موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

خواهر شوهر عزیزم دوستت دارم

خواهر شوهر عزیزم دوستت دارم

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46

خدا روشکر مال منم از این ورژنه.البته تازگیا لولش رفته بالا و اینجوری شده قبلنا نبود.قبل سر شوهر من حساس بود فکر میکرد میخوام داداشش رو ازش بگیرم خب منم تازه عروس بودم و دوست داشتم شوهرم مال خودم تنها باشه.

مثلا اون دوست داشت داداشش هر کاری برا من مبکنه برا اونم بکنه خیلی واضح میگفت چرا برا مینا روسری خریدی برا من نخریدی

huh.gif

خب پولش رو بهت میدادم یا مثلا دوست داشت گروهی که میریم پارک کنار شوهرم باشه و دستش رو بگیره حالا اگه مجرد بود مبشد درکش کرد ولی متاهله شوهر بیچاره خودش رو ول میکرد دست داداشش رو میگرفت

huh.gif

منم زورم مبگرفت به معنای واقعی کلمه.

به مرور زمان هم اون فهمید من نمیخوام داداشش رو بگیرم هم من بی خیال شدم.پیش خودم میگفتم حالا اگه دست شوهر منو میگیره قدم میزنه راضی میشه عیب نداره بزار بگیره.منم ول مبکردم میرفتم پیش مادر شوهرم.خلاصه به خیر گذشت

biggrin.gif

الان خیلی باهم خوبیم نمیگم مثل خواهر ولی مثل دوتا دوستیم.تازه اون خیلی از من مهربون تر شده واقعا بهم لطف داره.


گاهی یک نفر با بودنش، با نفس هایش، با کلامش، با نگاهش برات بهشت را میسازد...

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر