96 1465 100 1
/nejAbat/
مترادف نجابت
: اصالت، پاک منشی، پاک نژادی، شرافت، عصمت، عفاف، عفت، والایی
متضاد نجابت
: بی عفتی
برابر پارسی
: والاگوهری، وارستگی، آزادگی، آزادمنشی، آزادمردی، نیکنهادی
معنی نجابت در لغت نامه دهخدا
نجابت. [ ن َ ب َ ] (ع اِمص ) اصالت. بزرگواری. (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). پاکی نژاد و گرامی بودن آن. (ناظم الاطباء). نجیب بودن. باحسب بودن. از خانواده ٔ خوب بودن. (فرهنگ نظام ). نبالت. نیکوگوهری. پروز. نکوگهری : پیش ما عزیز باشد چون فرزندی که کدام کس بود این کار را سزاوارتر از وی به حکم پسر پدری و نجابت و شایستگی. (تاریخ بیهقی ص 335). || (مص )گرامی شدن. (غیاث اللغات ). گرامی و گرامی نژاد گردیدن. (آنندراج ). گوهری شدن. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). نجیب شدن. (زوزنی ). رجوع به نجابة شود.
نجابت. [ ن ِ ب َ ] (اِخ ) نجابت لاهوری (میر...) از پارسی گویان متأخر هند است. او راست :
ما در این باغ نهال چمن تصویریم
هست در خامه ٔ نقاش رگ و ریشه ٔ ما.
از تذکره ٔصبح گلشن ص 504. و نیز رجوع به قاموس الاعلام ج 6 و تذکره ٔ حسینی ص 356 و سفینه ٔ سرخوش ص 115 شود.
نجابت. [ ن ِ ب َ ] (اِخ ) نجیب علی (میر...) بهونگامی. از پارسی گویان متأخر هند است. او راست :
آب بقا زآن دهنم آرزوست
بوسه بر آن لب زدنم آرزوست
شام غریبی دل من تیره کرد
پرتو صبح وطنم آرزوست.
(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 504) (از قاموس الاعلام ج 6).
نجابة. [ ن َ ب َ ] (ع مص ) گرامی و گرامی نژاد گردیدن. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). گرامی شدن در حسب و ستوده بودن نظر و قول و عمل کسی. نجیب بودن. (از اقرب الموارد). و رجوع به نجابت شود.
معنی نجابت به فارسی
نجابت
نجیب بودن واصیل بودن، پاک نژادبودن، بزرگوار
۱ - ( مصدر) نجیب بودن اصیل بودن پاک نژادبودن .۲ - ( اسم ) اصالت پاک نژادی : ودیده امیدش ازنورنجابت ورشدکه ازناصیه هر یک می درخشیدروشنایی فزود.
نجیب علی بهو نگامی از پارسی گویان متاخر هند است .
معنی نجابت در فرهنگ معین
نجابت
(نِ بَ) [ ع .نجابة ] (اِمص .) پاک نژادی ، بزرگواری .
معنی نجابت در فرهنگ فارسی عمید
نجابت
۱. نجیب بودن، اصیل و پاک نژاد بودن، بزرگوار و گرامی بودن.
۲. حیا، پاک دامنی.
معنی نجابت به انگلیسی
honor (اسم)
غیرت ، افتخار ، خوشنامی ، برو ، اب رو ، نجابت ، احترام ، عزت ، شرافت ، فخر ، شرف ، ناموس ، حضرت ، جناب ، تشریفات امتیازویژه
decency (اسم)
شایستگی ، محجوبیت ، نجابت ، انطباق با مورد ، پاک بینی
chastity (اسم)
عفت ، نجابت ، پاکدامنی ، عفت وعصمت ، سادگی
nobility (اسم)
نجابت ، علو ، اصالت خانوادگی ، طبقه نجبا
gentility (اسم)
بزرگی ، نجابت ، اصالت ، شرافت ، آقا منشی
gentilesse (اسم)
نجابت ، نزاکت ، ادب
gentrice (اسم)
نجابت ، تربیت ، اصالت
معنی کلمه نجابت به عربی
نجابت
حشمة , شرف , طبقة النبلاء , عفة
نجابت را به اشتراک بگذارید
معنی یا پیشنهاد شما
واژه
نام شما
رایانامه
معنی یا پیشنهاد شما
|
کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته
پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته
عبارات و کلمات کلیدی مرتبط
• نجابت زن • نجابت چیست • حسنعلی نجابت • نجابت دختر • نجابت یعنی • نجابت نماینده مجلس • معنی نجابت • تعریف نجابت • مفهوم نجابت • معرفی نجابت • نجابت یعنی چی • نجابت یعنی چه
توضیحات دیگر
کلمه : نجابت
اشتباه تایپی : k[hfj
آوا : nejAbat
نقش : اسم
عکس نجابت : در گوگل
آیا معنی
نجابت
مناسب بود ؟
( امتیاز : 96% )