موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

شعر تمسخر دیگران

شعر تمسخر دیگران

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 10 آذر 1399 ساعت 13:37

شعر در مورد تمسخر

شعر در مورد تمسخر ،شعری در مورد تمسخر دیگران،شعر درباره تمسخر،شعری در مورد تمسخر،شعر کودکانه در مورد تمسخر،شعر درباره تمسخر دیگران،شعر در مورد تمسخر دیگران،شعری درباره تمسخر،شعر درباره ی تمسخر،شعر تمسخر،شعر تمسخر آمیز،شعر تمسخر دیگران،شعر درباره تمسخر،شعر در مورد تمسخر،شعر تمسخر نکن،شعر تمسخر استقلال،شعر تمسخر عاشق،شعر تمسخر عشق،شعر در وصف تمسخر،شعر درباره تمسخر دیگران،شعر در مورد تمسخر دیگران،شعری در مورد تمسخر دیگران،شعری درباره تمسخر،شعری در مورد تمسخر،شعر درباره ی تمسخر،شعر کودکانه در مورد تمسخر

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تمسخر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

دانی چه گفته اند بنی عوف در عرب

نسل بریده به که موالید بی ادب

شعر در مورد تمسخر

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز

خواهی که شود بخت تو فرخنده و پیروز

شعری در مورد تمسخر دیگران

سیر یک روز طعنه زد به پیاز

که تو مسکین چقدر بد بویی

گفت از عیب خویش بی خبری

زان ره از خلق عیب میجویی

گفتن از زشت رویی دگران

نشود باعث نکو رویی

تو گمان میکنی که شاخ گلی

به صف سرو و لاله میرویی

شعر درباره تمسخر

خواهی که رسد خلعت و انعام به هر روز

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز

شعری در مورد تمسخر

یا که همبوی مشک تاتاری

یا ز ازهار باغ مینویی

خویشتن بی سبب بزرگ مکن

تو هم از ساکنان این کویی

ره ما گر کج است و ناهموار

تو خود این ره چگونه می پویی

ما زبونیم و شوخ جامه و پست

تو چرا شوخ تن نمی شویی

شعر کودکانه در مورد تمسخر

امروز به جز مسخره رندان نپسندند

علم و هنر و فضل بزرگان نپسندند

شعر درباره تمسخر دیگران

گل این باغ اگر بیخبر از فرصت نیست

خنده رنگ بروی که تمسخر داد

شعر در مورد تمسخر دیگران

ادراک و کمالات به تهران نپسندند

جز مسخره در مجلس اعیان نپسندند

شعری درباره تمسخر

حریفی با تمسخر گفت زاری شهریارا بس

که میگیرند در شهر و دیار ما گدایان را

شعر درباره ی تمسخر

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز

خواهی که شوی با خبر از کار بزرگان

شعر تمسخر

با بخت عدو بخت تو گوید به تمسخر

بیدارم و می دارم من پاس تو به غنو

شعر تمسخر آمیز

به تمسخر گرفتن من

اما همین که مانده ای برایم بس است

چه بیرحمانه کاغذ هارا به درون سطل می اندازی

کاغذ هایی که بر روی آن حرف های دل من حک شده است

شعر تمسخر دیگران

این که جور دیگر نگاهت میکنند

نشانه نقص تو نیست

زیبایی همیشه

بهانه ی تمسخر بوده است . . .

شعر درباره تمسخر

یک تمسخر بود !؟

یا تفاخر بود !؟

ترا پَر داده باشند ،

ولی پاهای تو

بر سنگ سنگینی

بسته باشند …!

شعر در مورد تمسخر

آری درچنین وادی

ارتفاع پست است و پروازبی اوج

و طالع عاشقانه ساختن

بهانه ای ست برای تمسخر خورشید و ستاره

هم برای تو

هم برای انسان …

شعر تمسخر نکن

تمسخر حجاب و دین کارشه

باعثشم….. اون دل بیمارشه

شعر تمسخر استقلال

برای خندیدن یک لحظه ای

به تمسخر نگیریم بزرگان را

شعرهای سعدی و حافظ را دچار تحریف نکنیم

این تمدن و فرهنگ را نابود نکنیم

شعر تمسخر عاشق

باعث تمسخر قرار گرفته این حالم.

اخر گذاشتی زیر پا این احساسم.

عجب دنیایی که که راهم را جدا کرد ازمن راهت.

راهت باش ای بنده خدا بخشید زین گناهت.

شعر تمسخر عشق

ما که در اکنونمان لانه کرده ایم

وروزگار را به تمسخر گرفته ایم

شعر در وصف تمسخر

لبخند مــــی زنی تو ، لبخند با تمسخر

من اشک ریزم اما،چون جوی خون روانه

شعر درباره تمسخر دیگران

تو را دیدم غزل سُر خورد و افتاد

ز دستم عاشقی بُر خورد و افتاد

ز بس مدهوش و مستت بودم انگار

دلم مُهر تمسخر خورد و افتاد …

شعر در مورد تمسخر دیگران

زیر نور تمسخر مهتاب می‌ایستم

گدازه‌ی قهوه نوش‌ جان می‌کنم

شعری در مورد تمسخر دیگران

دیگر اشکی ندارم تا با تواضع نثار گونه هایم کنم

گونه فریاد زد

من تشنه ام

لبخند تمسخر آمیزی زدم

شعری درباره تمسخر

من به خود می نگرم

در مرور خاطرات به عقب می نگرم

ناگزیر روح خود را به تمسخر می گیرم

گاهگاهی به خودم می نگرم

شعری در مورد تمسخر

من زمین را در زیر پای خود داشتم

و تو هیچگاه عزم صعود نمیکردی

آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها

به تمسخر میگرفتی

شعر درباره ی تمسخر

دسته گنجشگهای ان بالا بالاها …

به ریش من بخندند.

و به نشانه تمسخر …

یکریز بر..نند.

شعر کودکانه در مورد تمسخر

من از این شرم که انسان هستم

دوست دارم

همه حیوانات

با تمسخر!

با هزاران خنده!

دست بیندازندم

شعر در مورد تمسخر

بیا امشب که تنها ترم از قافیه ی شعری سپید

دشت هم تمسخر می کند ان اهو که تنها دوید

شعری در مورد تمسخر دیگران

حقیقت پنهان ناکسان تلخ است

بیا تا به باد فراموشی اش

بی اراده ،بی درنگ

به تمسخر نستائیم صبوری سنگ

شعر درباره تمسخر

دوباره به یاد چشم های زیبایی تو افتادم

و قلبی که اصلا ً مرا نمی شناسد

و صدایی که وجود مرا با تمسخر خنده های

شیرینش به ملامت می نشیند

شعری در مورد تمسخر

رویاهای باز نیافته

حرف ارزش زندگی ست

یا شاید بی ارزشی اش

تمسخر بودنمان

شعر کودکانه در مورد تمسخر

به شعاع خورشید نور باران میکند

اگر بگویم …

میدانم که باور نمیکنی،

همان خنده ی تمسخر آمیز تو برایم کافیست…!

شعر درباره تمسخر دیگران

تکذیب وطعنه از لب فحاش می چکد

تفخنده از تمسخر عیاش می چکد

شعر در مورد تمسخر دیگران

بخند باز هم بخند که خنده هایت را دوست دارم

گر چه می دانم که به تمسخر می خندی!!!

شعری درباره تمسخر

اگر عشق، ارتفاع داشت

من زمین را در زیر پای خود داشتم

و تو هیچگاه عزم صعود نمیکردی

آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها

به تمسخر میگرفتی

شعر درباره ی تمسخر

وقتی می گویم

« عشق »

همهمه ای از تمسخر مردمان

شهر را به آتش می کشاند

شعر تمسخر

بی نوایم فاش می گویم نگار

تا بدانی و تمسخر ها کنی

از پس آن نیشخند و طعنه ها

یک نگاهی بر من زار افکنی

شعر تمسخر آمیز

در کشاکش این روزگار هزار رنگ،

و در طلاتم این دریای هفت رنگ

چیزی به عنوان نقص معنا ندارد…

نگاهی اگر هست به دروغ

خنده ای اگر هست از سر تمسخر،

و اگر فریادی از انتهای دل بر بلندای هوس است

شعر تمسخر دیگران

بوسه چندش آور سیگار روی لبانم

اراده ام را به تمسخر گرفته

و می گوید تو هرگز نمی توانی مرا رها کنی

که من وجود خود را در درونت سوزانده ام

شعر درباره تمسخر

نه به خاکی و ملکی دلشاد شوم

نه به تمسخر کودک پیر نما فسخ شوم

شعر در مورد تمسخر

در تمسخر پرواز عارفانه ام

شعرهائی عجیب نجوا می کنند

و سکوت اجباری من

در وسعت بی انتهای دشت

شعر تمسخر نکن

اگر بدون من‌ نشسته ای

و سوژهء تمسخر آینه گشته ای

بلند شو

برو نرگس بو کن.

شعر تمسخر استقلال

اولین کسی که این شعر را خواند

با لبخند تمسخر امیزی گفت ؛

ای کاش حافظ زنده بود واین شاهکار ادبی را می دید

آفرین .

شعر تمسخر عاشق

به چین های نشسته بر صورتم

با تمسخر لبخند می زند

گویا او نیز حقیقت تلخ مرا می داند

و اکنون من و کودک درونم

دست در دست با چمدانی پر از خاطره

راه سفر می بندیم …

شعر تمسخر عشق

شب است و ماه می رقصد

گل شب بو می گرید

اقاقیهای بازیگوش

کنار این گل شب بو

تمسخر می کنند او را

چرا که این گل شب بو

شعر در وصف تمسخر

با سحر از نگرانی گفتم

او به من می خندید

من به او می گفتم

او تمسخر می کرد

شعر درباره تمسخر دیگران

بگذار بگذرد

رهگذر سیاه روی دشنام خو

مگذار آبله پایت به نیشتر تمسخرش بشکفد

که سوز بیابان خوشتر است از حسرت این سراب بر دل

شعر در مورد تمسخر دیگران

باگامهای آرام خوبه

تمسخر من نشسته است…

وهنوز صدای پای ِ واژه هایت را

انتظار میکشم

شعری در مورد تمسخر دیگران

باورم هست که تو یار دگر می جویی

می کشانی به تمسخر دل من هر سویی

شعری درباره تمسخر

تا به تماشای خالی شدن قلب های سرخ بنشیند؟

و یا به تمسخر دوستی هایی که به انتظار یک سئوال

شعری در مورد تمسخر

هر کسی می دید من را

نگاهی از روی تمسخر

به من میکرد و میگفت : دیونه

من دل از خود وانهاده

شعر درباره ی تمسخر

بگذار نگاه منتظر به اسمانم را

تمسخر خورشید بسوزاند

من از تبار هرزه خارهای کویرم

به سراب دل نمی بندم

چشم امیدم به اسمان است

و ابر کبودی که نیست

اما

خواهد امد…..

شعر کودکانه در مورد تمسخر

عشق یعنی حر کاتی که تمسخر دارد

آبرو شرط نخست است به دلباختنی

شعر در مورد تمسخر

خنده ، جزء تمسخر نیامد به لبم

رویای شیرین ، نخرامد به شبم

سوختم از وقاحت باطنشان

آتش از دیده ام آمیخت به تبم

شعری در مورد تمسخر دیگران

پندار های رهروان معصوم کوچه ات را

تمسخر کرده ای …

از کدام قبیله بی نشان نام آورده یی

خان کدام خیلی که اینسان نذر خیال هایم را

شعر درباره تمسخر

من هر که غم به دلش بود مسخره می کردم

غمش برای من تمسخر و نیشخندی شد

شعری در مورد تمسخر

مانند ؛ ظلمت ؛ سخت سنگین است

…و در آرامشی خفتن

خیالم را تمسخر میکند،

با نیشخند تلخ تاریکی !

شعر کودکانه در مورد تمسخر

کودکی ام را به دوش می کشم

از ترس آدمهایی که بی امان سلام می دهند

و فکرشان هذیان تلخ تمسخر است

نه به اندازه آدم می دانند بوی سیب را

شعر درباره تمسخر دیگران

نگاهت همه تکبر

و خنده هایت

همه تمسخر

من ندیدمت.

شعر در مورد تمسخر دیگران

گذشتن حکایت همیشگی بهار است

تمسخر به ابتدای کلمات زیبا

شعری درباره تمسخر

دیوانگان هم عالمی دارند!

و به تمسخر و ریشخند

دست تکان می دهند

و تو را نشان می دهند

شعر درباره ی تمسخر

در این خانه انسانیت به تمسخر گرفته شده

انسان معنای دیگر دارد

شبیه پوشال درهم کوبیده

بجز نام معنی ندارد

شعر تمسخر

پلاکارد آزادی در دست قفس را مبله میکنیم

و تمسخر را لبخند میزنیم

آه که تا کجای این انتها

معکوس می رویم بودن را

شعر تمسخر آمیز

تمسخر می کنند اینان

تجلی گاه ایمان را

شعر تمسخر دیگران

نهال سبز با تمسخر از درخت کهنسال پرسید:

چند پاییز از عمرت مانده است!؟

درخت کهنسال

با خنده

جواب داد:

تو چند طوفان را

از سر گذرانده ای؟

شعر درباره تمسخر

دوباره

چشم های دور افتاده

ننگِ لاله ها را

نگاه کرده ، پوزخندی می زند

و تعصب های محرز

همه را محو خودش کرده تمسخر می کند

و راوی

بیخیال تر از همه

قصه های هزار و یک شب را

تکرار می کند

شعر در مورد تمسخر

چه شد اینبار مروارید، کدر شد از بها افتاد

که سنگ او را تمسخر کرد، به سمت غصه ها افتاد

شعر تمسخر نکن

تبعیدگاهی به نام دنیا

که فقط یک لبخند ساده

بیگاریهایم را به تمسخر میگیرد

و چه شیطان قدرتمندی

شعر تمسخر استقلال

زاغ سیه هیبتی, چشم به دستم نهاد

در نظرش خنده ای , سر به تمسخر بداد

شعر تمسخر عاشق

دوستان گرد هم جمع به وقت خوشی

شادی کنند و ز روزگار بگیرند نوشی

ولیکن گر شود آن دوست بدهکار

ندارند جز تمسخر بهر او کار

شعر تمسخر عشق

مینویسم باز دوباره که غم هاش تموم نداره

که هر چی قلم رو میخواد بدون غم بنگاره

آخرین نقطه ی قلبش تمسخر یادش میاره

یه تمسخر با نوای آه هایی که کشیدش

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر