موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

متن طلب مغفرت

نویسنده : نادر | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:45

%D8%AF%D8%B9%D8%A71.png دعا نزدیک‌ترین و مؤثرترین رابطه انسان با خداست. دعا در فرهنگ اسلامى از مهم‌ ترین عبادات است؛ تا آن‌ جا که خداوند در قرآن مجید پس از امر به دعا و وعده استجابت «وَقالَ رَبُّکُمُ ادْعُونى أَسْتَجِبْ لَکُم» مى‌افزاید: کسانى که در برابر این رابطه نزدیک خلق و خالق تکبر مى‌ ورزند به ‌زودى با ذلت وارد دوزخ مى ‌شوند: «اِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتى سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ». و در جایى دیگر از قرآن مجید مى‌خوانیم: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّى لَوْلادُعاؤُکُم»؛ (بگو: پروردگارم براى شما ارزشى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد). در این مقاله جایگاه دعا در فرهنگ اسلامی، آثار دعا، شبهات وارده بر آن، آداب و شرایط دعا، بحث های مربوطه و دعا هایی که مستجاب نمی شوند مورد بررسی قرار می گیرند. %D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%851.png امام سجاد(ع) بعد از واقعه کربلا حدود سى و پنج سال در سخت‌ترین شرایط مى ‌زیست و قسمت مهمى از زندگى آن‌ حضرت در دوران حکومت عبدالملک، خلیفه بى ‌رحم و سفاک اموى و دوران فرماندارى حجاج بر کوفه بود. در چنین شرایطى نه آزادى زمان حکومت امیرمؤمنان(ع) بود تا دانشمندان و علماى اسلام بتوانند حقایق را بازگو کنند و علاقه ‌مندان به اهل‌بیت از آنها سخن بگویند و نه ضعف حکومت ‌هاى بنى‌امیه و بنى‌عباس در دوران امام باقر و امام صادق(ع) در آن زمان وجود داشت تا بتوانند از آن فرصت استفاده کنند و به نشر علوم اسلام و علوم اهل ‌بیت بپردازند. بنابراین، آن‌حضرت بهترین راه را برگزید؛ راهى که تنها مخاطبش پروردگار بود ولى در قالب دعا و مناجات و عرض حاجت به درگاه او آنچه را که لازم بود بیان فرمود و خلق را هدایت کرد. و عجب این‌که نشر همین دعا ها نیز آسان نبود دعا ها به‌ صورت یک گنج پنهان دست ‌به ‌دست مى ‌شد و سعى در اخفاى آن داشتند. دعا هاى صحیفه سجادیه بسیار متنوع و جالب و جامع است و تمام شئون زندگى انسان ‌ها را در بر مى ‌گیرد، براى هر زخمى مرهمى و براى هر دردى دارویى و براى هر مشکلى راه ‌حلى ارائه مى ‌دهد. %D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%A9%DB%8C%D9%86.jpg نظر به اهمیت والایى که صحیفه سجادیه نزد علما و بزرگان ما داشته است تاکنون شرح‌ ها و تعلیقه هاى فراوانى براى آن نوشته شده که بیان همه آنها در این مختصر نمى‌ گنجد از این‌ رو به قسمت قابل توجهى از آنها به ترتیب زمانى اشاره مى‌ کنیم ولى با تأسف فراوان به ‌علت نبودن منابع گسترده، اطلاعات ما درباره شروح صحیفه سجادیه از قرن دوم تا پنجم هجرى ناقص و نارساست به‌همین دلیل از قرن ششم آغاز مى ‌کنیم. ولى باید توجه داشت که بسیارى از این شروح که به آنها اشاره مى ‌شود در دسترس عموم نیست و ممکن است در گوشه‌ اى از کتابخانه‌ هاى معتبر باشد. %D8%B5%D8%AD%DB%8C%D9%81%D9%871.jpg صحت یک حدیث بر چهار محور دور مى‌ زند: اول: وثاقت راوى، یعنى از نظر علم رجال ثابت شود که راویان یک خبر همگى مورد وثوق ‌اند و در این صورت صحت خبر ثابت مى ‌شود. دوم: وثاقت روایت؛ ممکن است روات خبر همه ثقه نباشند ولى روایت متضافر یا متواتر باشد و براثر تضافر یا تواتر، اطمینان به خبر حاصل شود هر چند بعضى از راویان، زیر سؤال باشند. سوم: علو مضمون؛ ممکن است حدیثى از نظر سند نه امتیاز اول را داشته باشد و نه امتیاز دوم را ولى مضمون آن به‌ قدرى عالى و والاست که صدور آن از غیر امام معصوم که داراى علم الهى است غیر ممکن باشد. در این صورت اطمینان حاصل مى ‌شود که این حدیث از معصوم صادر شده است. چهارم: قرائن خارجیه؛ گاه هیچ‌ کدام از امتیازات گذشته در حدیث وجود ندارد، ولى قرائنى از خارج آن را تأیید و تقویت مى ‌کند مانند موافقت با کتاب‌الله یا عمل مشهور (مشهور بزرگان علما) به آن. یا قرائن دیگرى از این قبیل که سبب مى‌ شود اطمینان به مضمون آن حاصل شود. به جرأت مى ‌توان گفت که غالب جهات چهارگانه فوق در دعا هاى صحیفه سجادیه وجود دارد: بنابر این صحیفه سجادیه از نظر سند داراى اعتبار بالایى است زیرا: اولاً: محتواى آن چنان محتواى فصیح و بلیغ وژرف و دقیقى است که صدور آن از غیر امام معصومى که با عالم غیب مرتبط است بسیار بعید به نظر مى‌رسد و همان ‌گونه که دیدیم جمعى از علماى بزرگ نیز بر همین موضوع تکیه کرده ‌اند. ثانیاً: بسیارى از بزرگان علما در اجازات روایى خود به آن اشاره کرده و آن را ستوده ‌اند. ثالثاً: بعضى از فقهاى بزرگ در مسائل فقهى به بعضى مضامین آن که جنبه فقهى دارد استناد کرده ‌اند. رابعاً: اهتمام عمومى شیعیان به قرائت و تلاوت دعا هاى صحیفه قرینه دیگرى بر صحت اسناد آن به امام بزرگوار، امام على بن الحسین(علیهما السلام) مى ‌باشد و یکى از نشانه‌هاى این اهتمام، نوشتن شروح متعددى توسط جمعى از بزرگان و دانشمندان بر این دعا هاست. %D8%B3%D8%AC%D9%91%D8%A7%D8%AF.jpg امام على بن الحسین(ع) قبل از هرچیز امام است. یعنى کسى است که آیه تطهیر درباره اهل بیت او نازل شده است. کسى است که مودت او به حکم آیه ذوى القربى واجب است. کسى است که حدیث ثقلین، او را در بر مى ‌گیرد. کسى است که در یک کلمه صبح و شام در هر نماز بر او و پدران و فرزندان معصومش درود مى ‌فرستیم. آرى، او امامى است معصوم و پاک از هر پلیدى و مصون از هرگونه خطا و اشتباه. او از علم الکتاب و علم الهى و منابع معرفتى همچون کتاب على(ع) و کتاب حضرت فاطمه(س) و از هزار هزار باب علم و آگاهى از ظهر و بطن قرآن کریم برخوردار است و طبق احادیثى که در منابع معتبر آمده محدَّث است؛ یعنى طرف گفتگوى فرشتگان. صحیفه ایشان را باید به‌عنوان بزرگ ‌ترین عمل اجتماعى متناسب با ضرورت مرحله‌ اى که مسئولیت رهبرى آن به عهده امام(ع) بود معرفى کرد. علاوه بر آن، یگانه میراث فرهنگى الهى، یک منبع بزرگ مکتبى وی ک مشعل هدایت ربانى و یک مدرسه اخلاق و تربیت اسلامى است که با گذشت روزگاران پایدار مى‌ ماند و انسانیت، پیوسته به این میراث محمدى و علوى نیازمند است و هر چند گمراهى ‌هاى شیطان و فریبندگى دنیا فزون‌تر گردد نیاز به آن بیشتر مى‌شود. سعی بر آن است که در این مقاله جایگاه اجتماعی و علمی امام، سیاستهای اجتماعی و فرهنگی و اخلاف و معنویت ایشان در عصر حیات تحلیل و از دید معاصرانش توصیف شود. %D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C.png بعد از شهادت امام حسین(ع) و همراهان آن حضرت در کربلا و بعد از واقعه حره در مدینه، خفقان به اوج خود رسید. با این حال حضرت امام سجاد(ع) سکوت اختیار نکردند و از راه هاى دیگر به بیان معارف اسلام وحقایق این دین مبین پرداختند تا مبادا فتنه بنى امیه آثار این آئین را بر باد دهد. امام سجاد(ع) برنامه دعا و راز و نیاز با خداوند متعال را در پیش گرفت و تمام حقایق و معارف اسلامى را در قالب دعا به یادگار گذاشت. دعاهایى به تناسب ایام سال و روزهاى مقدس اسلامى، دعاهایى برحسب حالات انسان، دعا هایى براى گروه هاى مختلف اجتماعى، خلاصه تمام حقایق اسلام را به زبان دعا و مناجات با پروردگار بیان فرمود و مجموعه آن ها «زبور آل محمد» نامیده شد. عرفان اسلامى به صورت پر رنگ با تمام شاخ وبرگ هایش در این دعاها موج مى زند وتشنگان سیر و سلوک الى الله را سیراب کرده وبه سوى مقصد نهایى یعنى «معرفة الله» و قرب الى الله پیش مى برد. به همین دلیل بهترین منبع براى تبیین عرفان ناب اسلامى در هر دو شاخه نظری و عملی صحیفه پر ارزش و بى بدیل سجادیه است. %D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%B0%D8%A82.jpg بسیارى از محققان معتقدند که عصر جدید عصر معنویت و بازگشت بشر به دین است به همین دلیل گرایش‌هاى معنوى شدیدى در میان مردم دنیا مشاهده مى‌شود؛ شواهد و قرائن این مدعا نیز فراوان است. تمایل درونى انسان ‌ها به معنویت از یک ‌سو و خسته شدن از فرهنگ‌ هاى مادى و مکتب‌ هاى ماتریالیستى از سوى دیگر، آنها را به سوى مکاتب معنوى سوق داده است. در این شرایط، بازار عرفان ‌ساز ها داغ شده است چرا که از یک‌ سو لذات مادى که در عصر ما دامنه گسترده ‌اى پیدا کرده چیزى نیست که بسیارى از افراد بتوانند از آن چشم بپوشند و جمع میان آزادى در آنها و کام‌جویى ‌هاى جنسى و غیر جنسى و توجه به مسائل معنوى جز در عرفان ‌هاى کاذب پیدا نمى ‌شود. در این مقاله با برخی از عرفان‌ هاى کاذب و نوظهور آشنا شده، اصول عقاید و روش اختصاصی هر یک و جهات، اصول، روشها و اهداف مشترک آنها بررسی می شود. %D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%B1%D8%BA4.png بسیارى از صوفیان و جمعى از فلاسفه و عرفا از طرفداران جدى «وحدت وجود» هستند. وحدت وجود را به ‌معناى توحید حقیقى و غیر آن را نوعى شرک مى‌دانند و معتقدند که تا کسى به وحدت وجود حقیقى نرسد موحّد نیست و طعم عرفان را نخواهد چشید! در این مقاله معانی محتمل «وحدت وجود» و تاریخچه این عقیده در اشعار و منابع صوفیان، دیدگاه فقها و علمای دین در این باره، اعتبار این عقیده در ترازوى عقل، قرآن و روایات بررسی می شود تا ببینیم آیا این ادعا وزانت معرفتی دارد یا سخنی به گزاف است؟ %DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA3.png از مسائل مهمى که پیش روى ارباب سیر و سلوک قرار دارد مسأله «کرامات» است. در طول تاریخ زندگى صالحان و عابدان و مؤمنان راستین کرامات زیادى مى ‌بینیم و قرآن مجید نیز به کرامات متعددى از صالحان و نیکان اشاره کرده است. امّا در اینجا سوالی مطرح می شود که آیا کرامات، مخصوص اولیاء الله و صالحان و مقربان درگاه اوست یا ممکن است از غیر آنها نیز سرزند؟ و آیا کرامات و کارهاى خارق العاده مى ‌تواند به ‌تنهایى دلیل بر مقام و منزلتى براى آورنده آن باشد؟ پاسخ به این سوالات و تفاوت معجزه و کرامات در این مقاله کوتاه مورد بررسی قرار می گیرد. %D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D9%81%D8%A7%D8%AA%D8%B4%DB%8C%D8%B7%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%88.jpg آیا مکاشفات همیشه دلیلى بر ایمان و تقوا و سلامت عقیده و قرب الى‌الله صاحبان آنهاست یا ممکن است براى افراد بى ‌تقوا و حتى غیر مسلمان به‌ صورت‌ هاى شیطانى رخ دهد؟ دلایلى در دست است که نشان ‌دهنده عمومیت مکاشفات در هر دو گروه است؛ زیرا هنگامى که براثر ریاضت ‌ها، نفس قدرت و قوت پیدا کند و تمرکز کافى براى آن حاصل شود ـ از هرکس که باشد ـ ممکن است بعضى از این نوع مکاشفات براى صاحبش پیدا شود. در این‌جا این سؤال مطرح مى‌ شود که چگونه مى ‌توان مکاشفات رحمانى را از مکاشفات شیطانى شناخت؟ از طرفی یکى از شاخه هاى مکاشفه، رؤیاهاى صادقه است که حقایقى را درباره حال یا آینده براى انسان روشن مى ‌سازد؛ ولى خطرات این نوع مکاشفه نیز کم نیست، زیرا گاهى این رؤیا ها جنبه شیطانى دارد و هواى نفس انسان یا ابلیس مى‌خواهد او را بفریبد. ظاهراً طریقى که سبب اطمینان نفس شود و انسان بتواند به خوابش به‌ عنوان یک دلیل معتبر تکیه کند وجود ندارد. در این مقاله جایگاه مکاشفه و رویای صادق در کسب معرفت و حجّیّت عملی آنها و امکان تشخیص مکاشفات و رویا های شیطانی از مکاشفات رحمانی و رویاهای صادقانه بررسی می شود. %D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D9%81%D9%87%D9%88%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7.jpg ازجمله مباحث مهمى که در مسیر سالکان الى ‌الله وپویندگان راه عرفان قرار دارد مسأله «کشف و شهود» و «رؤیاهاى صادقه» است که آن را دریچه‌اى براى معرفة‌ الله مى‌شمرند و هر قوم و گروهى به ‌نحوى ادعایى دارد و از آن‌ جا که نیازى به استدلال ندارد، بسیارى از افراد ترجیح مى‌دهند آن را دلیل بر «حقانیت» خود بشمرند! البته فارغ از اینکه ادعاهای مکاشفه می توانند «راستین» یا «دروغ» باشند، و اینکه مکاشفات همیشه دلیل «ایمان و تقوا» نیست و ممکن است برای افراد بی ایمان و بی تقوا هم رخ دهد، و فارغ از اینکه «مکاشفات شیطانی» هم وجود دارد، کشف و شهود به‌ معناى کنار رفتن پرده ‌هاى عالم غیب از مقابل چشم بصیرت انسان و مشاهده اسرار پشت پرده در مقیاس کم یا گسترده، قطعاً امکان‌ پذیر است و روایات فراوانى دلالت بر آن دارد. در این مقاله اصل امکان مکاشفه و رویا های صادقانه در «آیات قرآن» و «روایات اسلامى» بررسی و به مواردى از مکاشفات انبیاء و مکاشفاتى از غیر معصومین اشاره می شود. %D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%81.jpg گروهى از عارفان که غالباً از صوفیه هستند مراحل سیروسلوک انسان را به ‌سوى خدا به سه مرحله تقسیم مى‌ کنند: شریعت، طریقت و حقیقت. آنها گاه به خود جسارت مى‌دهند و این سه مرحله را تشبیه به پوست رویین بادام و سپس پوست زیرین و بعد از آن مغز بادام مى‌کنند. آنها شریعت را پوست مى‌دانند و طریقت را پوست دوم و حقیقت را مغز خالص و گاه شریعت را مانند صدف و حقیقت را مانند گوهرى که در درون صدف است و طریقت را راه وصول به آن مى‌ دانند! البته طرفداران این تقسیم سه‌گانه راه‌ هاى مختلفى را پیموده‌اند. این مقاله به اقوال موجود در این تقسیم بندی و وزانت و اعتبار چنین ادعاهایی می پردازد. %D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%D8%AA1.jpg غالب صوفیان و گروه‌هایى که دم از عرفان مى ‌زنند معتقدند که براى تهذیب نفس و تسلط بر هوى ‌و هوس ‌ها باید از ریاضت ‌ها استفاده کرد و منظور از ریاضت آن است که جلوى خواسته نفس را بگیرند یا برخلاف آن عمل کنند یا به ‌سراغ اعمالى بروند که بسیار شاقّ و سخت است؛ خواه مشقت آن جسمانى باشد، مانند رفتار شبلی که شب ‌ها نمک در چشم خود مى ‌ریخت که خوابش نبرد و بیدار بماند و با خدا راز و نیاز کند، و یا مشقت روحى داشته باشد، مانند آنچه غزالى درباره ابن کُرینى نقل کرده که در شهرى، به پاکى و تقوا معروف شد، براى این‌که آبروى خود را نزد مردم ببرد تا از اطراف او پراکنده شوند دست به دزدى آشکارى زد و در حمام لباس ‌هاى گران ‌قیمتى را سرقت کرد به ‌گونه ‌اى که فاش شود و چنین شد و مردم او را دزد حمام نامیدند. طرفداران ریاضت، هم به دلیل عقلى استناد مى‌کنند هم به دلایل نقلى، دلیل عقلى آنها این است که اگر جلوى هواى نفس را با ریاضت بگیریم اراده ما قوى مى‌شود و راه نفوذ شیطان به ما بسته خواهد شد. در این مقاله «شیوه و منطق صوفیان» در پی گیری «رفتارهای نامعقول و نامشروع» بررسی می شود. %D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF.png از جمله مسائلى که براى پویندگان راه سیر و سلوک الى ‌الله مطرح است این است که آیا در این مسیر نیازى به استاد و راهنما دارند یا نه؟ صوفیان که خود را در این مسیر مى‌پندارند بر آن تأکید دارند و افرادى را به نام قطب و شیخ طریقت و پیر و مرشد، براى راهنمایى یا به تعبیر خودشان، دستگیرى، براى طى این مسیر، لازم مى‌دانند و پیروان خود را ملزم به این کار مى ‌دانند و در واقع تمام موجودیت آنها در گرو همین امر است وگرنه رابطه پیروان با آنها قطع خواهد شد. آنها مى‌گویند: این موضوع در تعلیمات انبیاى پیشین و در روایات معصومین و سیره و سخن اصحاب آنها موجود است. در حالی که که هیچ دلیلى بر لزوم این کار نیست و ادعای آنها از آیات و روایات اثبات نمی شود. سیره اصحاب ائمه و علماى بزرگ شیعه در طى قرون و اعصار نیز بر این نبوده که افراد را به انتخاب استادى براى پیمودن مسیر سیر و سلوک الى‌الله توصیه کنند؛ بلکه همه را موظف مى‌ ساختند که از برنامه‌ هاى قرآنى و کلمات ائمه اهل بیت(علیهم السلام) بهره گیرند و این راه را با توکل بر خداوند متعال بپیمایند. این مقاله پاسخی است به سوال مطروحه فوق و نقدی بر ادعای صوفیان. %D8%B0%DA%A9%D8%B1-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%87.jpg ذکر الهی در آیات قرآن و روایات اسلامی جایگاه بلندی دارد؛ در این مقاله سعی شده تا جایگاه ذکر خدا در قرآن و احادیث، آثار و برکات ذکر، اقسام ذکر، حقیقت ذکر و راه وصول به آن، بخشى از اذکار مهم مورد بررسی و به این سوالات پاسخ داده شود که: آیا دوام ذکر ممکن است؟ آیا اذکار اعداد خاصى دارد؟ آیا اذکارى که سالک از آن استفاده مى‌کند باید منصوص باشد؟ آیا اسماء الله توقیفى است؟ %D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%D9%87%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%B1.jpg جمعى از عارفان عصر ما هنگامى که از آن‌ها روش سیر و سلوک را مى‌خواهند آن را در شعر زیر خلاصه کرده و به سؤال کنندگان تحویل مى‌دهند: «صَمت و جوع و سهر و عزلت و ذکرى به دوام * * * نا تمامان جهان را کند این پنج، تمام». هر یک از امور پنج‌ گانه مذکور در این شعر مى‌تواند در سیر و سلوک شرعى به انسان کمک کند، مشروط به این‌که حد و حدود آن رعایت گردد. در این مقاله آثار، جایگاه واقعی و حدود معقول و مشروع آنها بررسی و گامهای نادرست نقد می شود. %D8%A8%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%871.jpg راه سیر و سلوک الى الله که پرارزش ترینِ راه هاست همچون خط مستقیمى است که در دو طرف آن صدها و هزاران خط غیر مستقیم تصور مى شود و متأسفانه بسیارى از پویندگان این راه براثر وسوسه هاى نفس یا شیطنت دجالان و شیادان و یا بر اثر ناآگاهى از دستورات شرع، در این بیراهه ها گرفتار شده و به جایى نرسیدند بلکه سر از شقاوت و بد بختى درآوردند و اینکه مى بینیم سلسله هاى صوفیان و مدعیان دروغین عرفان و سیر و سلوک، فوق العاده زیاد شده به همین دلیل است. ولى سالک راستین الى الله سیر و سلوک خود را بر محورهاى سه گانه «عقل» و «فطرت» و «شرع» که همه با یکدیگر هماهنگ اند استوار مى کند و از این کشتى نجات براى پیمودن این دریاى طوفانى و خطرناک بهره مى گیرد. یکى از مهم ترین محورهاى عرفان اسلامى یا به تعبیر دیگر، معیار شناخت آن از عرفان هاى کاذب، توجه به «عقل و عقلانیت» است. عرفان هاى کاذب براى توجیه عقاید و اعمال غیر منطقى خود در نخستین گام ارزش و حجیت عقل را زیر سؤال مى برد تا بتوانند بدون برخورد با مانعى مسیرهاى خرافى و غیر عاقلانه و حتى سخنان کفرآلود را به خورد پیروان خود بدهند. در این مقاله انحرافات مبنایی مدعیان تصوف و عرفان کاذب و معیار های عرفان راستین بررسی می شود. %D9%84%D9%82%D8%A7%D8%A1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%872.jpg براى رسیدن به معرفت الله، در کلمات عرفاى اسلامى طرقى ذکر شده که با پیمودن آن، سیر و سلوک الى الله میسر مى شود. براى وصول به این هدف والا، جمعى راه معرفت النفس را پیموده اند. گروه دیگرى که از طریق عرفان عملى در این مسأله ورود پیدا کرده اند و بر آداب چهارگانه مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه تأکید دارند. جمعى از عارفان اسلامى انتخاب استاد را براى پیمودن این راه ضرورى مى دانند و معتقدند که هر سالکى باید زیر نظر استادى قرار گیرد تا آن استاد مرحله به مرحله او را راهنمایى کند. امّا از میان این روش ها آنچه برگرفته از کتاب و سنت است و یا تجربیاتى که موافق آن ها مى باشد قابل قبول است و روش هایى که جنبه التقاطى دارد و از مکاتب دیگر گرفته شده یا کسانى که مقید به کتاب و سنت نیستند آن را پیشنهاد کرده اند، قابل قبول نخواهد بود. %D9%BE%D8%B4%D8%AA%D9%BE%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86.jpg یکی از باورهای احمد الحسن بصری، حرمت «تقلید از فقیه» است. البته احمد بصری با اصل تقلید از فقیه مخالفتی ندارد، اما از آنجا که خود را نماینده و فرستاده امام مهدی(عج) می‌داند، تقلید را با وجود خود جایز نمی‌داند! اتباع احمد بصری بر خلاف نظر احمدالحسن، تقلید از فقیه را اساساً باطل دانسته و آن را عملی باطل می‌ پندارند. در این مقاله جهت پاسخ به اتباع وی، مسأله «وجوب تقلید از فقیه» مورد بررسی قرار می‌ گیرد و از شبهه منع تقلید در قرآن جواب داده می شود. %D8%B9%D9%84%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%84.jpg احمد بصری جهت اثبات ادعاهای واهی و گزافش، و برای نیل به اغراض فرقه‌ ای خود، نظریات «اخباری ‌ها» را دستاویز قرار داده است. اخباریون، احادیث را به دو قسم «صحیح و ضعیف» تقسیم کرده و بیش از آن را قبول ندارند، چراکه در صورت پذیرش سایر اقسام، برخی از روایات از درجه اعتبار ساقط می‌ گردد. این دیدگاه در جریان احمد بصری نیز به وضوح مشهود است؛ چنانچه تمامی روایات را صحیح دانسته و برخی از روایاتی را که برخلاف باورشان است، ضعیف معرفی می‌ کنند! البته جای بسی تعجب و تأمل است که احمد بصری با وجود آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ‌ لَحافِظُونَ‌»، قائل به تحریف قرآن کریم است! اما به روایاتی که در ادوار مختلف تاریخی مورد هجوم قرار گرفته اعتماد بی اساس دارد و همه آنان را بدون بررسی می ‌پذیرد! در این مقاله دلیل نیاز به علم رجال و ادعای احمد البصری بررسی و از ادله مخالفین علم رجال پاسخ داده می شود. %D9%82%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7.jpg احمد بصری «خواب» را به عنوان یکی از شهادت‌ های پروردگار دانسته و آن را حجت قطعی برای اثبات ادعاهای خود در وصایت، نیابت و سفارت امام زمان(عج) معرفی کرده است! همچنین او ادعا می‌ کند که هر کسی با نیت حقانیت من «استخاره» کند، قرآن کریم سخن مرا تایید خواهد کرد! در این مقاله وزانت و اعتبار ادعاهای او، همچنین اعتبار رویا و استخاره در قبول چنین ادعاهایی بررسی می شود. %D9%86%D9%87%D8%AC%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%873.png براى رسیدن به اوج معرفت الله، در کلمات پیامبر اکرم(صل الله علیه و اله) و ائمه هدى(علیهم السلام) نسخه هاى متعددى دیده مى شود که عمل به هریک مى تواند انسان را از حجاب هاى عالم ماده بیرون کند و دیدگان او را به عالم ملکوت بگشاید. به یقین رهروان راه حق و سالکان سبیل الى الله اگر تنها به این نسخه ها عمل کنند به مقصد و مقصودشان مى رسند و آنچه انتظار داشته اند در اختیارشان قرار مى گیرد. اى کاش عارفان اسلامى به این نسخه هاى گران بها اهمیت بیشترى مى دادند و براى شاگردان خود از آن بهره کافى مى بردند! چراکه همه چیز در آن ها بیان شده است. %D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86.png براى رسیدن به اوج معرفت الله، در قرآن مجید و کلمات معصومین(علیهم اسلام) و سپس در کلمات عرفاى اسلامى طرقى ذکر شده که با پیمودن آن، سیر و سلوک الى الله میسر مى شود. عرفاى اسلامى به ویژه عرفاى اخیر روش هاى مختلفى براى پیمودن این مسیر پیشنهاد کرده اند. البته آنچه برگرفته از کتاب و سنت است و یا تجربیاتى که موافق آن ها مى باشد قابل قبول است و اما روش هایى که جنبه التقاطى دارد و از مکاتب دیگر گرفته شده یا کسانى که مقید به کتاب و سنت نیستند آن را پیشنهاد کرده اند قابل قبول نخواهد بود. نسخه هاى کامل و جامعى براى رهروان این راه و سالکان طریق الى الله در سوره هاى مختلف قرآن آمده است که عمل به هریک از آن ها مى تواند انسان را به مقصود برساند. %D8%B3%D9%84%D9%88%DA%A9%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%AA%D9%86%D9%88%D9%86.png در متون اسلامى گاه به خطبه یا نامه اى از معصومین(علیهم السلام) یا دعایى از دعاهاى پرمعنا برخورد مى کنیم که هرکدام مى تواند نسخه اى براى سالکان راه عرفان باشد. اگر رهروان این راه، اراده و تصمیم و اخلاص کافى براى پیمودن این مسیر داشته باشند و با توکل بر خداوند به سراغ متون قرآنى و روایى معصومین(علیهم السلام) بروند و اهل عمل به آن دستورات حیات بخش باشند، به یقین به هدف نهایى مى رسند و به وصال آن محبوب بى همتا نائل مى شوند و اینکه پیمودن این راه حتماً در گرو نسخه معینى از پیر و مرشد و راهنماى خاصى باشد به یقین اشتباه است و چه بسا مقدمه انحراف از مسیر صحیح و صراط مستقیم محسوب شود. البته فهم محتواى آیات و روایات نیازمند علم کافى و یا استفاده از راهنمایى علماى با تقواى دین است، بى آن که انگشت روى شخص خاصى بگذاریم یا بگذارند. در واقع همه چیز در شریعت جمع است و چیز ناگفته اى در آیات قرآن وگفتار معصومین(علیهم السلام) وجود ندارد. untitled_1.png عرفان عملى آن است که انسان در مسیر معرفت آن محبوب حقیقى ازطریق خودسازى و زدودن زنگار گناه از دل و صیقل دادن آن ومناجات با او و انجام واجبات و ترک محرمات به جایى رسد که انوار «معرفت الله» بر قلب او بتابد و چهره یار را در آینه دل دیدار کند. در آیات قرآنى اشارات فراوانى به این مطلب دیده مى شود. در روایات اسلامى وخطب نهج البلاغه و دعاهاى معصومین نیز اشارات لطیف وگویایى به این مرحله از سیر و سلوک شده است. در این مقاله جایگاه عرفان در روایات اسلامی بررسی می شود. %D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86.png عرفان نظرى به معناى شناخت خداوند است، تا آن جا که در استعداد بشر است، گاه ازطریق دلایل عقلى حاصل مى شود و گاه ازطریق قلب و درون که به وسیله تصفیه باطن و زدودن زنگارها از آیینه قلب و درخشش نور الهى در آن حاصل مى شود؛ اگر شناخت فطرى را هم به آن بیفزاییم سه گونه عرفان خواهیم داشت. 1- عرفان فطرى؛ 2- عرفان نظرى، عقلى؛ 3- عرفان قلبى وشهودى. هنگامى که در گلزار آیات قرآنى وروایات اسلامى سیر مى کنیم هر سه گونه عرفان را در آن مى یابیم. %D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C.jpg «عرفان» و «معرفت» در لغت به معناى هرگونه شناخت است و به گفته لسان العرب معناى آن همانند معناى علم است، بنابراین عارفان به معناى عالمان اند. در قرآن مجید و روایات اسلامى ده ها بار این واژه و مشتقات آن به همان معناى علم و آگاهى به کاررفته است؛ آگاهى از حق، آگاهى از نعمت هاى پروردگار و آگاهى از نشانه هاى او در آفاق و انفس (جهان برون و درون) و مانند آن. واژه «عرفان» بارها در روایات اسلامى در مورد «معرفة الله» به کار گرفته شده و در همه این روایات به معناى شناخت ذات و صفات پروردگار عالم است؛ خواه ازطریق آثار آفاقى و انفسى و مطالعه نظام آفرینش عالم و آدم باشد یا ازطریق مکاشفات عرفانى. از آیات و روایات اسلامى استفاده مى شود که انسان بعد از پیمودن مراحل کمال در علم و عمل کارش به جایى مى رسد که پرده ها از برابر چشم قلب او کنار مى رود و حقایقى را با چشم دل مى بیند که دیگران نمى بینند. %D9%85%D8%AF%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA%DB%8C%D9%86-copy.jpg امامان معصوم اهل بیت از دوره امام باقر(ع) طرحی را پیش گرفتند که می‌توان آن را طرح «آماده سازی جامعه دینی برای پذیرش نظام فقاهتی» دانست. توصیه آنان به تفقه در دین، سفارش به اطاعت و پیروی از فقهای دین، بیان عظمت و جایگاه فقهاء دین، ترغیب مردم برای مراجعه به فقهاء جهت دریافت فتوا، تعیین برخی از فقهاء برای مناظره با مخالفین، تأکید به تربیت طلاب علوم دینی و... حاکی از اجرای «نظام فقاهتی» در ادامه «نظام امامتی» می‌باشد. ایشان با آغاز غیبت صغری،‌ شیعیان را به طور عملی وارد مسیر «ولایت پذیری» از «نظام فقاهت»(نواب اربعة) نموده و روش هدایت پذیری از فقهاء را به آنان آموزش دادند که این دوره از نیابت، «نیابت خاصه» نام دارد. نیابت خاصة فقیه مختص به نواب اربعة و عصر غیبت صغری بوده و هیچ فردی پس از آن بزرگواران اجازه تصدی این منصب را ندارد و طبق توقیع مبارکی که از امام زمان (عج) صادر شده ادعای مشاهده و نیابت خاصه تا قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی مورد قبول نیست. بعد از دوره نیابت خاصه دوره «نیابت عامه» فقها شروع می شود که فقط شامل فقهای «جامع الشرایط» می شود. از جمله ادعاهای احمد بصری، «نیابت و سفارت خاصه» از جانب امام دوازدهم(ع) در دوران غیبت کبری است! وزانت و صحّت و مشروعیّت این ادّعا در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر