عضویت: 1389/07/10
تعداد پست: 1831
چون بهش نرسیدی فکر می کنی که خیلی تحفه بوده .........در واقع زنت عشقت باید باشه که با این همه تفاوت تونسته این زندگی رو مستحکم نگه داره . فکر می کنی همسر باید دقیقا شبیه خود آدم باشه .........اون وقت خیلی کسل کننده می شه
عضویت: 1389/06/02
تعداد پست: 356
من درک میکنم ولی الان دیگه بهتره به سوده فک نکنی و ببینی چطور میتونی نقاط مشترکتو باهمسرت تقویت کنی
عضویت: 1389/07/10
تعداد پست: 1831
در ضمن به نظره من شما نیاز به رشد داری زندگی که چهار تا کتاب و اسمه قلمبه سلمبه نیست .......کمی به فرهنگ کشورهای دیگه فکر کن .میبینی چه زوجهایی باچه تفاوتهایی در کنار هم خوشبخت هستن .
عضویت: 1389/04/06
تعداد پست: 1839
حالا که خدا بهتون یک زن و بچه ی خوب داده خوشی زده زیر دلتون. باید حتما تو زندگی گرفتار باشید تا اینطور فکر نکنید؟؟؟ این رو جدی میگم فکر میکنم شما هیچ دغدغه ی ای دیگه نداردید که اینطور فکر میکنید. ضمن اینکه مسلما کسی شما رو با اجبار نشونده سر سفره عقد که هر وقت خواستید فیلتون یاد هندستون کنه اگر نگفته بودید که بچه دارید فکر میکردم یه پسر هجده ساله داره اینا رو میگه. این رو هم بدونید که تنها نیستید. خیلیها قبل از ازدواجشون کسی رو دوست داشتند اما بعد ازدواج کردن و به زندگیشون چسبیدن.اگر همه میخواستن اینطور فکر کنن سنگ رو سنگ بند نمیشد.
953
عضویت: 1389/07/10
تعداد پست: 1831
این زندگی توا .حالا که این راه رو انتخاب کردی مسئول همسر و فرزندت هم هستی . به نقاط قوت همسرت نگاه کن . اینقدر هم خودتو تحویل نگیر
عضویت: 1389/04/06
تعداد پست: 1839
راستی قدر خانوم با گذشتت رو بدون چون اگر همسر من این رو به من میگفت هرگز باهاش ادامه نمیدادم.
عضویت: 1389/04/06
تعداد پست: 1839
چه بسا که همسرتون میتونست خیلی از این که هست خوشبخت تر باشه.
عضویت: 1389/04/22
تعداد پست: 1199
به تفاوتهات با زنت نگاه نکن حتما نقاط مشترک هم داشتی که باهاش ازدواج کردی؟ فقط و فقط به مشترکات فکر کن و اونها رو مرور کن در ضمن شما با سوده زندگی نکرده بودی وجود نقاط مشترک ادبی برای زندگی کافی نیست دوست داشتی زنت هم در دهنش دایم یک مرد رو مرور میکرد و به اون فکر میکرد؟
عضویت: 1389/07/10
تعداد پست: 1831
در ضمن یه کم بیشتر رو خودت کار کن ......خانومت چه طوری شما رو تحمل می کنه .........اه اه من نسبت به مردایی که میان نی نی سایت احساسه بدی دارم. می تونین برید مشاور .وسط این همه خانوم چی می کنید .اه اه
8
عضویت: 1389/04/24
تعداد پست: 1973
ببخشیدا ولی این دیگه انتهای ناشکریه......................هم زن داری هم بچه ...هم یه زندگیه خوب...اون وقت هنوز به سوده جونت فکر می کنی....بیچاره زن و بچت.........................................متاسفم!!!!!!!!!!!
مدیر استارتر
عضویت: 1389/10/13
تعداد پست: 9
از جوابایی که میدید خیلی ممنونم. حتی از نسترن خانوم. اما نسترن خانوم انگار متن نامه منو دقیق نخوندن. از لحنشون هم معلومه که عجول هستن و تا حد زیادی سطحی. سرکار خانوم نسترن من قصد تحویل گرفتن خودمو نداشتم. احتیاجی هم به مشورت شما ندارم. من این واقعیت رو پذیرفتم. خیلی هم خانوممو دوست دارم. خیلی هم بهش مدیونم. از دل شما زنا خبری ندارم. اما هر مردی یه صندوقچه پر رازه که گاهی بهش سر میزنه. دوست داره درداشو با یکی بگه. من فقط قصد شنیده شدن داشتم. شما که اصلا حال منو نمی فهمی و منظور منو نگرفتی واسه چی الکی نظر میدی؟
مدیر استارتر
عضویت: 1389/10/13
تعداد پست: 9
نیز جهت مشهاده خانم قبلا فاطمه (شقایق فعلی) و همه اونایی که منظور منو نگرفتن!!!
از جوابایی که میدید خیلی ممنونم. حتی از نسترن خانوم. اما نسترن خانوم انگار متن نامه منو دقیق نخوندن. از لحنشون هم معلومه که عجول هستن و تا حد زیادی سطحی. سرکار خانوم نسترن من قصد تحویل گرفتن خودمو نداشتم. احتیاجی هم به مشورت شما ندارم. من این واقعیت رو پذیرفتم. خیلی هم خانوممو دوست دارم. خیلی هم بهش مدیونم. از دل شما زنا خبری ندارم. اما هر مردی یه صندوقچه پر رازه که گاهی بهش سر میزنه. دوست داره درداشو با یکی بگه. من فقط قصد شنیده شدن داشتم. شما که اصلا حال منو نمی فهمی و منظور منو نگرفتی واسه چی الکی نظر میدی؟
عضویت: 1389/07/01
تعداد پست: 945
متاسفانه همیشه آدما داشته هاشونو به خاطر آنچه آرزوشو داشتن از دست می دن و بعد عمری افسوس از دست داده هاشونو می خورن شما اگه نمی تونستی اون خانمو فراموش کنی به چه حقی ازدواج کردی بعدش اگه زنت جای تو بود و شرایط تورو داشت چه می کردی از کجا می دونی که با اون خانم سوده حتما خوشبخت می شدی فکر می کنی شناختت ازش برا ازدواج کافی بود
تا شقایق هست زندگی باید کرد
عضویت: 1389/04/24
تعداد پست: 1973
اگه زنتو دوست داری پس چرا می نویسی عاشق زنم نیستم....حرفای دو پهلو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
932
مدیر استارتر
عضویت: 1389/10/13
تعداد پست: 9
وای خدایا عجب اشتباهی کردم اینجا حرف دلمو زدم. بین اینهمه خانوم متعصب. زیره به کرمون بردم. کاش یکیتون درک خانم سرشار رو داشت. همون جمله اولش کلی منو آروم و به زندگیم امیدوار کرد.
عضویت: 1388/06/19
تعداد پست: 1414
اقای محترم
به نظر من خوشی زده زیر دلت!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دنبال بهانه هستی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سوده هم احتمالا متوجه این دمدمی مزاج بودنت شده که پیشنهادت رو رد کرده!!!!!چطوری فکر میکنی چند روزه سوده رو شناختی وازش خواستگاری کردی؟؟؟؟در عرض چند روز شناخت سطحی میخواستی برای یک عمرت تصمیم بگیری؟؟؟؟؟؟
مطمئن باش سوده هم اگه میومد باهات ازدواج میکرد الان یه تاپیک میزدی که واااااااااااای به زنم شک دارم!
خدا داره نگات میکنه!بهش لبخند بزن!
عضویت: 1389/09/18
تعداد پست: 25
مردا هیچ وقت عشق اولشونو فراموش نمیکنن. پدر بزرگ خدابیامرزم نو جوونی عاشق یه دختری شده بود که بهش نرسید ولی بغد از 60 سال زندگی با مادر بزرگم یه وقتایی که دلش میگرفت با آه وسوز میگفت آه صدیقه تو کجایی؟؟؟ آقای جویا شما از یک عده خانوم نباید انتظار داشته باشی حالتونو بفهمن وبهت کمک کنن. چون مرد نیستن و نمیتونن شما رو درک کنن. از یه مشاور کمک بگیرید.
عضویت: 1388/06/19
تعداد پست: 1414
تاپیک زدی که افکار بچه گانت رو بیان وتایید کنن یا راهنمایی خواستی؟؟؟؟بپذیر که افکارت غلطه!!!!!خودتو وافکارتو اصلاح کن!
خدا داره نگات میکنه!بهش لبخند بزن!
مدیر استارتر
عضویت: 1389/10/13
تعداد پست: 9
حق با خانوم ژینوسه. خیلی از این خانومایی که ایننجور به من میتازن، بعضیاشون یا مرد گزیده هستن یا دنبال کل کل کردن با جنس مخالف.
835