موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

کلمات معنی دار

کلمات معنی دار

نویسنده : نادر | زمان انتشار : 23 شهریور 1398 ساعت 10:36

دار

معنی

دَارُ

: خانه - محلي است که انسان آن را بنا ميکند و در آن ساکن ميشود و خود و خانوادهاش را منزل و ماوا ميدهد درجمله "تَمَتَّعُواْ فِي دَارِکُمْ " منظور شهري است که قوم ثمود در آن سکونت داشتند و اگر شهر در اينجا دار ( خانه )ناميده شده ، بدين مناسبت بوده که شهر ...

معنی

أُحْصِنَّ

: شوهر دار شدند

معنی

أَمِينٌ

: امانت دار

معنی

مَا صَلَبُوهُ

: او را به دار نیاویختند

معنی

يُصْلَبُ

: به دار آويخته مي شود

معنی

أُصَلِّبَنَّکُمْ

: حتماً شما را به دار مي آويزم

معنی

أَقِمْ

: برپادار- نگه دار

معنی

نَبَّأَنَا

: ما را خبر دار کرد - ما را با خبر کرد

معنی

نَبَّأَنِيَ

: من را خبر دار کرد - من را با خبر کرد

معنی

صَّائِمَاتِ

: زنان روزه دار

معنی

قَبِيلُهُ

: دار و دسته ي او - نفرات او

معنی

لَا يُنَبِّئُکَ

: تو را خبر دار نمی کند

ریشه کلمه:


دور (۵۵ بار)

دارُ الاِسْلام، سرزمینی که احکام اسلامی در آن منطقه نافذ و جاری است. این منطقه در مقابل دار الحرب است و دارای مصادیقی از جمله منطقه ای که در دوران اسلام ساخته، یا توسط مسلمان فتح و یا اینکه منطقه مسلمانانی که تحت تصرف کفار است. در زمان پیامبر (ص)، شهر مکه بعد از فتح و مدینه را دار الاسلام می نامیدند. دار الاسلام شامل تقسیم بندی هایی مانند دار الایمان، دار البغی، دار الذمه و غیره می شود. برای سرزمین اسلامی، احکام خاصی وجود دارد مانند اینکه، اهل کتاب با پذیرفتن شرایط ذمه و پرداخت جزیه می توانند در دارالاسلام زندگی کنند.

دار الاسلام، سرزمینی که احکام اسلامی در آن منطقه نافذ و جاری است. شهر مکه را بعد از فتح و شهر مدینه را در دوران پیامبر (ص)، دار الاسلام می نامیدند. زنجانی درباره ریشه این واژه می گوید که تقسیم بندی زمین به دار الاسلام و دار الکفر، گرچه به صراحت در قرآن نیامده است، ولی فقها به استناد روایات معتبر اسلامی برای توضیح آثار حقوقی این دو منطقۀ ارضی، این مبحث را مطرح کرده اند.

شیخ طوسی مصادیقی را بیان می کند که دار الاسلام بر آنها صدق می کند. همچنین این مصادیق از علمای شافعیه نیز نقل شده است؛ از جمله:

دارالتبلیغ اسلامی، مؤسسه ای علمی-مذهبی که آیت الله سید کاظم شریعتمداری آن را در سال ۱۳۴۴ شمسی با هدف تربیت مبلغ دینی و مقابله با تبلیغات ضد دین و ضدشیعی در قم تأسیس کرد. انتشار مجلات و کتاب، فراهم ساختن امکان تحصیل زنان و طلاب خارجی و آشنایی طلاب با دروس جدید، از فعالیت های این مرکز بود. برخی روحانیان و اساتید حوزه، از جمله امام خمینی، به این تشکیلات بدبین بودند و تأسیس آن را در راستای کوشش رژیم پهلوی برای نفوذ به سازمان تعلیم و تبلیغ دینی روحانیت و به انحراف کشاندن طلاب و روحانیان از مبارزه با رژیم شاهنشاهی می دانستند. بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و ماجرای کودتای نورژه و خلع مرجعیت آیت الله سید کاظم شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دارالتبلیغ در سال ۱۳۶۱ در اختیار دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم قرار گرفت.

وجود مدرسه ای برای تربیت مبلغ از خواسته های دیرین در تهران و قم بود و در دهه ۲۰ شمسی چندین مقاله و نوشته در این باره در مجله آیین اسلام به چاپ رسید. از زمان آیت الله بروجردی به ویژه پس از انتشار ماهنامه مکتب اسلام، تأسیس چنین مدرسه ای، قدمی برای ایجاد اصلاح در حوزه دانسته می شد.

بانیان ایجاد دارالتبلیع اسلامی، گروهی از نویسندگان جوان ماهنامه مکتب اسلام به همراهی آیت الله شریعتمداری بودند. این مرکز در مهرماه ۱۳۴۴ شمسی افتتاح شد و در مراسم افتتاح آن، آیت الله شریعتمداری، امام موسی صدر و صدر بلاغی سخنرانی کردند. هدف اصلی این مؤسسه تربیت مبلغان بر اساس برنامه ای منظم و دقیق برای مقابله با تبلیغات ضددینی و ضدتشیع بود.

دار الحَرب، دارالکفر، دار الشرک و بلاد حرب همگی به یک معنی یعنی سرزمین کافران می باشند و مقابل آن عنوان دار الاسلام قرار دارد؛ از عنوان دار الحرب در بابهای صلات، خمس، جهاد، تجارت، عتق، لقطه و دیات سخن گفته اند.

دار الحرب به سرزمینی گفته می شود که کافران در آن سکونت دارند و احکام کفر در آن جا نافذ و جاری است. مقابل آن دار الاسلام قرار دارد.

امامت جماعت و دار الحرب

در فرض اختلاف دو یا چند نفر بر سر امامت جماعت، برای تقدیم یکی از آنان به مرجّحات رجوع می شود. از جمله مرجّحات، پیشگام بودن یکی از آنان در هجرت از دار الحرب به دار الاسلام است که در صورت برابر بودن آنان در آگاهی از احکام شرعی (فقه) به آن رجوع می شود.برخی گفته اند مرجّح فوق مربوط به قبل از فتح مکّه می باشد و پس از فتح مکّه، هجرت قطع شده است؛ از این رو، در زمان ما چنین مرجّحی وجود ندارد.

استفاده از آلات معابد در مسجد

استفاده از آلات و اثاث معابد ویران شده در دار الحرب، تنها در مساجد جایز است.

گنج یافته شده در دار الحرب

...

دارالحرب یا دارالکفر سرزمین هایى که خارج از قلمرو حاکمیت اسلامند و با کشورهاى اسلامى سر جنگ دارند. در این مناطق کفار زندگی می کنند و احکام کفر نیز در آن ها جارى است در مقابل آن دارالاسلام قرار دارد. شهید اول دارالحرب را مناطقی می داند که در آنها قوانین کفار عمل می شود و مسلمانی در آن مناطق زندگی نکند مگر اینکه با کفار پیمانی بسته باشد.

بنا بر نقل تاریخ در دوران پیامبر (ص)، مدینه را دارالاسلام و مکه را پیش از فتح و پس از هجرت صحابه پیامبر(ص) از آنجا، دارالحرب مى گفتند اما بعد از فتح مکه پیامبر (ص) آن را دارالاسلام نامید. دارالحرب دارای تقسیمات و احکامی خاصی در فقه است.

دارالحرب سرزمین هایى که خارج از قلمرو حاکمیت اسلامند و با کشورهاى اسلامى سر جنگ دارند. در این مناطق کفار زندگی می کنند و احکام کفر نیز در آن ها جارى است. در مقابل آن دارالاسلام قرار دارد. در فقه از دارالحرب در بحث های صلاة، خمس، جهاد، تجارت و غیره سخن گفته اند.شهید اول نقل می کند دارالحرب به منطقه ای گفته می شود که در آن ها قوانین کفار اجرا می شود و در آنجا مسلمانی ساکن نیست مگر آن که با کافران پیمان صلح بسته است.

دارُالْحِیاد به کشور بی طرف در منازعات سیاسی گفته می شود

دارُالْحِیاد به سرزمینی و کشوری گفته می‏شود که در روابط سیاسی عقیدتی و مناقشات بین دارالاسلام و دارالکفر، سیاست عدم مداخله و بی طرفی را در پیش گرفته باشد، و در رابطه با درگیریهای نظامی و نزاعهای بین دو سرزمین اسلام و کفر بدون جانبداری از هیچ یک، بی طرفی خود را بطور کامل حفظ کند.

واژه اعتزال در قرآن

در قرآن از واژه «اعْتِزال» برای بیان این حالت سیاسی و نظامی در روابط بین المللی استفاده شده است: «فَانِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَالْقَوْا الَیْکُمُ‏السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبیلًا» «هر گاه از شما کناره گرفتند، و با شما درگیر نشدند، و پیشنهاد صلح دادند شما را بر آنها چیره‏گی نیست.»

«... فَانْ لَمْ یَعْتَزِلُوکُمْ وَ یُلْقُوا الَیْکُمُ السَّلَمَ وَ یَکُفُّوا ایْدِیَهُمْ فَخُذُوُهْمْ وَاقْتُلُوهُم حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ اولئِکُمْ جَعَلْنا لَکُمْ عَلَیْهِمْ سُلْطاناً مُبیناً» «اگر از درگیری کناره گیری نکردند که با شما به مسالمت رفتار کنند و دست از شما بردارند، آنگاه آنها را دستگیر کنید، و هر کجا یافتید نابودشان سازید، اینان کسانی هستند که ما شما را بر آنها چیره‏گی دادیم.»

علت طرح عنوان دار الحیاد

طرح عنوان «دارالحیاد» بر اساس وضعیت خاص حبشه و نظیر آن بوده و سیره نویسان و فقها حکم اعتزال را در باره آن صادق دانسته اند. حدیث نبوی زیر گواه همین مطلب است:

«تارِکُواالْحَبَشَةِ ما تَرَکُوکُمْ»«متعرّض حبشه نشوید تا وقتی که حبشه متعرّض شما نشده است.»

دارالسلام فی من فاز بسلام الامام علیه السّلام اثر ملا محمود عراقی است که پیرامون امام زمان و افرادی که حضرت را در خواب یا بیداری دیده اند، نوشته شده است.

تا چند سال قبل که هنوز در باره حضرت ولی عصر علیه السّلام کتاب های فارسی متعدد نگاشته نشده بود، از میان کتاب های فارسی سه کتاب بیش تر مورد توجه دانشمندان بود: ترجمه سیزدهم بحار و دارالسلام عراقی و نجم الثاقب حاجی نوری .دارالسلام پیش از نجم الثاقب تالیف شده است. و مؤلف پس از این کتاب موفق به نوشتن کتاب دیگری نشده است و خود فرموده:چند سالی که پس از تالیف دارالسلام در قید حیات بود به ضعف چشم هم مبتلا شده بود که خود این مانع تالیف و نگارش بود.درباره دارالسلام گفته شده:گویا ترجمه و مستدرکی است بر باب «من رای الحجة علیه السلام» از جلد سیزدهم بحارالانوار .

← سخن مؤلف

کتابخانه مهدویت،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربری

العربیة

آخرین مطالب اضافه شده

...

«روزه» در لغت به معناى امساک و خوددارى از هر چیز است و در اصطلاح فقه عبارت است از: « امساک از خوردن و آشامیدن و مواردی که روزه را باطل می کند.»

