/xašmgin/
معنی
عصبانی؛ برآشفته؛ غضبناک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدخلق، تندخو، خشمناک، دمان، ژیان، سودایی، عصبانی، عصبی، غضبآلود، غضبان، غضبناک
دیکشنری
- آلمانی
- انگلیسی
- اردو
- اسپانیایی
- ایتالیایی
- ترکی
- روسی
- عربی
- فرانسوی
- هندی
angry, dudgeon, furious, indignant, irate, mad, white-hot, wrathful, wroth