موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

فحش های لاتی

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 06 اسفند 1400 ساعت 15:03

الف

آخرشه : نهایتشه

آشغال كله : احمق

آشغالانس : ماشین آشغالیهای جدید تهران که چراغ گردون هم دارند

آمار دادن : نخ دادن -توجه کی را جلب کرن

مترادفها:نخ دادن ،راه دادن

آش و لاش : آسمون جل

آویزون : کسی که مرتبا کنه میشود و بدون دعوت همه جا میرود

اخ کردن: پول رو سریع دادن

انده :نهایته

اسکل: کسی که از همه دنییا بی خبر است

مترادفها:اوشگول- وسکل – شاسگول

اسم فعال: اسگلان تپه

اق زدن: حال بهم خوردن

الاغ تور:الاغ

ان چوچک:آدم عوضی

ان خشكه:ادم خشك مزاج

اوس چون تاب دادن:كسي كه قاطي كرده

ب

باحال: خش آیند

بار كردن : تیکه انداختن - فحش دادن

ببند گاله رو : خفه شو

ببو: انسان ساده لوح

بخواب(بخواب لاحاف سرد شد): خفه شو

بروبچ: بچه ها-رفقا

بیریف: درست - ردیف

بگوز : به کسی که حرف مفت میزند مثال: بگوز، بازار مسگراست : حرف مفت میزنی هیچ کس هم نمیفهمه

بینیم با: برو بابا

بیشین با (بیشین بینیم با) :خفه شو بابا

باقاليا : اگر منظور شخص باشه به ادم ساده گفته ميشه

اگه مراد از باقاليا مكان باشه به جاي پرت گفته مي شود)

پ

پارازيت : حرف بد موقع

پا دادن : قبول کردن پیشنهاد -آمار دادن

پایه ای؟: حاضری؟

پیچ: دودره

ت

تابلو : واضح و مبرهن

تابل: تابلو

ترکوندن: ١. تجاوز کردن ٢.حال کردن ٣.خوردن اکستسی و به مهمانی رفتن.

ترکمون : آدم ضایع

تریپ: (تیریپ) مدل-برنامه-قیافه

تگری زدن: بالا آوردن بعد از الکل

تو باغ نبودن: در جریان نبودن-حواس پرت بودن

تو پیت نمیگوزم : گل لقد نمیکنم

تو نخ چیزی بودن : تو فکر چیزی بودن

تو راه گوز کسی زدن : به او ضد حال زدن

تو کف چیزی بودن: تعجب از چیزی کردن

تو کف کسی بودن: وقتی یه نفر از یکی دیگه خیلی خوشش میاد میگن تو کفشه

ته : نهایت

تیکه اندختن : متلک انداختن

تل بازي : استعمال نوعي ماده ي مخدر

تهديگي:مراد از نوعي تريپ جوادي

ج

جواد: (جوات) بی کلاس

جک جواد: اسم جمع واسم فعال جواد

*****: تیکه،دختر یا پسری که از لحاظ جنسی جذاب است.

مترادفها: گوشت- مامان

جوهر :با ارزش،ناب

چ

چاقال : کسی که قابل دعوا نیست

چوس ناشتا:خالي بستن

چوس ناشتا تفت دادن:حرف مفت زدن

ح

حاجیت : اشاره به شخصی که از این کلمه استفاده میکند

حاجيكس:تشديد و تاكيد هويت شخصي

خ

خز: جواد

خزوخيل:خيلي جواد(اشاره به يكي از محله هاي قرچك ورامين)

خزاب:باب فعال خز براي تاكيد خز بودن شخص

خفن: به معنی بزرگ-زیاد-مهیب

خوف:وحشتناك- عظيم-حجيم

د

داف:دختره خشگل

داف بازی: دختر بازی

دافی:دوست دختر

داغ کردن: عصبانی شدن

در داف: دخترها

دمبه: کسی که خیلی تنبل است

دمت قیژ : دمت گرم

دمت : دستت درد نکنکه

دم کسی را دیدن: حق حساب را دادن.

دودره : به معنای دک کردن(معنی این کلمه در متن مشخص میشود)

دهن کسی کف کرد: از حرف زدن خسته شد

ر

ره ده ده: تموم شدن-به آخر رسیدن

ز

زاقارت: ضایع-سه

زارت: (زرت) ١. زرشک ٢.به سرعت(زارتی زد تو گوشم)

زارت غمسون شدن: ازبین رفتن-حالگیری شدن

زپرشک: زرشک

زرید : زر زد-حرف مفت زد

زید: دوست دختر،دوست پسر

سین

سریش : کنه

سنم: آشنایی

سوتی: ضایع

سولاخ : سوراخ

سه: ضایع

سه سوت: سریع

سیکتیر : از کلمات آذری وارد فارسی شده به معنی "خفه شو" میباشد

سیکیم خیاری: از کلمات آذری وارد فارسی شده به معنی "بی ثمر و هرزه" میباشد

شین

شاخ شدن: خود را دخیل کردن یا بدون دعوت جایی رفتن

شصت تیر : با سرعت

شکلات: کسی که فقط حرف دعوا را میزند ولی ***** دعوا را ندارد

شیلنگ : دراز

شلغم:ادم بيخود و بدرد نخور

ضاد

ضایع: خراب

ضد حال زدن : حال گیری کردن - به کسی که همه برنامه را خراب میکند گفته میشود

عین

عمرن(عمرا): به هیچ وجه

عمرنات پتاسيم : عمراً

ف

فاب: (فابریک) دوست دختر یا دوست پسری که فقط با تو باشد.(مثال: مریم فاب منه = مریم دوست دختر منه که با هیچ کس دیگه نیست)

فر خوردن : ترسیدن

فک زدن : حرف زیاد زدن

کاف

کف کردن : تعجب کردن

کل کل : معنی ادعای سر بودن در یک مورد خاص بین دو نفر- وقتی دو نفر شروع به تیکه انداختن به هم دیگه میشوند تا یکی کم بیاره

كلفت بار كردن : فحشهای گنده بار کردن

کم آوردن: جا زدن

کنه : کسی که مدام شاخ می شود

گاف

گوشت: *****

گلابی: ١.کسی که تنبل است ٢. چاقال

گلوش گير كرد : وقتی کسی از کسی خوشش بیاد

گنده گوزي كردن: ادعای زیادی کردن

گوجه زدن : تگری زدن - شاکی بودن

گل لقد نمیکنم : حرف دارم میزنم، گوش کن (بادمجان واکس نمیزنم-تو پیت نمیگوزم)

لام

لاس خشکه: لاس زدن بی نتیجه

لاوترکوندن: عاشق هم بودن

لجن:هم به نوعي تريپ گفته ميشود هم به شخصي كه

چرك باشه

میم

مخ زدن :مخ خوردن-عملی که پسر یا دختر برای جذب جنس مخالف(یا موافق)به طرف خود میشود

ميخ شدن : خیره شدن - گير دادن

نون

نافرم : بد جور

نیم رخ گوز فیثاغورث: استعاره از زشتی

نادخ:نافرم -ناجور

هندونه: اسکل-شاسکول

ی

یول (یول ممد) : اسکل

+

نوشته شده در دوشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 11:4 توسط مهدي  | 

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر