فواید ارتباط با دیگران
اگر برایتان مهم نیست که با دیگران ارتباط بگیرید؛ منتظر نابود شدن زندگی اجتماعی خود باشید
اگر فکر می کنید ارتباط با دیگران لزومی ندارد، پس مطمئنا بخش مهمی از زندگی خود را به دست خودتان از بین برده اید.
واقعیت این است که زندگی اجتماعی ما انسان ها از طریق زبان و ارتباطات به وجود می آید.
یعنی بخش بیرونی زندگی ما ارتباط مستقیمی با معاشرت با دیگران دارد.
زندگی اجتماعی ما روابط عاطفی، دوستانه و شغلی را به وجود می اورد.
و از این طریق بسیاری از نیاز های عاطفی، مالی و امنیت را تامین می کند.
اگر این ارتباط شکل نگیرد، عملا زندگی اجتماعی وجود نخواهد داشت و نیازهای انسان برطرف نخواهد شد.
بنابراین در سطح روانی و حتی جسمانی مشکلاتی را برای فرد ایجاد خواهد کرد.
چرا ارتباط گرفتن با دیگران سخت است؟
در چه صورتی نباید ارتباط بگیرید؟
فواید ارتباط گرفتن با دیگران در چیست؟
چرا ارتباط گرفتن با دیگران سخت است؟
بسیاری از افراد هستند که برایشان ارتباط با دیگران بسیار دشوار به نظر می رسد این افراد یا خجالتی هستند و یا اعتماد به نفس پایینی دارند.
برخی از افراد نیز درونگرا هستند و دوست ندارند زیاد ارتباط برقرار کنند.
اما واقعا موانع موجود در مسیر هر یک از این افراد چیست و چگونه با برطرف کردن این موانع میتوان سختی ارتباط گرفتن را برای آن ها آسان کرد.
1- تربیت حس و باور های غلط
بسیار از افراد چون نمیتوانند احساسات خود را درک کنند، میترسند ارتباط بگیرند و علائم خجالت را از خود نشان می دهند.
میترسند در یک لحظه احساساتی بشوند و حرف اشتباهی بزنند.
مثلا به ناگاه عصبانی شوند و حرف های بدی بگویند.
یا از کسی خوششان بیاید به ویژه اگر جنس مخالف باشد و دستپاچه شوند و حرف های عجیب و غربی بگویند.
یا شوخی ها و خوشمزگی های بی مزه انجام دهند و خود را ضایع کنند.
این افراد معمولا باورهای غلط زیادی دارند، یکی از این باورها این است که نباید در ارتباط گرفتن احساسات خود را ابراز کرد
بلکه باید در کمال تواضع و فروتنی و خودکنترلی باشند تا فردی متشخص و از همه لحاظ عالی به نظر برسند.
حواستان باشد چنین فردی هرگز موفق به ارتباط گرفتن صحیح نخواهد بود.
شما باید به جای یاد گرفتن خودکنترلی که امری احمقانه به نظر میرسد تربیت حس را یاد بگیرید.
تربیت حس مبحثی بسیار علمی تر و پیچیده تر است که روابط شما را ساده تر می کند.
2- درونگرایی
افراد درونگرا معمولا از تنهایی لذت می برند و از این طریق انرژی کسب می کنند.
در عین حال همین عامل می تواند دست آویزی برای ادامه دادن به عادت ارتباط نگرفتن باشد.
حواستان باشد هیچ فردی همیشه شخصیت ثابتی ندارد.
بلکه ویژگی های شخصیتی هر فردی پویا می باشد.
بنابراین، برخلاف چیزی که فکر می کنید همواره هم درونگرا نیستید
شما هم مثل همه ی افراد نیاز به زندگی بیرونی دارید و بخشی از انرژی خود را از زندگی اجتماعی و بیرونی کسب می کنید.
پس همواره ساعاتی را برای زندگی اجتماعی و ارتباطات خود وقت بگذارید.
3- اعتماد به نفس پایین و باور غلط
بسیاری از افراد چون اعتماد به نفس پایینی دارند ارتباط نمی گیرند.
آن ها فکر می کنند حتما باید اعتماد به نفس بالایی برای ارتباط گرفتن داشت .
در صورتی که بسیاری از افراد با اعتماد به نفس پایین نیز توانایی خوب ارتباط گرفتن را دارند.
تفاوت آن ها در این است که آن ها مهارت های ارتباطی را به خوبی آموخته اند.
همچنین باید بدانید اعتماد به نفس با ارتباط گرفتن بیشتر به وجود می آید نه با ارتباط نگرفتن به علت نداشتن اعتماد به نفس.
این فیلم آموزشی را نیز ببینید
در چه صورتی نباید با دیگران ارتباط گرفت؟
زمان هایی می رسد که شما دیگر نیاز ندارید با کسی ارتباط بگیرید.
بنابراین خیالتان راحت است ، کاری که دارید انجام می دهید به زندگی بیرونی و اجتماعی شما آسیبی نمی رساند.
فواید ارتباط با دیگران
1- وقتی به انرژی زیادی نیاز دارید
وقتی دارید یک کار انفرادی انجام می دهید و نیاز به انرژی زیادی برای انجام آن کار دارید.
در اینصورت میزان ارتباط شما میتواند کاهش پیدا کند.
به جای اینکه انرژی خود را از طریق کلام و صحبت کردن هدر دهید، آن را در کار مهم خود دخیل می کنید و نتیجه خیلی خوبی خلق می کنید.
فواید ارتباط با دیگران
2- وقتی شبکه ارتباطی خود را دارید
وقتی دوستان و اطرافیان شما به حد معینی رسید و حس کردید، دیگر نمیخواهید ارتباطات شما فراتر از این برود می توانید از گرفتن ارتباطات جدید خودداری کنید. یا حداقل از میزان آن بکاهید.
در دنیایی زندگی می کنیم که ارتباط گرفتن در هر موقعیتی بدیهی به نظر می رسد.
پس اگر شبکه ارتباطی که ایجاد کرده اید به همه ی نیازهای ارتباطی شما پاسخ می دهد دیگر لازم نیست این شبکه گسترده تر شود. حالا باید روی عمق این شبکه ارتباطی کار کرد.
فواید ارتباط با دیگران
3- فقط مرده های قبرستان ارتباط نمی گیرند
وقتی فردی می میرد اساسا زندگی ندارد، چه برسد به این که بخواهد زندگی اجتماعی داشته باشد، پس نیاز یا هدفی هم ندارد. بنابراین اساسا ارتباط گرفتن وقتی مرده ایم معنایی ندارد.
فواید ارتباط با دیگران در چیست؟
انسان ها ارتباط می گیرند تا نیاز های خود را برطرف نمایند.
بنابراین همیشه به خاطر داشته باشید هر ارتباطی که می گیرید و هر ارتباطی که با شما گرفته می شود همواره در پس آن هدفی هست.
همه ی ما انسان ها از ارتباطی که می گیریم هدفی داریم.
و اگر هدف و نیازی نداشته باشیم هرگز صحبت نمی کنیم. پس صحبت کردن انسان از روی داشتن هدف، اتفاق می افتد. اما این نیاز ها و اهداف چه هستند؟
فواید ارتباط با دیگران
1- ارتباط عاطفی
همه ی انسان ها برای برطرف کردن نیاز های عاطفی خود با دیگران ارتباط می گیرند.
چون نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن در همه ی افراد وجود دارد.
گاهی برای برطرف کردن این نیاز، ارتباط می گیریم، پس از ارتباط گرفتن هدفی داریم
گاهی انسان برای برطرف کردن نیازهای جنسی خود با دیگران ارتباط می گیرد پس از ارتباط خود هدفی دارد.
فواید ارتباط با دیگران
2- برطرف کردن نیاز مالی و شغلی
مطمئنا برای داشتن یک زندگی خوب نیاز به پول و شغل مناسبی داریم.
این پول و این شغل بدون ارتباط گرفتن بدست نمی آید.
وقتی برای مصاحبه کاری می روید از ارتباطی که می گیرید هدفی دارید و آن هم استخدام شدن است.
هدف شما ارائه و پرزنت توانایی های فردی و مهارت هایی است که بلد هستید.
وقتی میخواهید به عنوان یک فروشنده کالایی را به مشتری بفروشید، عملا ارتباط شما هدفی دارد و آن هم فروش بیشتر است به گونه ای که هم مشتری و هم شما راضی باشید.
3- برطرف کردن نیاز به تایید اجتماعی
شما همواره در ارتباطات خود به دنبال این هستید تا دیگران شما را تایید کنند.
هر کاری که انجام می دهید و هر رفتاری که از خود نشان می دهید، دوست دارید تا مورد تایید قرار بگیرد.
برای داشتن تایید اجتماعی نیاز به داشتن همراهان و دوستانی دارید.
دوستانی که بتوانید همه ی اسرار خود را با آن ها به اشتراک بگذارید.
گاهی از آن ها درخواست کمک کنید. گاهی راهنمایی بگیرید. و …
نیاز های زیادی برای برقراری ارتباط وجود دارد که این موارد تنها بخش کوچکی از آن ها است
روابط در دنیای امروز آنچنان پیچیده شده که اهداف پنهان زیادی را میتوان در پشت آن یافت.
فواید ارتباط با دیگران
لحظه اکتشافی:
اکثر ما انسان ها صحبت می کنیم اما واقعا ارتباط نمی گیریم.
گفتیم هر ارتباطی که می گیریم هدفی دارد.
اگر ارتباط می گیریم و هدفی نداریم یعنی ارتباطی شکل نداده ایم بلکه داریم همان ارتباط نصف و نیمه ای که داریم متلاشی می کنیم.
گاهی قصد ما از ارتباط گرفتن شاد کردن طرف مقابل است.
آیا برای آن برنامه ای داریم؟ یا نه فقط سعی می کنیم شروع کنیم به حرف زدن و حال او را بدتر کنیم؟
گاهی قصد ما خوب کردن حال دیگران است اما چون بدون برنامه و هدف جلو می رویم نتیجه عکس می گیریم.
فواید ارتباط با دیگران
جمع بندی
تا اینجا متوجه شدیم فواید ارتباط با دیگران چیست
گفتیم ارتباط می گیریم چون هدفی داریم و برای برطرف کردن نیازهای خود این کار را انجام می دهیم.
اگر در ارتباط به هدف خود نرسیم و یا نیازمان برطرف نشود ارتباط ما شکست خورده است.
گفتیم چرا ارتباط گرفتن سخت است گاهی خجالتی بودن افراد موجب می شود ارتباط نگیرند.
گاهی بی اعتماد به نفس بودن آن ها موجب تنهایی آن ها می شود و گاهی درونگرایی وسواسی موجب می شود افراد ارتباط نگیرند.
در هر صورت همه ی این افراد باور های غلطی نیز دارند که باید برطرف شود.
گفتیم چه وقت میتوانیم ارتباط نگیریم
هر وقت که میخواهید انرژی خود را برای کار مهم تری ذخیره کنید. هر وقت که شبکه ارتباطی مناسبی برای خود ایجاد کردید. تنها در این مواقع میتوانید ارتباط نگیرید.
اگر فک می کنید بدون گرفتن ارتباط صحیح می توانید در زندگی اجتماعی خود موفق شوید، دوباره فکر کنید.
چه موقعیت های مالی و شغلی که فقط به خاطر ارتباط صحیح نگرفتن از دست رفته است
چه روابط عاطفی که به خاطر ندانستن نحوه ارتباط صحیح نابود شده یا حتی اصلا ایجاد نشده است.
چه دوستی ها و روابطی که میتوانستید ایجاد کنید و هرگز از فرصت استفاده نکردید.
زهرا یک دختر 23 ساله است او اعتماد به نفس بالایی دارد تازه تحصیلات خود را به پایان رسانده است.
او مدرک لیسانس بازرگانی دارد. به فکر این افتاده که به دنبال کار بگردد.
او پیش خود فکر می کند چون مدرک دانشگاهی دارد هرکجا که برود میتواند به راحتی برای خود شغلی پیدا کند.
مطمئنا شما میدانید که اولین چالش او پیدا کردن آگهی نیازمندی ها است.
بعد از چند روز که وقت خود را صرف آگهی های نیازمندی برای یافتن شغل مورد نظر خود می کند چیزی که مرتبط با میزان مهارت و تجربه او باشد نمی یابد.
در بین نیازمندی های مربوط به فروشنده دنبال کار می گردد.
او فکر می کند اگر در رشته تحصیلیش شغلی برای او نیست حداقل میتواند در فروش که مرتبط با رشته بازرگانی است موفق شود.
چند جایی برای کار سر میزند. اما هیچکس او را قبول نمی کند.
او فرد با اعتماد به نفس و متشخصی است اما کسی او را به عنوان فروشنده قبول نمی کند.
زهرا دارد کم کم به خود و توانایی هایش شک می کند.
پیش خود فکر می کند با آن که من لیسانس بازرگانی دارم چرا جایی برای من نیست.
او با خود فکر می کند این بار که برای مصاحبه کاری می رود حتما از مصاحبه کننده دلیل رد شدنش را بپرسد.
زهرا وارد یک فروشگاه بزرگ می شود. با مدیر فروشگاه وقت مصاحبه دارد.
مدیر فروشگاه آقایی حدودا 40 ساله و با تجربه است که جواد نام دارد.
جواد کمی کوتاه قد است و قسمت هایی از موهایش سفید شده است.
زهرا وارد دفتر مدیر می شود.
با جواد رو به رو می شود از او دعوت می شود تا بنشیند و راجع به خودش و رزومه اش بگوید.
زهرا که علاقه ای به سخن گفتن ندارد به همه ی سوالات مدیر فروشگاه یک کلمه ای پاسخ می دهد.
سعی می کند برای حفظ تشخص خود در کمترین حد ممکن ارتباط چشمی بگیرد.
او همزمان شبیه افراد درونگرا و خجالتی به نظر می رسد.
جواد نگاهی به زهرا می اندازد لبخندی گوشه ی لب دارد میداند که زهرا فردی مبتدی
و کم تجربه است. به زهرا می گوید بعدا با شما تماس می گیریم.
زهرا که میداند معنی این حرف چیست سریع لب به سخن باز می کند
زهرا می گوید من میدانم شما بعدا زنگ نخواهید زد اما آیا ممکن است بپرسم چه چیزی با عث شد مرا قبول نکنید
و همچنین من چند جای دیگر برای مصاحبه رفته ام و هر بار مرا رد کرده اند. نمیدانم آیا ایرادی در من هست؟
جواد کاملا مصمم و با صدایی مهربان و دلسوزانه می گوید
شما ایرادی ندارید فقط تجربه کاری ندارید و همچنین به تکنیک های فروش آگاهی ندارید
اما چیزی که مرا بیشتر از همه ی این موارد آزار می دهد این است که شما زیاد اهل ارتباط گرفتن نیستید.
کار فروش یعنی ارتباط گرفتن شما نمیتوانید بدون گفتن حتی یک کلمه حرف چیزی به مشتری بفروشید یا خدماتی به او ارائه کنید.
اکنون زهرا صدای خورد شدن شیشه ای را در ذهن خود می شنود و متوجه می شود دلیل قبول نشدنش نداشتن مهارت های ارتباطی بوده است.
آیا شما هم این صدای خورد شدن شیشه را ذهن خود می شنوید؟