و تامین نیازهای روحی کودکان، به عواطف سرشار و احساسات لطیف زن واگذاری گردد. به علاوه روانشناسان معتقدند (و خود زنان نیز اعتراف میکنند)(۲۱) که وضع روحی زن طوری است که دوست دارد در پناه مردی لایق و نیرومند، زندگی کند و از داشتن چنین شوهری لذت میبرد. زن هنگامی احساس خوشبختی میکند که ببیند شوهرش به صفات مردانگی آراسته است و اگر ببیند مردی زیاد تملق و چاپلوسی میکند و بدون قید و شرط از نظریات و افکار و سلیقه زن پیروی مینماید یا تحت سرپرستی و کفالت زنی بسر میبرد، از او متنفر میگردد و ارزش و اعتبار چندانی برای وی قائل نخواهد شد. از همه اینها گذشته به فرض آن که زنان در ابتدای ازدواج که هنوز بچهدار نشدهاند و خاطرشان از لحاظ تربیت فرزندان آسوده است، مایل به ریاست خانواده باشند، این وضع دوام نخواهد یافت زیرا گرفتاریهایی که طبعاً در زندگی بعدی پیش میآید، فکر آنها را مشغول خواهد کرد و خیال آنان را از تحمل بار سنگین مسئولیتهای دیگر منصرف خواهد نمود.
ریاست و مسئولیت مرد
روی همین اصل، اسلام سرپرستی خانواده را به عهدهدار مرد گذاشته و مرد را عهدهدار تامین وسایل زندگی زن معرفی نموده است. قرآن مجید میفرماید: (الرجال قوامون علی النسا)(۲۲) مردان، سرپرست زنان میباشند.
البته باید توجه داشت که از طرفی، هر چند اسلام، ریاست امور کلی خانواده را به مرد سپرده، ولی اداره امور داخلی خانه را به زن واگذاشته است یعنی اگر مرد در اداره امور خانواده، مقام ریاست را دارد، همسرش معاون اوست و در شعاع محدودتری سرپرستی خواهد داشت. پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)در ضمن حدیثی میفرمایند:
(فالرجل سید اهله والمرأه سیده بنتها) (۲۳)
و از سوی دیگر، هر کسی به اندازه قدرت و شعاع ریاست خود، عهدهدار در مسئولیت است. باز رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)می فرمایند: (و الرجل راع علی اهل بیته و هو مسئول عنهم و المراه راعیه علی اهل بیت بعلها و ولده و هی مسئوله عنها)(۲۴)
(مرد، نگهبان و مسئول خانواده است و زن نگهبان و مسئول خانه ی شوهر و فرزندان او است.)
بنابراین مرد، هیچگاه حق ندارد از این عنوان سوء استفاده کند، و حقوق افراد خانواده را نادیده گرفته، روش دیکتاتوری و استبداد را در محیط خانه در پیش گیرد، بلکه باید توجه داشته باشد که رهبری صحیح، آن است که توام با محبت و جلب همکاری و همفکری صمیمانه باشد. قرآن مجید به شوهران دستور میدهد که گذشته از رعایت حقوق زنان، نسبت به آنان خوشرفتار باشند و با محبت و مهرورزی، کانون خانواده را گرم و با نشاط سازند. آیه شریفه: (و عاشروهن با لمعروف) (۲۵)(با زنان خوشرفتار باشید) فرمانی است که با تناسب عواطف حساس و زودرنج زنان و در نظرگرفتن دیگر خصوصیات آنان و روی هم رفته، مصالح عالی خانواده، صادر شده است.