آیا روزه دار می تواند آب بنوشد؟هر چند باطل شدن روزه بر اثر نوشیدن آب، یک یا چند بار در روز هر چند از باب ضرورت باشد، شبیه ضروریات دین است که هر مسلمانی اعم از خواص یا عوام آن را درک می کنند و قضای روزه را حتی در مورد ناچاری لازم می شمرند ولی اصرار جمعی از عزیزان سبب شد که توضیحات بیشتری درباره ادله فقهی به صورت واضح و شفاف داده شود.در اینجا دو بحث داریم بحثی در فقه درباره ذوالعطاش داریم یعنی شخصی که دارای بیماری عطش است که هر قدر آب می نوشد سیر نمی شود.

ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۶، ص۳۱۸، ماده عطش.    

۱. قران کریم۲. لسان العرب ابن منظور محمد بن مکرم دار صادر بیروت چاپ سوم ۱۴۱۴ ق.۳. وسایل الشیعه شیخ حر عاملی محمد بن حسن موسسه ال البیت علیهم السّلام قم چاپ اول ۱۴۰۹ ق۴. جامع الرواه و رافع الاشتباهات اردبیلی غروی حایری محمد بن علی بوستان کتاب قم ۱۳۹۱ش.


آیات نام دار به آیاتی که بر آن ها نامی خاص نهاده باشند، آیات نام دار یا آیات صاحب عنوان می گویند.

این نام، به طور معمول از واژگان به کار رفته در آیات یا محتوای آن ها اتّخاذ می شود. منشأ نام گذاری بیش تر این آیات، به دلیل کارکرد فراوان آن ها در رشته های گوناگون علوم اسلامی است که برای سهل بودنِ اشاره به آن ها، نامی خاص گرفته اند. بسیاری از مفسّران و دانشوران علوم قرآنی ، هنگام بررسی و شمارش آیات ناسخ و منسوخ ، تعداد فراوانی از این آیات را نام گذاری کرده اند. بسیاری از دانش مندان شیعه و سنّی ، در مجادله های کلامی خود و در مقام بیان فضایل اهل بیت (علیهم السلام) به آیاتی استناد کرده و بر آن ها نام نهاده اند. فقیهان و اصولیان نیز در نام گذاری تعدادی از آیات، سهمی فراوان داشته اند. منشأ نام دار شدن برخی از این آیات، روایاتی است که بر اساس آن، پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) برخی آیات مانند آیة الکرسی و آیه ملک را نام نهاده اند یا در فضیلت آیه ای مانند « آیه آمن الرسول » سخن گفته اند، البتّه بسیاری از آیات نام داری که در این مقاله از آن ها بحث می شود شهرت ندارند و فقط یک یا چند نفر از دانشوران این نام گذاری را داشته اند. با جستوجوهای انجام شده، مجموع این آیات، به بیش از صد و هفتاد آیه می رسد که در همین مقاله به ترتیب الفبا به آن ها پرداخته می شود و آیاتی که بیش از یک نام دارند، به نامی که از شهرت بیش تری برخوردار است، ارجاع می گردد.

اشاره به محتوای آیات

تفصیل محتوایی هر یک از آیات نام دار در جای خود (مضافٌ الیه) بحث می شود، به طور مثال، محتوای مفصّل آیه خمس ، آیه فیء و آیه مباهله در مدخل های خمس، فیء و مباهله مورد بحث قرار می گیرد، از این رو در این مقاله، فقط به محتوای اجمالی آیات و نیز شأن نزول و فضیلت آن ها پرداخته شده، از تبیین تفصیلی موضوع آیه پرهیز می گردد، البتّه در مواردی که جری و تطبیق در نام دار شدن آیه ای نقش داشته باشد، به آن اشاره می شود.

انتخاب نام از خود سوره

برخی آیات را با انتخاب جمله هایی از خود آیه نام گذاری کرده اند، برای مثال از آیه ۲۹ سوره فتح

فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    

...



آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر