95 1195 100 1
/zudranj/
مترادف زودرنج
: حساس، طبع، منش، نازک، نازک خلق
معنی زودرنج در لغت نامه دهخدا
زودرنج. [ رَ ] (نف مرکب ) زودرنجنده. آنکه زود متأثر و رنجیده خاطر شود. نازک دل. حساس. (فرهنگ فارسی معین ). آنکه زود رنجیده شود و آزرده گردد. (آنندراج ).
معنی زودرنج به فارسی
زودرنج
نازک دل، کسی که زودبرنجدو آزرده شود
معنی زودرنج در فرهنگ معین
زودرنج
(رَ) (ص مر.) آن که زود متأثر و رنجیده خاطر شود، نازک دل ، حساس .
معنی زودرنج در فرهنگ فارسی عمید
زودرنج
نازک دل، کسی که زود برنجد و آزرده شود.
زودرنج را به اشتراک بگذارید
معنی یا پیشنهاد شما
واژه
نام شما
رایانامه
معنی یا پیشنهاد شما
|
کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته
پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته
عبارات و کلمات کلیدی مرتبط
• درمان حساس بودن و زودرنجی • درمان زود رنج بودن • تست زودرنجی • مردان حساس و زودرنج • معنی زود رنج • روانشناسی زودرنجی • علت زودرنجی • درمان زودرنجی و حساسیت زیاد • معنی زودرنج • مفهوم زودرنج • تعریف زودرنج • معرفی زودرنج • زودرنج چیست • زودرنج یعنی چی • زودرنج یعنی چه
توضیحات دیگر
کلمه : زودرنج
اشتباه تایپی : c,nvk[
آوا : zudranj
نقش : صفت
عکس زودرنج : در گوگل
آیا معنی
زودرنج
مناسب بود ؟
( امتیاز : 95% )