موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

خاطرات شکست عشقی

نویسنده : مینا علی زاده | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46

639955_zhXurJ4c.jpg

خاطره از عزیزیی .رها

من با يك نفر به اسم محمد حسين كه اصفهاني بود دوست بودم بهم گفت دوسم داره بهش عادت كرده بود من عاشقش شده بودم تا اينكه يه روز بهم زنگ زد گفت عاشق يه دختر ديگه شده من خيلي گريه كردم درحد مرگ بهم گفت كمكم كن من قبول كردم بهش كمك كردم به عشقش نزديك شه اما دل خودم شكسته بود تا اينكه يه روز زنگ زد و گفت عشقش سر كارش گذاشته و دوسش نداره و با كسي ديگه دوسته من بازم قبول كردم و باهاش موندم اما اون بيخيال من شد و من سيم كارتمو شكوندم حالا سراغ منو از دوستام ميگره اما عشقم بهش معنا نداشت ديگه دوستش ندارم.

خاطره از عزیزیی .زهرا لطفی

من هم از یک فردی که تمام زندگی من را از من گرفت و به طور کامل شکست خوردم و باختم دوست شدم اما یک روز بعداز 6 سال دوستی که داشتیم و دیوانه وار دوستش داشتم به من گفت داره ازدواج می کنه از حقه ؟

خاطره ازعزیزیی .Ghazale moradi

salam man yekio dos dashtam hame jore vasash maye gozashtam vali delamo shekast hamash tahghiram mikard migoft to vasam bad biyari dari migoft azat badam miyad.albate az aval nagoft azat badam miyad badan goft.ye roz migoft doset daram ye roz migoft azat motenaferam.bazim dad.hamash geryamo dar miyovord.migoft yekio dos dashte.alanam dosesh dare.ye biveye avazi.be man migoft avizoni.tohin mikard .fohsh midad .badam bara inke dakam kone goft marize.hepatit dare o mimire.badan fahmidam dorogh gofte.vaghean delamo shekast.vali man bakhshidamesh.merci ke khondin .baram doa konin az afsordegi dar biyam.mamnon

خاطره از عزیزیی .Saeed Alizade

سلام من سعيدم 19 سالمه از کجاي شکستم بگم من عاشق کسي شده  بودم که 3سال باهاش زندگي کردم اما....اما زمان اشنايمون فهميدم با کسي دست يني خودش گفت.من که بدجوري عاشقش شده بودم گفتم پس بايد راهمونو ازهم جدا کنيم،1 هفته از جدايمون گذشت شمارشو از رفيقش گرفتم بهش زنگ زدم بهم گفت سعيد من عاشقت شدم گفت من چون باعلي رفيقم نميتونم باهات دوست شم ولي چون دوست دارم و عاشقتم ميخام تو داداشم باشي.من با اين حرف دلم گرفت اما چون شده بود همه زنگيم قبول کردم.اين خاهرو برادري 3 سال کشيد تو اين مدت بين علي و اون مشکلي پيش ميومد به من ميگفت اينم بگم اون عليو خيلي دوسش داشت و از حظور من خبري نداشت.اون ميگفت سعيد با علي مشکل دارم چيکار کنم؟منم که با اين حرفل ميسوختم کمکش ميکردم.دوستان داستان شکست من طولانيه دفيه بد همشو ميگم.درضمن ممنون از سايتون که خيلي ارو کنندس.

خاطره از عزیزیی .سعید

سلام وبلاگت خيلي عاليه.من انقدر پورم که نميدونم چطوري باهاش کنار بيام .اون کسي که دوسش داشتم بد 3 سال بد جوري بهم خيانت کرد بدجوري .انصاف نبود من که کاريش نکردم.دلمو بدجوري شکست.

خاطره از عزیزیی .

سلام.

سایت زیبایی دارید با خوتندن بعضی مطالب آدم واقعا بغضش می گیره

ولی گویا توی سایتتون نمیشه از تنهایی نوشت از کسی نداشتن از همراه نداشتن همدل نداشتن و خیلی چیزای دیگه

ایشالاه همه به عشقاشون برسند

التماس دعا

b.m

خاطره درد ناکی از عزیزیی .مریلا

سلام.داداش دمت گرم خیلی بامعرفتی اولین باره یه پسر این حرفو میزنه راستشو بخوای پسرا هر لحظه تویه فکری هستن برعکس دخترا که فقط به عشقشون فکر می کنن.من با یه آقا پسری دوست شدم اینقدر باهم خوب بودیم که باور نکردنی بود ما یه عشق استوره ای داشتیم اما خدا ازم گرفتش اون سرطان گرفت بعداز یک سال فوت کرد ومن بااینکه چهارسال گذشته ولی هنوز امیدوارم برگرده و میدونم که منم میاد میبره پیش خودش و برای همه آرزو می کنم به عشقشون برسن.دیدن مرگ کسی که نفست به نفسش بنده خیلی سخته خدا برای کسی نیاره.خدا اگه درد عشق رو کشیده بود وطعم تلخ جدایی رو چشیده بود هیچ وقت عشق رو نمی آفرید.روحش شاد.

+

نوشته شده در دوشنبه چهارم دی ۱۳۹۱ ساعت 14:18 توسط نرگس  | 

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر