عضویت: 1388/05/02
تعداد پست: 3984
احساس خیلی خوب?? خواهرام میان میگن مادرشوهرشون چ بلایی سرشون میارن. من کلی خرسند میشم که راحتم از اذیتاشون☺
قطع رابطه هم بخاطر من نبوده. شوهرم باهاشون اختلاف داره
عضویت: 1396/09/10
تعداد پست: 581
من ?
حس فوووق العاده خوبی دارم خخ
شوخی میکنم
حسم خنثیِ
اوایل نمیرفتم بعدش پشیمون میشدم اما الان قهر نیستم فقط کم میرم خیییلی کم در حدیکه خودشون صدام کنن ک بیا طبقه بالاشونم
خدا جووونم بابت همه چی مرسی... بابت سلامتیمون... کوچولوی قشنگم... رزق و روزی حلالمون... بابت همین نفسی که میاد و میره .. بدون درد... بدون رنج... مرسی خدا
مدیر استارتر
عضویت: 1395/10/29
تعداد پست: 197
منم شوهرم باهاشون مشکل داره ولی نگران اه مادر و این چیزام
عضویت: 1396/09/10
تعداد پست: 581
منم شوهرم باهاشون مشکل داره ولی نگران اه مادر و این چیزام
نه به شوهرت بگو باهاشون خوب باشه
من مخالف قهر صد در صدم
بالاخره مادره آه میکشه گناه داره اصن
خدا جووونم بابت همه چی مرسی... بابت سلامتیمون... کوچولوی قشنگم... رزق و روزی حلالمون... بابت همین نفسی که میاد و میره .. بدون درد... بدون رنج... مرسی خدا
1390
عضویت: 1394/07/22
تعداد پست: 11271
نه به شوهرت بگو باهاشون خوب باشه من مخالف قهر صد در صدم بالاخره مادره آه میکشه گناه داره اصن
اگه مادره خوشبختی بچشو باید بخواد . گسی که زندگی بچشو جهنم میکنه مادر نیست از دشمن بدتره
عضویت: 1396/08/01
تعداد پست: 933
من چهارساله ازدواج کردم فقط یک بار منزل برادر همسرم دعوت شدم .یک بار هم مادر شوهرم و شوهرش را دیدم روز خواستگاری تا الان .حتی روز عقد هیچ کدوم از فامیل همسرم بجز برادرش نبودند که ایشون هم به بهانه سرماخوردگی خانمش بعد از عقد فرار کرد و حاضر نشد برای شام مراسم به هتل بیاد .در مورد احساسم الان فقط دلم برای همسرم میسوزه که چطور با این مادر و خانواده سنگدل بیرحم این همه سال زندگی کرده چطور مادرش حاضر نیست یک تلفن کوتاه یه پیام به این پسر بده .الان ناراحت نیستم ولی روز عقد واقعا جلوی تمام فامیلم خجالت کشیدم هم برای خودم هم برای همسرم و اینکه الان چه قضاوتی در مورد انتخابم میکنند ازارم میداد احساس کردم پدر و مادرم خیلی سرشکسته شدن اولین دخترشون داشت ازدواج میکرد با مردی که هیچ فامیلی نداره
مدیر استارتر
عضویت: 1395/10/29
تعداد پست: 197
من تلاش کردم ولی نشد با وجود این که واقعا اذیتم کردن تمام مراسم زندگیم و خراب کردن
عضویت: 1396/04/30
تعداد پست: 8333
من البته اونم با خانواده من رفت و آمد نداره هرکی هفته ای یبار تنهایی میره خونه باباش ...حس خاصی ندارم هرچند واقعا اعصابم آروم شده حرص نمیخورم دیگه خیلی آروم شدم اما ته دلم راضی نیستم علیرغم تمام اتفاقات و دعواهای خانوادگی بدی ک پیش اومده اگه موقعیت آشتی پیش بیاد رد نمیکنم خیلی از قهر و اینا خوشم نمیاد ولی این قهر باعث شده بفهمم دیگه باید چجوری باهاشون رفتار کنم و چجوری حد و حدود مشخص کنم .اما بعدا بخاطر بچم ک بدنیا بیاد دوسندارم قهر باشیم
دلم واسه مادرشوهر جونم تنگ شده ???? الکی مثلا مادر شوهر منم زن خوبیه ??????? لامصب خودش ب تنهایی ده تا ترامپ و کیم جونگ اون و روحانیه ???????????
عضویت: 1394/07/22
تعداد پست: 11271
من چهارساله ازدواج کردم فقط یک بار منزل برادر همسرم دعوت شدم .یک بار هم مادر شوهرم و شوهرش را ...
منم دقیقا دلم واسه شوهرم کبابه! بعد موندم چطور مادرش دلش واسه این بچه نمیسوزه. پس مادر نیست نه دینی داره نه دینی داریم !
