عضویت: 1387/07/06
تعداد پست: 43
ما هم 10 سال پیش با عشق ازدواج کردیم ولی من الان خیلی سرد شدم الان دیگه بیشتر به خاطر عادت دارم زندگی میکنم نه عشق ولی شوهرم هنوز منو دوست داره کاملا درک میکنم چی میگی مامان جان
عضویت: 1388/07/08
تعداد پست: 5
این مشکل شما نیست
نصف ایرانیها این مشکل رو دارن پس ناراحت نباش.طلاق عاطفی مشکل ایرانیهاست که به صورت سنتی ازدواج می کنیم
عضویت: 1389/01/14
تعداد پست: 206
مدیریت عشق مهم ترین رکن داشتن یک ارتباط گرم و صمیمی و عاشقانس..............
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
ددی جان آخه مشکل اینجاست که ما بصورت سنتی ازدواج نکریم
969
عضویت: 1389/01/14
تعداد پست: 206
اینکه بدانیم برا چی عاشق شدیم و عاشق چی و کی شدیم.......................
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
مهربان جون جمله قشنگی گفتی ولی مهمتر اینه که این مدیریت رو یکی از طرفین بلد باشه
عضویت: 1389/01/14
تعداد پست: 206
همیشه مرور خاطرات عاشقی می تونه به آدم کمک کنه.....................
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
مهربان جون اگه زمان برگرده من باز هم عاشق همین مرد میشم .چون عشقمون از روی هوس نبود.... شوهر من از یه خانواده سرشناسه و تحصیلکرده است . خیلی ها حسرت زندگی من رو میخورن .. ولی متاسفم که نمیتونم خوب باشم... می خوام کمکم کنید
عضویت: 1388/07/26
تعداد پست: 164
من 6 ساله ازدواج کردم و 10 پیش با همسرم آشنا شدم....روز به روز عشقم بهش بیشتر میشه و یه دختر 4 ماهه هم دارم...زندگی ما هم مثل هر زندگی دیگه ای فراز و نشیب حسی داشته.....خیلی وقتا این سردی که میگی موقته...به نظر من یه کم کتاب بخون و مطالعه کن راجع به روابط زناشویی یا برو پیش مشاور......خانواده خیلی حریم مقدسییه ....برای زندگیت شادی های کوچیک بساز.....مسافرت برو....خاطراتت رو مرور کن و زودتر به این حس غلبه کن.....همه چی الان دست خودته......تو در مقابل فرزندت موظفی که اونو از آسمون خدا به یه خونه گرم بیاری
978
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
نیاز جون این خیلی بده و من از این جور زندگی کردن زجر می کشم
عضویت: 1389/01/14
تعداد پست: 206
ببین تو همون آدم قبلی هستی و شوهرت هم همون آدم.........همون دو نفری که با عشق ازدواج کردن و برای هم جون می دادن..............اما به قول خودت چی شد که داره این عشق کم رنگ میشه..........فقط به خاطر اینه که همه چیز رو به یه عادت تبدیل کردید.....عشق هم مثل همه چیز دچار روزمرگی میشه پس..............به تنوع نیاز داره..........سعی کن رفتارت رو عوض کنی یعنی عاشقانه تر برخورد کنی.........سعی کن کاری که دیروز انجام می دادی..منظورم در روایط عاطفیه......امروز به نحو دیگری انجامش بدی...........باور کن نتیجه میگری ........
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
تینا جون راستش نمیدونم چرا گاهی اوقات تحمل همسرم برام مشکل میشه و از همه رفتارش میرنجم و متاسفانه شوهرم هم با وجود اینکه میدونم خیلی دوسم داره ولی کمکی به بهتر شدن این رابطه نمیکنه
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
آره ولی از بس این کارها رو نکردم دیگه از انجامشون شرمم میشه ...........
عضویت: 1389/01/14
تعداد پست: 206
من با عرض معذرت باید برم کمی کار دارم..........ولی بر میگردم.......................می تونم کمکت کنم مامان...................
932
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
مهربان جون میخوام اعتراف کنم با وجود اینکه مدت زیادی از ازدواج ما نمیگذره ولی من توی روابطم سرد هستم و اون احساسی رو که باید داشته باشم ندارم
عضویت: 1387/12/10
تعداد پست: 1630
سلام منم شرایط زندگیم دقیقاً مثل شماست ولی نمی دونم چکار کنم خسته شدم اگه بچه نداشتم حتماً طلاق می گرفتم چون شوهر من 360 درجه تغییر کرده ولی نمی دونم چکار کنم.
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
ممنونم مهربان جون ... منتظرت میمونم
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
مامان آنیتا جون سلام .... من به طلاق فکر نمیکنم .... چون میخوام زندگیم رو حفظ کنم و بیشتر از همه خودم رو مقصر می دونم
مدیر استارتر
عضویت: 1389/04/08
تعداد پست: 63
اوایل خیلی به خودم اهمیت میدادم و مرتب به خودم میرسیدم ولی الان مدتهاست که دیگه خودم رو فراموش کردم و این باعث شده که شوهرم هم به من بی توجه بشه
جالبه که من دلیلل مشکلاتم رو میدونم ولی نمیتونم حلشون کنم
972