هیچگاه آبمان توی یک جوی نرفت !!
بعد از مـــــــــرگم ...
قلبم را جدا از من خاک کنید ...
منو دلم ...
هیچگاه آبمان توی یک جوی نرفت !!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
ما مکمل هم هستیم !
ببین دختر خانوم
هر چقدر هم تو زندگیت مغرور باشی
به یه نفر احتیاج داری
یكی كه متوجه شه دستت رو موقع آشپزی بریدی و نگران نگاهت كنه
یكی كه اجازه پوشیدن یه سری لباس ها رو بهت نده
یكی كه رفتن به یه سری جاها رو قدغن كنه
ببین آقا پسر
یه قانونی هست كه میگه :
تو هر چقدر هم كه قوی باشی به یه نفر احتیاج داری
یكی كه وقتی از خستگی با جوراب خوابت میبره اونا رو از پات دربیاره
یكی كه تو مهمونی برات میوه پوست بگیره
یكی كه بهانه ی ازخواب بیدار شدنت باشه
پس خواهشا آنقدر بهم توهین نكنید و بهم احترام بذارید
ما مكمل هم هستیم
ما با هم كامل میشیم
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
ای انسان !
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﯽ ﺁﺯﺍﺭﯼ ﻫﺴﺘﻢ
ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﯽ ﺁﺯﺍﺭﯼ ﻫﺴﺘﻢ
ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻗﺼﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ
ﺷﻌﺮ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ
ﺩﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺕ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
سر خاک من
سر خاک من ...
اونی که بیشتر اذیتم کرده بیشتر گریه میکنه ...
اونی که نخواست منو ببینه بلاخره میاد دیدن جنازه ام ...
اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو میگیره ...
اونی که بهم سلام نمیکرد میاد برای خداحافظی ...
چه روز قشنگیه نه !!!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
دنيا
ما به دنيا " آمده ايم "
اما نمي دانم كه چرا چرا دنيا به ما " نيامده "!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
تحمل خویشتن
کسی که سلول انفرادی را ساخت
میدانست که سخت ترین کار انسان تحمل خویشتن است !
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
دیده ها
روزگارم این است :
دلخوشم با غزلی
تکه نانی، آبی
جمله ی کوتاهی
یا به شعر نابی
و اگر باز بپرسی گویم :
دلخوشم با نفسی
حبه قندی، چایی
صحبت اهل دلی
فارغ از همهمه ی دنیایی
دلخوشی ها کم نیست !!!!
دیده ها نابیناست ...
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
صبر زندگی
زنـدگــی انـگــار
تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!
هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم
او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام
هـول میزنــد
بـــرای ضـربــه بـعــد .... !
کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی ...
خـیــالـت راحـت !!
خـسـتـگــی ِ مــن
بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود ...
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
عشـــــق !
عشق یعنی ...
ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ!
ینی ی سری اس تو گوشیت باشه ک هرکاری میکنی نمیتونی پاکشون کنی!
ینی به کسی اختیار بدی که نابودت کنه ولی اعتماد میکنی که اینکارو نمیکنه
ینی وقتی هزار دلیل برای رفتن هست
هنوز دنبال یه بهونه ای که بمونی
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
"ترین"
کاش وقتی بچه ها میرن مدرسه بهشون بگیم :
من نمی خوام تو بهترین باشیمن فقط می خوام تو خوشبخت باشیاصلا مهم نیست همیشه نمره هاتو 20 بگیریجای 20 می تونی 16 بگیری اما از دوران مدرسه و کودکیت لذت ببراز "ترین" پرهیز کنخوشبختی جایی هست که خودت رو با کسی مقایسه نکنیحتی نخواه خوشبخت ترین باشیبخواه که خوشبخت باشی و برای این خواستت تلاش کن ...من فکر میکنم از وقتی به دنبال پسوند "ترین" رفتیم ، خوشبختی از ما گریخت
از 19.75 لذت نبردیم چون یکی 20 شده بود
از رانندگی با پرایدو پژو و سمند لذت نبردیم چون ماشینای مدل بالاتری تو خیابون بوداز بودن کنار عزیزانمون لذت نبردیم چون مدرک تحصیلی و پول توی جیبش کمتر از خیلی های دیگه بودمی خوام بگم خیلی از ما فقط به "بهترین،بیشترین و بالاترین" چسبیدیم و نتیجه ان نسل های افسرده و همیشه گریان شد..شاید لازمه تغییر جهت بدیم یا حداقل اجازه ندیم نحسیِ "ترین" دامن بچه هامون رو بگیره
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
یه بی معرفت
هر آدمی تو زندگیش یه بی معرفت داره
که اون بی معرفت
دوست داشتنی ترین آدم روزگاره
به سلامتی بی معرفت خودم
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
خداوند !
خـُבآیـآ ...
آغــوشـَت رآ امشـَب بـہ مـَن مـے בَهـے ؟
بـَرآے گـُفـتـَن ... چیــزے نـَבآرَم
امـآ بـَرآے شـنـُفـتـَنِ حـَرف هـآے تـو ... گـوش بسـیآر
مـے شـَوَב مـَن بـُغـض كـُنـَم ...
تـو بگــویـے : مـَگـَر خـُבآیـَت نـَبآشـَב كـہ اینگـونـہ بـُغـض كـُنـے
مـے شـَوَב مـَن بـگــویـَ ـم خـُבآیـآ ...؟
تـو بگــویـے : جـآنِ دِل ...
مـے شـَوَב بیـآیــے ؟
تــَــــــمـَــــــــــنـــــآ مـے كـُنـَـم ...
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
دلت که شکست
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
محبت و مهربانی بی انتهاست !
اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت …
دلگیر مباش که نه تو گناهکاری نه او
آنگاه که مهر می ورزی ، مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می‌کند …
پس خود را گناهکار مبین
من عیسی نامی را میشناسم که
ده بیمار را در یک روز شفا داد و تنها یکی سپاسش گفت !!!
من محمد نامی را میشناسم که
ده ها بیمار و نابینا و انسانهای گمراه را نجات داد و تنها چند تن سپاسش گفتند !!!
من خدایی میشناسم که
ابر رحمتش به زمین و زمان باریده و یکی سپاسش میگوید و هزاران نفر کفر !!!
پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند …
از تو برای مهربانیت قدردانی میکنند.
پس از ناسپاسی هایشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش …
که این روح توست که با مهربانی آرام میگیرد
تو با مهر ورزیدنت بال و پر میگیری …
خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد …
پس به راهت ادامه بده
دوست بدار نه برای آنکه دوستت بدارند …
تو به پاس زیبایی عشق، عشق بورز و جاودانه باش
سخن اشک کوچولو پیرامون این مطلب :
دوستان گلم این پست رو خیلی دوست دارم ! خیلی پر معنیه و پر مفهومه ها !! فقط میخوام یه نکته راجع به این پست بگم که خیلیا هستن میگن مگه ما محبت میکنیم ، طرف مقابل جواب محبت ما رو میده یا وقتی خوبی میکنیم طرف رو به رو ....
میخوام بگم دوستان گلم : " خوبی و محبت کردن مثل بازیه والیباله ! اگه شما توپ رو بزنی و طرف مقابلم توپت رو برگردونه و جواب بده ، هیج امتیازی نمیگیری ! بلکه وقتی توپ رو بزنی و طرف مقابل جواب نده ، اون موقع هستش که شما امتیاز گرفتی و باید خوش حال باشی ! "
شبتون شیک !
یا علی !
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
لبخند
اینقدر " تعویض " نکن !
گاهی می توان رابطه ها را " تعمیر " کرد ...
حتی با یک لبخند ...!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
یاد تو (بهاران تو)
پــــلاک
کوچـــه
حـــتــــی آدرس خانـــــه ام را عـــــوض کــرده ام
چه فایــــده !!
یــــاد تــــــــــــــو در پــــرت تــــرین خیـــابـــان های این شـــهــــر هـــم
مـــــرا به راحــتــی پـــیــــدا می کـــنـــد …!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
خواستن توانستن است
هر جا که می بینم نوشته است :
" خواستن توانستن است " آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد !
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
صبــــر
گاهی صبر معجزه می کند ...
تنهاییت را پیش فروش مکن !!
فصلش که برسد به قیمت میخرند ...
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
عاشق واقعی ...!
اینم یه تصویر از دوتا عاشق واقعی ! الهی بمیرم براشون 
!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
بـه سلامتیـه خیـالش ...
بـه سلامتیـه خیـالش ...
کـه لامصب کل قوانیـن علم و تکنولوژی رو برده زیر سوال!
کـه بـا عطرش
آهنگ مورد علاقش
حتی تشابـه اسمیش ...
هر جا حتی وسط شلوغی خـیابون
کاملا سه بُعدی ظاهر میشه ...!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
چایت سرد و دلت گرم !
بهترین ادم های زندگی همان هایی هستند که
وقتی کنارشان مینشینی
چای ات سرد میشود و دلت گرم
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
بود
"بود" تلخ ترین کلمه ای که میشناسم
کلمه ای برای ترجمه ی تمام حسرت دنیا ...
"بود" یعنی دیگر نیست ...
یعنی تو ماندی و حجم سنگین تنهایی ...
یعنی صدایی که دیگر نخواهی شنید ...
"بود" یعنی تمام هست هایی که نیست شد ...
یعنی یک جای خالی ...
"بود" یعنی دیگر نیست ...!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
خیالت مثل چُرت صبگاهیست
خیالت مثل چُرت صبگاهیست
مدام با خودم می گویم فقط پنج دقیقه ی دیگر !!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
اشک کوچولو و کلی حرف - شماره اول|منتشر شده 14 دی 92
سلام دوستان عزیزم
خوب طبق رسم جمعه شبا که ما یکم با هم عرفانی حرف میزنیم ، متاسفانه دیشب نتونستم به علت فشار امتحانات در خدمتتون باشم ! خوش حالم که امروز در خدمتتون هستم ! افتتاح سایت دل دریایی من رو هم به خودم ، هم به شما دل دریایی های عزیز تبریک عرض میکنم ! امیدوارم شاد و سلامت باشید !
خوب دوستان عزیزم حلول ماه ربیع الاول رو هم تبریک میگم! امروز میخوام یکم راجبه قول هایی که به خدا میدیم صحبت کنم ! ماه محرم و صفر تمام شد ! 2 ماه عزاداری که به نظر من تو ایران فقط یه 20 روز اول محرم و یه اربعین و 28 صفر رو عزاداری میکنیم ! شب عاشورا یا شب قدر که میشه کلی به خدا قول میدیم که از فردا چنین میکنم چنان میکنم ولی به محض اینکه چند روز میگذره همه چیز یادمون میره ! یا همچنین شب کنکور و ... که میشه میگیم اگه موفق بشم این کار رو انجام میدم و بعدش ...! این خیلی بده ها ! تو صفحه ی پنجم قرآن رو که بخونید راجبه همین مسئله میگه که چند دسته از انسانها تو دنیا خسارت میبینن ! یه دستشون که قران هم گفته همین آدمهایی هستن که به خدا قول میدن و چند وقت بعد اصن انگار ...
ببینید دوستان من : یه دونه ی سبز داخل یه خاک خوب سبز میشه ! اگه این دونه رو بین خاکستر قرار بدیم نه تنها سبز نمیشه بلکه کلا دیگه رشدم نمیکنه ! آدمایی که تو بالا بهش اشاره کردم نه تنها سبز نمیشن بلکه کلا راه سبز شدن رو هم از دست میدن ! چون آدمی که عهدش رو با خدا بشکنه ، عهد با مردم رو که دیگه ...
امیدوارم که از عهدکنندگان قوی با خدا باشیم که هیچ چیز نتونه عهدمون با خدا رو بشکونه !
اما یکی از دوستانی که از گرافیست های برتر ایران هستن ، یه پوستر شیک طراحی کردن راجع به همین مسئله ! (گرافیست : توحید مصاف)
این جمله ای که ایشون نوشته خیلی پر معنیه ها ...! ساده از کنارش نگذریم !
صبحتون به کام !
یا حق
اشک کوچولو - 14 دی 92
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
آرامش گریه !
هیچ وقت نباید به اجبار خندید !
گاهی بــاید تا نهایت آرامش گــریه کرد …
لبخـــــند بعد از گریه
از رنگــــین کمــــان بعد از بـــاران هم زیبـــاتره …
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
به یاد هم بودن
شاید باهم بودن
به یاد هم بودن را
هـر لحظه میتوان تکرار کرد
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
آچار فرانسه !
چقد دردناکه …
آچار فرانسه همه باشی
وخودت گره های کور زندگیت رو با زور دندونات باز کنی
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
گونه هایت خیس اســـت ...
ببینمت . . .
گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . .
نامش چ بود؟
هان!
باران . . .
باز با "باران" قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
رنگ دلتنگی
ساز دلت که کوک نباشد …
فرقی نمی کند کجا باشی !
سرزمین مادری ؛ یا خانه پدری
هر دو یک رنگ دارد
رنگ دلتنگی
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
بدون چتر
دوست دارم زیر باران باشیم و بدون چتر
کتت را بکشی روی سرمان
آنوقت است که بی پروا هم را بغل می کنیم
دور از هر فکر و خیال
چقدر دوست دارم من باشم و تو
و بـــــاران بـــبـــــارد ...
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
فاز پدرانه اشک کوچولو ...!
سلام خدمت همه ی عزیزانم در وبلاگ دل دریایی من !
امیدوارم خوب باشید و از زمستون لذت ببرید ! (تهرانی ها این دفعه رو کوتاه بپوشن ! D: با این آلودگی حال همه ی ما خرابه ...! )غروب جمعه و دل گرفتیگیش یه طرف ، امتحانات دانشجو ها و دبیرستانی ها یه طرف ! این برنامه مناظره ی شبکه یکم که افتضاحه یه طرف (همه دارن باهم دعوا میکنن و مجری هیچ کاری نمیکنه |: )
اما خوشگلای من ! امشب یکم میخوام حرف بزنم ! شاید اسمش رو بشه گذاشت پند ! شاید بشه گذاشت نصیحت ! شاید بگین فاز پدربزرگی برداشته و این حرفا ! ولی باور بفرمایین که این حرفام یه حرف تازس ! یه حرفی که کاره کوچیکیه ولی اگر هر کدوم از ما این رفتار رو داشتیم ، دنیا انقدر خراب و بیخود نمیشد !
یه نگاه به دور و ورمون بندازیم ، میبینیم چقدر گناه و چقدر دروغ و غیبت و ... داره انجام میشه که میشه جلوی خیلیاشو گرفت ولی متاسفانه ... . حرفای امشبم تو یه جمله اینه که :
" اگه حال نداری ثواب کنی ، حداقل گناه هم نکن ! "
نمیدونم دیگه این جمله رو چطوری ترجمه یا تفسیرش کنم چون خیلی ملموس و مشخصه ! اما اول صحبتام گفتم که میخوام یه چیزی بگم که تازس ! پند و نصیحتیه که فکر نمیکنم زیاد جایی گفته نشده باشه و روی صحبتم بیشتر با هم سن و سالای خودم و جووونای امروزس ! از بچگی شنیدیم دروغ بده و دروغگو دشمن خدا و از اینجور حرفا ! متاسفانه امروزه خیلی دروغ زیاد شده ! امیدوارم که هیچ کدوممون از اون دسته آدمای دروغ گو نباشیم ولی خوب این یه تذکره ! یه پیشنهاده ! " اگه دوست نداریم یا به هر دلیلی نمیتونیم یه چیزی رو راستش رو بگیم ، حداقل دروغم نگیم ! ماشالا هممون پیچوندن رو خوب بلدیم ! به نظرم اگه بحث و عوض کنیم و ... و بتونیم دروغ نگیم ، خیلی گام بزرگی برداشتیم ! گفتم ، لازم نیست حتما راستش رو بگیم ولی دروغم نگیم ! " این حرفم رو ، روش خوب فکر کنید ! (اگه انتقادیم نسبت به صحبتم دارید ، تو نظرات بگین و تو همونجا جواب بگیرین ! )
امیدوارم که به هر حال تونسته باشم حق مطلب رو ادا کنم !
ساده از کنار حرفام نگذرید ...!
شبتون شیک ! یا حق
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
تمام شدن
چقدر دلم تمام شدن می خواهد
از آن تمام شدن هایی که بشود نقطه سرِخط
و آنگاه دیکته تمام شود و من دیگر آغاز نشوم !
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
معجزه
معجزه اون کسیه که میتونه
تویه ثانیه
و
بایه حرفش
حالتو عوض کنه
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
حال من ...
حال من باران دیده تر از احوالپرسی های توست ...
اما زبانت را به پرسیدن حال من نچرخان
میدانی !! فرقی ندارد خوبم یا عالی
اما سخت است در خودم کنار بیایم که تو در آغوش دیگری هنوز "مثلا" به فکر منی!!!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
من به تنهائی خود پی بردم
داخل خانه ی بی پنجره ام
امشب از تنهائی
شکل یک شاخه ی خشکی شده ام
شکل یک ناله که از حنجر جغدی آید ، غمگینم
مثل یک مرغ اسیر قفس و زنجیرم
امشب از تنهائی
مثل یک مار بخود میپیچم
نفسم میگیرد
گوشهایم داغ است
غرق یک فکر عجیبی شده ام
با خودم می گویم
عشق هم وصله ی ناجوری بود
روی پیراهن بی رنگ دلم
همه ی آبادی فهمیدند
که چقدر مجنونم
امشب از تنهائی
روح من رنجور است
حس یک آدم بیکس دارم
کاسه ی حوصله ام لبریز است
من گمان میکردم یار فراوان دارم
لیک امشب همه چیز روشن شد
تنهائی
من به تنهائی خود پی بردم
تنهائی ...!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
آرام و آسوده !
گـاهـﮯ دلمـ آنقـدر از زنـدگـﮯ
سیـر مـﮯ شـود ڪہ ؛
مـﮯ خـواهمـ تـا اوج آسمـاטּ پـرواز ڪنمـ
و روﮮ ابـرهـا دراز بڪشمـ !
آرامـ و آسـوده ؛
مثـل مـاهـﮯ حـوضمـاטּ ڪہ
چنـد روزیستــ روﮮ آبــ خـوابیـده استــ
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
دلم هواي ديروز را کرده !
خـــــدا
دلم هواي ديروز را کرده
هواي روزهاي کودکي را
دلم ميخواهد مثل ديروز قاصدکي بردارم
آرزوهايم را به دستش بسپارم تا براي تو بياورد
دلم ميخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرين کنم الفباي زندگي را
ميخواهم خط خطي کنم تمام آن روزهايي که دل شکستم و دلم را شکستند
دلم ميخواهد اين بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشي تان
هر چه ميخواهيد بکشيد
اين بار تنها و تنها نردباني بکشم به سوي تو
دلم ميخواهد اين بار اگر گلي را ديدم
آن را نچينم
دلم ميخواهد …
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
درد یعنی ...
ﺩﺭﺩ
ﯾﻌﻨـﯽ ﺍﻣﺸﺒــﻢ ﻣﺜــﻞ ﺷﺒــﺎﯼ ﺩﯾﮕـﻪ
ﺭﻭ ﺗﺨﺘم ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸـــم
ﺁﻫﻨﮕــــ ﺑــﺰﺍﺭم ﻭ ﺑـﺎﺯﻡ ﻓﮑــﺮ ﮐﻨـم
ﺑـﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾـــﯽ ﮐــﻪ ﺑﺎﻫــﻢ ﻣﯿﺰﺩﯾــم …
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ خیلی همراهم بودی …
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ حتی یه نگاهت برام یه دنیا ارزش داره …
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ چقدر باهم دعوا کردیم و آشتی کردیم …
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ کلی حرف توی دلم میمونه و نمیتونم بهت بگم …
به اینکه دیگه فرصت زیادی ندارم ...
ﺑﻪ ﺍﯾﻨـﮑـﻪ دیگه نمی تونم با کسی درد دل کنم ...
لعنت به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ ها ...
ﻭ ﻣﺜـــﻞ ﻫﻤﯿﺸــﻪ ﭼﺸﻤــﺎنم بایــد ﺗﻘﺎص ﭘﺲ ﺑـــﺪهند ...!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
یه مشت آرزو میکنم کوچیک اما لذت بخش !
آرزو میکنم تو جیب لباست پول پیدا کنی
آرزو میکنم یه موزیکی که خیلی وقته دنبالشی
و هیچ اسمی ازش نمیدونی رو یهو یجا پیدا کنی
آرزو میکنم وقتی دارن ازت تعریف میکنن
تو اتفاقی رد بشی ُ بشنوی
آرزو میکنم انقدر بخندی و بخندی
که از چشمات اشک بیاد ُ
آرزو میکنم یه بویی که باهاش خیلی خاطره خوب داری
یجا به مشامت بخوره
آرزو میکنم وقتی حواست نیست سرتو بیاری بالا
ببینی یکی که دوسش داری ؛ داره خیلی عمیق
با یه حس مثبت و لبخند رضایت نگاهت میکنه
آرزو میکنم یه چیزی که کوچیکه
ولی فکر نمیکردی حالا حالاها داشته باشیش
یا اتفاق بیوفته رو بدست بیاری !!
این آرزوها کوچیکن ولی خیلی لذت بخشن...
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
درد هــا
برای بعضی دردها
نه می توان گریـه کرد نه می توان فریـاد زد
برای بعضی دردها
فقط می توان نگـاه کرد لبخند زد و بی صدا شکست
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
کاش میشد ...
کلام آخره یه آدم خیلی خسته ی امشب :
کاش میشد در غروب آفتاب ، بی صدا با سایه ها کوچید و رفت . . .
کاش می شد ...!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
شک نکن ...!
شــک نکــــن ...!
" آینــــده ای " خواهـــم ساخت که
" گذشتــــه ام " جلویــــش زانــو بزنــــد ...!
قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم ...!
برعـــــکــــس ، کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود
آنـــقـــدر خوشبخت می کنــــم کـــــه
به هـــر روزی که جــای " او " نیـستـی به خودت " لعنـــت " بفـــرستـی !
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
روحی شادبانه با 12 نکته ساده ! + تحلیل هر نکته با اشک کوچولو
قبل از آنکه برای شادتر شدن قدمی بردارید، یک قلم و کاغذ پیدا کنید و فهرستی از دلتنگی‌هایتان را بنویسید. چه چیزهایی بیشتر از هر چیز در زندگی شما را آزار می‌دهد. در سمت دیگر فهرست، کارهایی را بنویسید که مدت‌هاست دوست دارید انجام‌شان دهید اما نتوانسته‌اید. قطعا شما نمی‌توانید همه غصه‌های این فهرست را از زندگی‌تان پاک کنید و همه کارهایی که در آرزوی‌شان بوده‌اید را انجام دهید. پس دور کارهایی که در 100 ساعت شدنی است و غصه‌هایی که از بین بردنشان به سال‌ها زمان نیاز ندارد ، خط سبز بکشید و برای شروع آماده شوید.
اگر نوشتن فهرست برای‌تان کار سختی است ، میتوانید از 12 راهی که امروز دل دریایی من قصد دارد بیان کند ، استفاده کنید !
1. قدردان باشید
در این 100 ساعت فقط به رفتارهای دیگران خوب نگاه کنید. به هر تلاشی که برای آرامش، رضایت و شادی شما میکنند توجه کنید و به آنها نشان دهید که این رفتارها را می‌بینید و درک میکنید. محققان میگویند قدردانی کردن شما را شادتر می‌کند و رضایت‌تان از زندگی و آدمهایی که در کنار شما هستند را بالاتر می‌برد. درست است که قدرشناسی نباید به همین 100 ساعت محدود شود اما این توجه می‌تواند شروع خوبی برای حضور قدردانی در زندگی شما باشد.
2. سفر یک‌روزه
این روزها سراغ هر آژانس مسافرتی که بروید، فهرستی از تور‌های یک روزه طبیعت‌گردی یا تاریخی را به شما نشان می‌دهد. کافی است بدانید دنبال چه سبکی از سفر هستید تا یکی از آنها را انتخاب کنید و یک روز متفاوت را بگذرانید، قالیشویی در کاشان، طبیعت‌گردی در سوادکوه یا ستاره‌بینی در کویر شهداد؟ سخت نگیرید و یکی از این گزینه‌ها را انتخاب کنید. محققان میگویند گشت و گذار و سفرهای کوچک شما را از آنچه هستید، شادتر می‌کند.
3. به شکاف دیوار بخندید
این توصیه را حتی اگر بارها و بارها شنیده باشید، باز هم تا آخر بخوانید. روانشناسان میگویند گرچه خلق و خوی شما بر حالت چهره‌تان هم اثر می‌گذارد اما گاهی این چهره شماست که حالتان را بهتر می‌کند و خلق‌تان را تغییر می‌دهد، پس حتی اگر در انبوه مشکلات غرق شده‌اید، بهانه‌های کوچکی برای خندیدن پیدا کنید و تا میتوانید لبخند بزنید. خنده واقعا بر هر درد بی‌درمانی دواست.
4. گناهکار را ببخشید
محققان
میگویند بخشیدن، درست مثل پیروی از رژیم سالم برای سلامت ما مفید است و
بر سلامت قلب و بالاتر رفتن خلق اثر می‌گذارد. اما شاید تاثیر انتخاب رژیم
غذایی درست در 100 ساعت چندان واضح نباشد. پس میتوانید میانبر بزنید و با
بخشیدن یکی از کسانی که تصور ناخوشایندی در ذهن‌تان حک کرده شروع کنید.
کار
ساده‌ای نیست اما میتوانید به بستری که او در آن زندگی می‌کند، سن و
سالش، ویژگی‌های شخصیتی و بسیاری از عوامل دیگر توجه کنید و برای گذشتن از
اشتباه او تلاش کنید. (به ما از بچگی یاد دادن که ببخش تا خدا تو رو ببخشه ! با همین فرمول زندگیتون رو ادامه بدین ! پیشنهاد میکنم مطلب یه رفتنی رو تو همین دل دریایی من بخونید ! )
5. صبح زود، توچال
نمی‌خواهیم صحبت‌های کلیشه‌ای در مورد طبیعت‌گردی و معجزه کوه را تکرار کنیم اما از شما می‌خواهیم که چند دقیقه‌ای خودتان را در دمای 9/13 سانتی گراد قرار دهید. محققان میگویند هوای تازه به ویژه اگر تا این اندازه خنک باشد، حال شما را خوب می‌کند. نگران نباشید این‌بار نیازی به چند ساعت وقت گذاشتن برای خوشحال‌تر شدن ندارید. کافی است 20 دقیقه در هوای پاکی که تا این اندازه خنک است قرار بگیرید تا شادتر شوید. خوشبختانه صبح‌های پاییزی، پیدا کردن جای خنک برای نفس تازه کردن کار سختی نیست.
6. کمی میکروب لازم استدا
آلودگی همیشه هم بد نیست. محققان میگویند، بعضی باکتری‌های موجود در خاک دوست شما هستند و باعث ترشح بیشتر سروتونین در مغز شما می‌شوند. از آنجا که سروتونین هورمونی شادی‌آور و ضدافسردگی است، ترشح بیشتر آن می‌تواند حال شما را بهتر کند، پس اگر در خانه باغچه دارید، بیلچه را بردارید و یک خانه گلی درست کنید. اگر هم آپارتمان‌نشین هستید، بازی در ساحل یا طبیعت خاک‌آلود اطراف شهر را انتخاب کنید. (دوستانی که کنار دریا هست شهرشون ، خیلی آرامش بخشه قدم زدن تو ساحل کنار دریا و خودش کلا آب و هوای روحتون رو عوض میکنه ! کسایی هم که شهر هایی مثل تهران هستند ، بدنیست تو آپارتماناشون 5 ، 6 تا گلدون از گلهای مختلف داشته باشن و هر روز که بهشون آب میدن باعض شادی و نشاطشون میشه ! ما خودمون تو خونمون 8 تا داریم D: ! )
7. یاد گرفتن نکته هم حالتان را خوب می‌کند
اگر می‌خواهید حالتان بهتر شود، یک چیز تازه یاد بگیرید. محققان میگویند یادگرفتن نه‌تنها تصور شما را نسبت به خودتان بهتر می‌کند بلکه به خوشحال‌تر شدن شما هم کمک می‌کند. بد نیست قبل از شروع شدن این 100 ساعت در یک نشست یا کارگاه آموزشی ثبت‌نام کنید و چند ساعتی را به یادگرفتن مهارت یا دانش تازه اختصاص دهید.
8. روزی 2ساعت برای خانه‌تان وقت بگذارید
از خستگی نترسید و به جان خانه بیفتید. نگذارید هیچ گوشه‌ای آلوده بماند. اگر دست تنها از پس تمیز کردن همه خانه برنمی‌آیید، از همسر یا شرکت‌های خدماتی کمک بگیرید تا در چند ساعت همه جا برق بیفتد. محققان میگویند تمیز کردن خانه از هر فعالیت دیگری شما را شادتر می‌کند. از نظر پژوهشگران اگر تنها 17 ساعت در هفته برای نظافت خانه وقت بگذارید، رضایت‌تان از زندگی بیشتر شده و آرام‌تر می‌شوید. (به نظر من اگه خونه رو روزی نیم ساعتم تمیز کنی دیگه همیشه تمیزی خودشو حفظ میکنه ! اگه هر روز نیم ساعت این کار رو انجام بدیم ، سه ساعت و نیم در هفته بیشتر نمیشه !)
9. دوباره عاشق همسرتان شوید
اگر مسئولیت‌های بی‌شمار و روزهایی که پی‌درپی هم می‌گذرند شما را سرد و خسته کرده، از این 100 ساعت برای احیای عشق‌تان کمک بگیرید. خاطراتی که با همسرتان داشته‌اید را بیرون بکشید؛ نامه‌ها، کارت پستال‌ها و یادگاری‌ها. در کنار هم روزهایی که برای‌تان ماندگار مانده‌اند و این یادگاری‌ها را از خود بر جا گذاشته‌اند را مرور کنید. سری به خیابان‌های خاطره‌های‌تان بزنید و سعی کنید روزهای خوشی که کم‌کم رو به فراموشی هستند را زنده کنید. (ببینید دوستان من : ما یه نکته همیشه تو زندگیمون باید در نظر بگیریم که ما کار میکنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم ولی متاسفانه گاها دیده میشه که تو کشور ما انقدر کار میکنیم که دیگه اصلا کلا زندگیمون از بین میره و ... ! پس بدونید برای چی کار میکنید ! در ضمن میخوام بگم که به همسرانتون محبت کنید و واقعا عشقتون رو به زبون بیارید ! در این بین از فرزندانتونم غافل نیشد ! )
10. کار خیر بکنید
اگر گشتی در فضای مجازی بزنید، حتما از نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌هایی که خیریه‌ها در گوشه و کنار شهر برپا کرده‌اند با خبر می‌شوید. سر زدن به بازارچه‌های خیریه، یکی از بهترین راه‌ها برای شادتر شدن است. محققان میگویند، کمک کردن به دیگران شما را شادتر می‌کند و اگر تنها 100ساعت از سال‌تان را وقف نیازمندان به کمک کنید، حالتان از این رو به آن رو میشود. (تو ایران یه سایت یا سازمان بزرگ و واقعا عالی برای کمک کردن ، سایت یا بیمارستانهای محک هست ! :: موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان :: )
11. بخوابید
تصور نکنید تمام این 100 ساعت باید فعالانه به دنبال شادی و آرامش باشید. اگر می‌خواهید حالتان خوب شود از خواب‌تان نزنید. خواب کافی احساسات منفی را از شما دور می‌کند و تمرکز و خلاقیت‌تان را بالاتر می‌برد. محققان میگویند خوش‌خوابی شما را شادتر هم می‌کند. پس برنامه 4 روزه را طوری بچینید که خواب‌تان کم و زیاد نشود. (به نظر من که خواب مناسب بین 7 تا 8 ساعت هستش و فکر میکنم اگه از این هم بیشتر بشه ، خودش باعث کسلیه ...!)
12. چشم‌هایتان را ببندید و گوش کنید
نه راک و نه رپ. این بار باید سراغ موسیقی‌هایی بروید که صدای دریا و طبیعت را به گوش شما می‌رسانند. پنجره‌ها را ببندید و صدای ملایم موسیقی را همراه این لحظات‌تان کنید. با چشم‌های بسته و بدنی رها شده دراز بکشید. سعی کنید نفس کشیدن‌تان را حس کنید. از تپش قلب یا صدایی که در گوش‌تان می‌رود آگاه باشید. فکرهایی که به ذهن‌تان می‌آید را خط نزنید؛ شاهد آنها باشید. چند دقیقه‌ای آرامش گرفتن و رها شدن حال شما را حسابی خوب خواهد کرد
سخن اشک کوچولو پیرامون این مطلب : "سلام دوستان عزیزم . این مطلب منبعش از یه سایت خارجیه اروپایی (کشور سوئیس) که محققان و روانشناسان اون کشور تاییدش کردن ! من خودم از 12 تا ، شاید 7 تاشو قبول دارم و مطمئنم که باعث شادابی روح میشه و چندتاش رو تستم کردم ! در ضمن جملاتی که با همین رنگ در درون متن و داخل پرانتز نوشته شده ، سخنان بنده است . امیدوارم به دردتون بخوره "
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
"تو"
آدم باید یک تو داشته باشه
که هروقت از همه چی خسته و نا امید بود
بهش بگه مهم اینه که تو هستی
بی خیال دنیا …
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
سختی تنهایی
سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم
کــ ــه دیــدم مترسکـــــ
بـه کــلاغ میــ ــگویــد:
هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن
فقـــط تنهــام نــذار !!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
زمستان زیبا آمد ...! همه روزای رمستونیتون قشنگ !
فرا رسیدن زمستان قشنگ و زیبا رو به همه ایرانی ها تبریک میگم ! امیدوارم که امسال واقعا زمستون باشه نه اینکه فقط ما اسمش و یدک بکشیم و هر روز آلودگی هوا باشه و از برف و بارونم خبری نباشه ! البته الحمدالله امسال تو شهر های دیگه برف و بارون خوب اومده و میاد ولی تهران که فعلا در آلودگی هوا به سر میبره و وقتیم که آلودگی نباشه متاسفانه ما تهرانی ها فقط از زمستون ، سوز و سرماشو داریم نه برف و بارونش رو !
کلا انسان به امید زندس و انشاالله که برف و بارون بیاد 2 متر ! D:
یه نگاه به اینور اونور کردم ، دنبال یه حرف قشنگ راجبه زمستون که به دل دریایی هم بخوره میگشتم و این متن رو دیدم :
" لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !!
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دل گرم میکنه "
یه حرکت قشنگ تو زمستونم اینه که یه شوفاژ یا بخاری کنار تختت که کنار پنجرس باشه و وقتی داره برف میاد در حالی که خوابیدی رو تخت برف و نگاه کنی D: ! خیلی حال میده ! " مخصوصا اگه فرداشم امتحان داشته باشی "
و در نهایت آرزو میکنم که با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم ...
شب زمستونیتون قشنگ و شیک
خدانگهدار
اشک کوچولو - 92.10.3
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
چقدر دوست دارم که یکیو داشته باشم !
چقدر دوست دارم که یکیو داشته باشم …
ماله خود خودم ، یکی که نگرانم باشه
یکی که براش مهم باشم …
یکی که مثل بقیه پشتمو خالی نکنه …
دلم یکی میخواد که وقتی بهش خوبی میکنم فکر نکنه محتاجشم
کسی که جواب محبتامو با محبت بده …
دلم کسی رو میخواد که بتونم بهش ببالم …
دلم کسی رو میخواد که جلو دیگران با افتخار بگم این ماله منه، این دنیای منه …
دلم این روزا یه مرهم،یه دوست داشتن واقعی میخواد …
یکی که رفیق باشه ، یکی که دستاشو بگیرمو با هم یه عالمه قدم بزنیم
دلم یه دوست داشتن ساده میخواد ...!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
از یه جایی به بعد ...
از یه جایی به بعد ، به همه چیز و همه کسی بی اعتنا می شی
دیگه نه از کسی می رنجی
نه به عشق کسی دل می بندی
از یه جایی به بعد … مرض چک کردن موبایلت خوب می شه
حتی یه وقتایی یادت میره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری که موبایلتو جا بذاری یا اس ام اسی بی جواب بمونه .
از یه جایی به بعد …
دیگه دوست نداری هیچکسو به خلوت خودت راه بــِـدی ،
حتی اگه تنهایی کلافت کرده باشه
از یه جایی به بعد … باور می کنی کسی برای تنها نموندنِ تو نمیاد
اگه کسی میاد برای تنها نبودنِ خودشه
از یه جایی به بعد …
وقتی کسی بهت می گه دوستت داره ، لبخند می زنی و ازش فاصله می گیری
از یه جایی به بعد … دیگه گریه نمی کنی
فقط یه بغض همیشگی هست که بهش عادت می کنی
از یه جایی به بعد … هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ می شه
اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی
از یه جایی به بعد … دیگه حرفی برای گفتن نداری
ساکت بودن رو به خیلی حرفها ترجیح میدی
میری تو لاک خودت
از یه جایی به بعد … از اینکه دوستت داشته باشن می ترسی
جای دوست داشته شدن ها ، توی تن و قلب و فکرت می سوزه
از یه جایی به بعد … فقط یک حس داری، حس بی تفاوتی
نه از دوست داشته شدن خوشحال می شی …
نه دوست داشته نشدن ناراحتت می کنه
از یه جایی به بعد …
توی هیجان انگیزترین لحظه ها هم فقط نگاه می کنی و فقط سکوت ميکني ...!
(سخن اشک کوچولو : این پست رو خیلی خیلی دوست دارم ! میشه حتی به عنوان بهترین پست دل دریایی من امسال ازش نام برد! )
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
دلتنگی یا عشق ؟
نمی دانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر
فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی
و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .
+
نوشته شده در ساعت توسط نم نم |
باور های من
خیلی وقته که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشم
نه کسی از کنارم بره حوصله دارم نازشو بخرم که برگرده
آدم بی احساسی نیستم
بی معرفت و نا مرد نیستم
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیم شدن
که یه سری بــــاورامو از بین بـــردن !!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
حرفي از جنس زمان !!
بايد امشب بروم
من كه از بازترين پنجره با مردم اين ناحيه صحبت كردم
حرفي از جنس زمان نشنيدم
باید امشب بروم ، باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم.......
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
واقعا راسته !!!!
هیچ کس با دیدن مسابقه ی فوتبال ، فوتبالیست نمی شود!
هیچ کس هم با دیدن مسابقه ی والیبال ، والیبالیست نمی شود!
نترس ، نوشته هایم را بخوان ، افسردگی نمی گیری .....
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
بگذار منتظر بمانند ......
می دانی؟
یک وقت هایی باید
رویِ یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است
و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی ، دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی و بی خیال سوت بزنی
در دلت بخندی به تمام افکاری که
پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویی: بگذار منتظر بمانند
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
وقتی دلی خسته میشه ......
دیگر خنده معنایی ندارد ... فـقـط می خندی تا دیگران
غم آشیانه کرده در چشمانت را
نـبـیـنـنـد !فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای !
وقتی دلت خسته شــد
دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند ...
وقتی دلت خسته شــد
دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن ...
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
معشوقه من
معشوقـــــــــه ای پیــــــــدا کـــــــــرده ام به نــــــــــام روزگــــــــــــار !!!!
ایــــــــــن روزهـــــــــــا سخـــــــــت مرا
درآغـــــــــوش خــــــــویش به بـــــــــازی گــــــــــــرفته اســـــــــت !!!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
رویای زندگی
این سکوتــــــــ ـــ تلخ دنیایــــ ــ من است
زندگــــــ ــ ـی ام توی روباهایـــ ـــ من است
سلاممــــ ــ توی سکوتــــــ شب بی جوابــــــ ماند
دستــــ ــ سردم توی سرمایــــ ــ شبــ ـ ... بی محبتـــ ــ ماند!
سکوتم را نمــ ــ ـی شکنم
بدون صدا اشکــ ـــ میریزمــ ـــ
کســــ ــ ــی اشکـــــم را نمــ ــــی بیند
جز کســــــی که در سکوتـــــ ــ، دلم را می خواند
تو این تاریکــ ـــ ـی شبـــ ــــ چشمانـــ ـــم را می بندمـــ ــ
شایـــ ـد فقط در رویاهایایم کســــ ـی را ببینـــــم!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
با هم بودن .....
مـــن برای
تنهــــــــــــــــا نبـودن
آدمهای زیادی دور و برم دارم
آن چیزی که ندارم
کسی برای ” بـا هــــــــــــــــم بـودن ” است
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
فاصله میان بودن و خواستن
هـــمــیــشــه نــــه
ولــــی گـــاهـــی
مــیــان بـــودن و خـــواســتـن
فـ ـاصـلــه مـــی اُفــتــد
وقـ ـتــهــایـــی هـــســت کـــه
کــســی را بـــا تــمـــام وجــــود میخواهــــی
ولــــــی نــــبـــــــایــــد کــنـــارش بــــاشـــی
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
دنیای مجازی
از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش
پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !!
غــافـل از این کــه .....
آســمون ، هـــمون ، آسـمونــه
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
یادت بخیر .....
هرگاه دفتر محبت را ورق زدي
و هرگاه زير پايت خش خش برگها را احساس كردي
هرگاه در ميان ستارگان آسمان ، تك ستاره اي خاموش ديدي
براي يكبار در گوشه اي از ذهن خود نه به زبان
بلكه از ته قلب خود بگو: يادت بخير ......
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
می خوام دنیا رو فریاد بزنم
پرسه در خاک غریب پرسه ی بی انتهاست
هم گریز غربتم ، زادگاه من کجاست؟
تو شباي پرسه ي دل واپسي كه مي خوام دنيارو فرياد بزنم .....
به كدوم لهجه تو رو صدات كنم ، به كدوم زبون تو رو داد بزنم
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
هیچ کس قصه ام را نشنید !!
شیشه ی پنجره را زود شکست
یک نفر می پرسد .... که چرا شیشه شکست؟
مادری می گوید: شاید این رفع بلاست ، یک نفر زمزمه کرد
باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد
کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرورشکست
عابری خنده کنان می آمد
تکه ای از آن را بر می داشت ، مرحمی بر دل تنگم می شد
اما امشب دیدم
هیچ کس هیچ نگفت ، قصه ام را نشنید
از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟؟؟
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
سنگدل
وقتی نیست نباید اشک بریزی
باید بگذاری بغض ها روی هم جمع شوند و جمع شوند ....
تا کوه شوند ، تا سخت شوند
همین ها تو را میسازد ... سنگت می کند درست مثل خودش !
باید یادت باشد حالا که نیست
اشکهایت را ندهی هرکسی پاک کند ... میدانی؟
آخر هرکسی لیاقت تو و اشکهایت را ندارد
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
زندان عشق
چه خوش خیال بودم .. که همیشه فکر می کردم
در قلب تو محکومم ... .....به حبس ابد!!
به یکباره جا خوردم ......وقتی زندان بان بر سرم فریاد زد
هی... تو ... آزادی!
و صدای گامهای
غریبه ای که به سلول من می آمد
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
معادله های بودنم
پشت سکوت تو دلتنگی و غم است می دانم
این جمله برای وصف تو کم است می دانم
خود را کنار کشیده ای تا من گذر کنم
این خصلت فرشته ، نه یک آدم است ، می دانم
این روشن است که برای همیشه رفته ای دیگر
پس زندگی برای من مبهم است می دانم
دیگر تمام معادله های بودنم گنگ اند
بی تو اتاق فکر من گیج و درهم است می دانم
لق می زنند چرخ های ارابه شادی
شالوده های حسرت و درد محکم است ، می دانم
ای کاش نوشداروی خواهشم افاقه ای میکرد
سهراب قصه ، روی دست رستم است می دانم
گفتی که باز می گردی وقت چیدن گندم
آن وعده ها ی سر خرمنت ، مرهم است می دانم
قلبم دوباره آتش بگیرد و آتشکده شود
عشقت برای من عشق خاتم است ، می دانم
قدر زلال جاری باران را نفهمیدم
امروز که قحطی آب و شبنم است می دانم ......
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
ستاره نا شناخته
ستاره ای ناشناخته ام که سوخت
و بادهای کیهانی
غبارش را پراکندند
در حالی که میان کهکشانها
این نقطه ی روشن
از میلیاردها سال پیش خاموش بوده است
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
من که غریبم .....
روزی میــرسَد بـــی هیــــچ خَبـــَـــری
بــآ کولـــــه بــــآر تَنهـــآییـَم
دَر جـــآده هــآی بـی انتهــــآی ایـن دنیــآی عَجیـــــ
برآه خــــوآهم افتـــــآد
مَـــن کـــه غَریبـــــم
چـــه فَــــرقی دآرد کجـــــآی ایـــن دنیــــــآ بـآشــــم
همــه جــــآی جهــــآن تنهـــــآیی بــــآ مَـــن است .........
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
جای من
سخت است
خیلی سخت .....
وقتی بدانی او کجای زندگی توست
ولی ندانی تو کجای زندگی او هستی .....!!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
چه درونم تنهاست .......
ابری نیست ، بادی نیست
می نشینم لب حوض ، گردش ماهی ها
روشنی، من ، گل ، آب پاکی خوشه ی زیست
رستگاری نزدیک ، لای گلهای حیاط
نور در کاسه ی مس ، چه نوازش ها می ریزد
نردبان از سر دیوار بلند صبح را روی زمین می آرد
پشت لبخند پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان ، که از آن چهره من پیداست
چیزهایی هست که نمیدانم
من پر از نورم و شن و پر از دار و درخت
پرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج
پرم از سایه برگی در آب ....... چه درونم تنهاست ......
سهراب سپهری
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
چی کار کنیم که همه از همدیگه خوشمون بیاد !!
هر چی مهربون تر باشی بیشتر بهت ظلم میکنن !
هر چی صادق تر باشی بیشتر بهت دروغ میگن !!
هر چی دلسوزتر باشی بیشتر سرت کلاه میذارن !!!
هر چی قلبتو آسونتر در اختیار بذاری راحت تر لهش میکنن !!!!
هر چی آرومتر باشی فکر میکنن آدم ضعیفی هستی !!!!!
هر چی بیشتر به فکر دیگران باشی بیشتر حقتو میخورن !!!!!
هر چی خودتو خاکی تر نشون بدی واست کمتر ارزش قائلن !
معلوم نیست تو این دنیای بزرگ باید چی كار كنیم كه همه از همدیگه خوششون بیاد !!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
در این شهر .......
در این شهر صدای پای مردمی است
که همچنان که تورا میبوسند طناب دارتو را هم می بافند
مردمی که صادقانه دروغ میگویند
و خالصانه به تو خیانت میکنند
در این شهر هر چه تنها تر باشی پیروز تری
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
سلام و خداحافظ
در روزگاری که “سلام” و “خداحافظ”
فرقی با هم ندارند
نه ماندن کسی حادثه ست
نه رفتنِ کسی فاجعه !
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
حکایت
حکایت ِ من….....
حکایت کسی بود که عاشق دریا بود ، اما قایقی نداشت
دلباخته ی سفر بود ، اما همسفرنداشت
زخم داشت ، اما ننالیـد
گریه کرد ، اما اشک نریخـت
حکایت من حکایت کسی بود کـه…...
پر از فریاد بود ، اما سکـوت کرد
تا همه ی صداها را بشنـود
حکایت کسی بود که زجر کشید ، اما ضجـه نزد
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
زندگی خوب است .....
انکار نمی کنم ، زندگی خوب است
اینجا همه چیز است
آینه ،قرآن ،ظرفی آب
تسبیح ، شمع ، دیوان حافظ
در کنار خوابهای یاسی رنگ!
مرا ببین ،نگاه کن مرا
ار حنجره کوچه صدایت کردم
افسوس ! میان باد پیچید ، همه فریاد من
نگاه کن مر ا ، مراببین
در این تنهایی
در پشت فاصله ها
بالهای چشمانم را می بندم
شاید بیایی .....
تکرار می کنم ، زندگی خوب است !!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
سنگین ترین احساس دنیا
یکی از سنگین ترین احساسات دنیا
احساسی ست که قدرت بیان آن را نداری
شاید چون کلمات مناسب را نمی یابی و یا شاید زبانت بند آمده است
بغض می شود در گلویت ....
آوار میشود بر دلت ....
و آن زمان است که میگویی "دلم گرفته است"
آری ، دلت زیر آوار کلمات گرفتار است و نفس کم آورده ای ...
من هم امشب دلم گرفته است به اندازه ......
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
بالاتر از سیاهی
می روی و در بیراهه ی خیانت گم میشوی
می روی و هر قدمت آفتی است و هر نگاهم شکایتیست
هراس بر وجودم چنگ می زند
مرغ شوم بر ویرانه ها می خواند
سیاهی جان می گیرد
و سایه چرکین خیانت تمامی سطح آبی قلبم را می پوشاند
باتلاق رذالتها تو را می بلعد و تو نیز تمامی روشنی ها را
ومن تنهاتر از هر غروب دیگری ، دست بر تن خاک می کشم
و بنگر بر زبانه های آتش درونم که به کبریت تو جان گرفت و جانم سوزاند .....
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
جای من اینجا نیست
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
نبودنات !!!!!
نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!
نمی دانم غریبه ها ” تــــــــــــــــــــو ” شده اند
یا تو ” غریبـــــــــــــــــــــــــــه ” ؟؟!!
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
ای دوستان بی وفا
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
اینجا دنیاست
اینجا هوا ابری است
اینجا همه خیس می شوند
اینجا هیچ کس چتر نمیشود
اینجا هنر هفتم بی رقیب است
چون همه بازیگر نقش اول قصه تکراری دل شکستن هستند
اینجا سکانس های خاطره در یادها نمی مانند
اینجا پلان دل هر کس را هیچ کس معماری نمی کند
اینجا محبت یخ زده است
دنیا ...........
اینجا روزگار صخره ای قلب های سنگی است
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
من می پذیرم رفته ای ......
باید فراموشت کنم ، چندیست تمرین می کنم
من می توانم ! می شود !
آرام تلقین می کنم .....
حالم ..... نه ، اصلا خوب نیست
تا بعد، بهتر می شود .....
فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم
من می پذیرم رفته ای و بر نمی گردی.... همین !
خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم
کم کم ز یادم می روی ، این روزگار و رسم اوست !
این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم ......
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
دوست داشتن یا .....
این روزها فهمیدن زبان مادری سخت شده است
قبلتر ها وقتی می گفتند: دوستت دارم
معنی فارسی اش ساده بود
اما حالا “دوستت دارم” هزار معنی مختلف می دهد
الا دوست داشتن . . .
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
با من نبودی .....
نــگو بار گران بودیم و رفتیم
نـــــگو نا مهربان بودیم و رفتیم
آخه اینها دلیل محکمی نیست !!
بـــگو با دیـــگران بــودیم و رفتيم ......
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
درد تنهایی
دير گاهيست كه تنها شده ام، قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است، بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آيينه ز من بي خبر است، كه اسير شب يلدا شده ام
من كه بي تاب شقايق بودم، همدم سردي يخ ها شده ام
كاش چشمان مرا خاك كنيد ، تا نبينم كه چه تنها شده ام.....
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
امشب
امشب به یاد تک تکِ شب ها دلم گرفت
در اضطراب کهنه ی غم ها، دلم گرفت
انگار بغض تازه ای از نو شکسته شد
در التهابِ خیس ورق ها، دلم گرفت
از خواندن تمام خبرها تنم بسوخت
از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت
در انتظار تا که بگیرم خبر ز تو
در آتش گرفته سراپا دلم گرفت
متروکه نیست خلوتِ سرد دلم ولی
از ارتباطِ مردم ِدنیا دلم گرفت
یک ردِ پا که سهم من از بی نشانی است
از ردِ خون که مانده به هر جا، دلم گرفت
اینجا منم و خاطره هایی تمام تلخ
اقرار میکنم، درآمدم از پا دلم گرفت
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
سکوووووووت
این روزها من خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام، تا آرامش اهالی دنیا
خط خطی نشود... اینجا زمین است
اینجا زمین است ، رسم آدمهایش عجیب است
اینجا گم که میشوی
بجای اینکه دنبالت بگردنن
فراموشت میکندد.........
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
هستی و نیستی
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده کش مرده پرست
چون هست به ذلت بکشندش به جفا
چون مرد به عزت ببرندش سر دست
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
<< دلنوشته هایی از دل آسمانی بنده>> - نگاه پر معنی -
تازگیا مثل بناهای مخروب قدیمی شدم !!
هر کسی از کنارم رد میشه بهم ذل می زنه و نگاه می کنه
ولی می دونید چه فکری میاد تو سرش
اینکه من هر چه زودتر باید ویران بشم و جامو یه بنای جدید و نو ساز بگیره
این یعنی پایان رویاهای من و آغاز پر شکوه و زیبای رویای آنها ......
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
گذشته بخاطر آینده باید فدا شود !!!
گاهی باید کسانی را از گذشته مان
فراموش کنیم به یک دلیل ساده
آنها به آینده مان تعلق ندارند .....
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
دوستت دارم
گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
دور ....
من پا به پاي موكب خورشید
يك روز تا غروب سفر كردم
دنیا چه كوچك است
وين راه شرق و غرب چه كوتاه
تنھا دو روز راه میان زمین و ماه
اما من و تو دور ، آنگونه دور دور
كه اعجاز عشق نیزما را به يكديگر نرساند
ز ھیچ راه ، آه .....
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
کولی
شب من پنجره ای بی فرداست ، روز من قصه تنهاییهاست
مانده در خاک و اسیر ساحل ، ماهی ام ماهی دور از دریا
هیچ کس با دل آواره من، لحظه ای همدم و همراه نبود
هیچ شهری به من سرگردان ، در دروازه خود را نگشود
کولی ام .... خسته و سرگردانم، ابر دلتنگ پر از بارانم
تن من خسته از این رفتن بود، قصه ام قصه دل کندن بود
دل به هر کس که سپردم دیدم، راهش افسوس جدا از من بود
صخره ویران نشود از باران، گریه هم عقده ما را نگشود
آخر قصه من مثل همه، گم شدن در نفس باد نبود
روح آواره من بعد از من ، کولی در به در صحراهاست
می رود بی خبر از آخر راه ، همچنان مثل همیشه تنهاست
کولی ام .... خسته و سر گردانم ابر دلتنگ پر از بارانم .....
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
حرفهای دل
با تو سخنها دارم ، با تو از این هجر بی پایان
از این سکوت مبهم فریاد ، از این نگاه مظلومانه عشق
از این اشک زلال محبت ، سخنها دارم
با تو حرفهایی دارم که برای این دلم کهنه گشته ولی برای زبانم تازگی دارد
از این همه ظلم و جور روزگار ، از این قوم های خسته و بی هدف
از غریبی در شهر تنهایی .... بیزارم ، روزگار غریبی است
روزگاری که هیچ وقت توقع آمدنش را نداشتم .....
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
تک درخت تنها
من درختم اما ......
نه درختی که بروید در باغ ، نه درختی که برقصد دلشاد
آن درختم که بگرید با ابر ، آن درختم که بنالد در باد
آن درختم که به صحرای غریب ، خفته در بستر دشت ، رسته در دامن کوه
شاخه هایش حسرت ، برگهایش اندوه
تک درختم به دل بادیه ای آتشناک ، که نه آبست در آن و نه آبادانی
ریشه ام سوخت ز بی آبی و بی بارانی
شاخه هایم همه چون دست مناجات به ابرست بلند
برگهایم چو زبانی که بسوزد ز عطش ، روز و شب منتظر بارانند
لیک بارانی نیست ، نه که باران ، حتی بر غمم دیده گریانی نیست .....
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |
آماج تنهایی
هیچ کسی نبرده ره به خلوت درونم ،عاجزم من از بیان اگر چه ناگزیرم ،هر کسی با دید خود از
عشق من سخن گفت ،غافل از احساس من احساس شوق من گفت ، منم که در حقیقت مطرح
نبودم هیچ وقت ، اگر چه رفتم از بین ، لب نگوشودم هیچ وقت ، نه ترسی بردم از دنیا ، نه ترسی
بردم از عشق ، همی سر خوردم از دنیا ، همی سر خوردم از عشق ، گواهی می کند گریه
یقین درد من را ، به سختی می کشم با خود شکسته های تن را ، حالا دست زمانه منو
تاراج کرده ، حالا تنهایی و درد منو آماج کرده ، منم که در حقیقت مطرح نبودم هیچ وقت اگر
اگر چه رفتم از بین ، لب نگشودم..... هیچ وقت .
+
نوشته شده در ساعت توسط اشک کوچولو |