صرفا به خاطر یه زایمان مادر مادر نمیشه به خاطر اون حس مادرانه ای که یه عمر نثار بچش میکنه مقدس میشه که متاسفانه جدیدا این حس از بین رفته
1394
عضویت: 1396/07/28
تعداد پست: 332
من دوساله ازدواج کردم هنوزخونه خواهرشوهروبرادرشوهرم اصلانرفتم بچه هم اوردن دوتاخواهراش ولی شوهرم اصلانمیشناسه
خسته ام مثل سربازی که بشنود یک نفر از نامزدش دل برده/مثل یک افسر تحقیق شرافتمند که به پرونده جرم پسرش برخورده/ خسته مثل زنی راضی شده به مهر طلاق که پس از بخت بدش سوژه مردم شده است/ خسته مثل پدری که پسر معتادش غرق در درد خماری شده فریاد زده/ مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس پسرش پیش زنش بر سر او فریاد زده /خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است/مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند زنش اما به قسم خورده آن مشکوک است/خسته مثل پدری گوشه اسایشگاه که کسی غیر پرستار سراغش نرود/ خسته ام بیشتر از پیرزنی تنها که عید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود/ خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است/ شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید در پی معجزه ای راهی مشهد شده است
عضویت: 1396/07/07
تعداد پست: 1712
من دوساله ازدواج کردم هنوزخونه خواهرشوهروبرادرشوهرم اصلانرفتم بچه هم اوردن دوتاخواهراش ولی شوهرم اصل ...
عضویت: 1396/08/01
تعداد پست: 933
منم دقیقا دلم واسه شوهرم کبابه! بعد موندم چطور مادرش دلش واسه این بچه نمیسوزه. پس مادر نیست نه دینی ...
آفرین عزیزم .من دلم برای بچه گربه ام توی خونه تنگ میشه نگرانشم چطور میشه یک مادر این رفتارها را بکنه اخه تو چطوری میخوابی شب؟مادر شوهر و خواهر شوهرهای من فوق العاده بی شرف و پست هستند اصلا من به کنار فکر کنید من نیستم یه تلفن بزن وقتی میدونی پسرت بیرون از خونه هست یه پیام بده حداقل.واقعا دلم برای همسرم میسوزه
عضویت: 1396/07/28
تعداد پست: 332
اونامنوقبول نداشتن سرعقدمون هم نیومدن الان اصلاحتی ببینم اتفاقی هموسلام هم نمیدیم حتی شوهرم
خسته ام مثل سربازی که بشنود یک نفر از نامزدش دل برده/مثل یک افسر تحقیق شرافتمند که به پرونده جرم پسرش برخورده/ خسته مثل زنی راضی شده به مهر طلاق که پس از بخت بدش سوژه مردم شده است/ خسته مثل پدری که پسر معتادش غرق در درد خماری شده فریاد زده/ مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس پسرش پیش زنش بر سر او فریاد زده /خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم دکترش گفته به درد سرطان مشکوک است/مثل مردی که قسم خورده خیانت نکند زنش اما به قسم خورده آن مشکوک است/خسته مثل پدری گوشه اسایشگاه که کسی غیر پرستار سراغش نرود/ خسته ام بیشتر از پیرزنی تنها که عید باشد نوه اش سمت اتاقش نرود/ خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است/ شده ام مثل مریضی که پس از قطع امید در پی معجزه ای راهی مشهد شده است
عضویت: 1395/02/06
تعداد پست: 899
من که مخالف قطع رابطه هستم
زنداداشم با ما قطع رابطه کرده بخاطر جاریش
ماهی یک بار میره خونه مادرم و لب به چیزی نمیزنه
بچه هاش هیچ حسی نسبت به ما ندارن
مامانم میگه اگه میدونستم قراره اینجوری بشه هیچ وقت خودمو بخاطر پسرام اینقدر اذیت نمیکردم
عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ؛ چه بسا چيزى را ناخوش داريد، در حالى كه خير شما در آن است و چه بسا چيزى را دوست داريد، در حالى كه ضرر و شرّ شما در آن است.
1226
عضویت: 1395/11/26
تعداد پست: 5301
به نام خدا .از عید نه رفت و آمدی نه تلفنیییی هیچی.و در آرامش کامل به سر میبرم البته تا وقتی که همسر گرامی بره سلام عرض کنه و بیاد یه هفته اوضاع متشنجه دوباره همون آرامش قبلی میاد.به حمد الهی میخوام حالا حالاها ادامه بدم
عضویت: 1394/07/22
تعداد پست: 11271
آفرین عزیزم .من دلم برای بچه گربه ام توی خونه تنگ میشه نگرانشم چطور میشه یک مادر این رفتارها را بکنه ...
کاشکی مادر شوهر منم زنگ نمیزد ماله من چند درجه وقیح تر از مادرشوهر توء! زنگ میزنه و از عمد با روان پسرش بازی میکنه یعنی میدونه چی بگه که جیگر پسرش بسوزه
عضویت: 1396/08/13
تعداد پست: 751
من چهارساله ازدواج کردم فقط یک بار منزل برادر همسرم دعوت شدم .یک بار هم مادر شوهرم و شوهرش را ...
خوشبحالت .اونجوزی ابروادم بره بهترازاینه که تاابد ابروش توفامیل بره وتنش بلرزه ...ول کن ناراحتی نداره زندگیموبنویسمو بخونی میفهمی که چقدر تواین چعارسال راهت بودی وخودت خبرنداشتی
عضویت: 1395/11/26
تعداد پست: 5301
من که مخالف قطع رابطه هستم زنداداشم با ما قطع رابطه کرده بخاطر جاریش ماهی یک بار میره خونه مادرم و ...
عضویت: 1396/04/01
تعداد پست: 2384
جایی که ارامش خودت و خانوادت بهم میرزه نرو
1364