موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

روانشناسی بی محلی

نویسنده : سمیرا | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:45

بی محلی دیگران

زمان کنونی:&nbsp

کاربران در حال بازدید این موضوع:

برای دسترسی به این بخش باید ورود کنید

  1. 2013_06_19, 10:32 ارسال:1# سلام چطور باید با آدمهایی که بهت کم محلی می کنن و ندیدت می گیرن برخورد کرد؟ من خواهر بزرگم و دخترش اینجورین . مثلا دیشب که با هم رفته بودیم پارک سه تایی کنار هم نشسته بودیم بعد دخترش بهش گفت که بیا بریم قدم بزنیم. بعد بلند شدن من کنارشون نشسته بودم ولی بدون اینکه به من چیزی بگن یا حتی بهم نگاه کنن به زن داداشم گفتن شما هم با ما بیاید. انگار نه انگار که منم اونجا بودم. به من هیچی نگفتن. من خودم بلند شدم و همراشون رفتم . البته نمی خواستم برم ولی چون مادرم اونجا بود ترسیدم بفهمه ناراحت شدم و اون هم ناراحت بشه . کلا اینجورین . خیلی وقتا پیش اومده اینجوری برخورد می کنن و به من بی محلی می کنن. البته رفتار خواهر دومم اینجوری نیست. دیشب که اینجوری رفتار کردن واقعا اعصابم خورد شد وقتی برگشتیم نشستم و دیگه نه بهشون نگاه کردم و نه حرفی زدم البته او و دخترش هم با من حرفی نزدن. روی نیمکت نشستن و با هم حرف میزدن.  ولی چیزی که ناراحتم می کنه اینه که چرا اعصابم خرد میشه . دوست دارم بی توجه باشم و به خاطر رفتار اشتباه اونا خودمو ناراحت نکنم و اوقات خودمو تلخ نکنم. لطفا راهنمایی ام کنید که چطور آدم می تونه در مقابل کسانی که اینطور رفتار می کنن خودشو واکسینه کنه و به اصطلاح این رفتارها باعث ناراحتی و اعصاب خوردکنیش نشه. چون اینجوری فقط اعصاب خودم خرد میشه و کلافه می شم.


  2. 2013_06_19, 19:24 ارسال:2# سلام شما چند ساله هستید ؟خودتون فکر میکنید که چه رفتاری کردید که باعث این بی محلی شده است ؟آیا تابحال شده که با خواهرتون در مورد این رفتارش صحبت کنید ؟چه پاسخی گرفتید ؟آیا غیر از خواهرتون بقیه افراد هم با شما اینگونه رفتار می کنند ؟


  3. 2013_06_19, 19:36 ارسال:3# سلام من 26 سالم است. نمی دونم ولی فکر نمی کنم رفتار خاصی کرده باشم. برعکس همیشه خیلی سعی می کنم با بقیه مهربون باشم و رفتار خوبی داشته باشم. با خواهرم هم اصلا نمیشه در این مورد حرف زد چون کسی نیست که چنین چیزایی رو بپذیره و فقط ناراحت میشه . البته گفتم که خواهر دومم اینطوری نیست و رفتارش خوبه. من قبلا به دلیل درسم خیلی بیرون نمی رفتم ولی بهرحال وقتی همراشون بیرون هستم خوب توقع دارم رفتارشون خوب باشه. البته ما کلا روابط خانوادگی گرم و صمیمی نداریم ولی من این اواخر سعی کردم رابطمو با دختر خواهرم که 3 سال از من کوچکتره نزدیکتر کنم ولی اون پاسخی نداده. ولی خواهر دومم اینطوری نیست . بیشتر هم من با اون بیرون میرم. بهرحال به خودم میگم وقتی کسی نمیخواد باهات صمیمی باشه دلیلی نداره خودتو بهش نزدیک کنی نیازی به اینجور ارتباط نداری. مساله دیگه هم که اذیتم می کنه اینه که وقتی از دست کسی ناراحت میشم چون نمی خوام غیبت کنم در موردش با کسی حرف نمیزنم و به اصطلاح تو خودم میریزم. نمی دونم باید اون ناراحتی رو چطور تخلیه کنم. ممنون میشم در این مورد هم راهنمایی ام کنید.


  4. 2013_06_19, 20:36 ارسال:4# سلام
    به نظرم خواهر زادتو مادرش چیزیو دارن ازت پنهان میکنن و نمیخوان شما بفهمی
    در واقع حرف خصوصی دارن وقتی مادر و دختر باهم راحتن به خاله که حرف خصوصیاشونو نمیزنن دیگه
    مشکل از تو نیست از اوناست
    بعدشم تو واسه خودت زندگی کن به فکر خودت باش وقتی اونا نمیگن بیا لازم نیست بری
    اهمیت نده


  5. 2013_06_20, 09:21 ارسال:5# سلام  پس شما فقط با ایشون مساله دارید و بادیگران رابطه خوبی دارید
    آیا به نظرتون انسان ها باید همه افراد را از خودشون راضی نگه دارند و همه افراد باید مطابق میل ما رفتار کنند ؟آیا خود شما همیشه رفتارهاتون مورد قبول همه افراد هست ؟وقتی خواهرتون با شما اینگونه رفتار می کنند چه احساسی میکنید ؟نام احساس تون را دقیق بهم بگید
    اینطور که من از صبحت های شما فهمیدم شما یک مساله دارید که اذیتتون میکنه
     اینکه دوست دارید که وقتی کسی با شما بدرفتاری میکنه شما بتونید بدون پرخاشگری(ابراز خشم به صورت پرخاشگرانه) یا بدون غیبت(ابراز خشم منفعلانه)بتونید با ابراز وجود از خودتون دفاع کنید بدون اینکه به حق دیگران تجاوز کنید  درسته ؟
     


  6. 2013_06_20, 09:32 ارسال:6# سلام
    من فكر ميكنم تفاوت سني بين خودتون و خواهرتون زياده و وقتي شما و دختر ايشون فقط 3 سال تفاوت سني داريد احتمال خيلي زياد زمان به دنيا اومدن شما ايشون ازدواج كرده بودن و اينكه شما بخاطر مشغله تحصيلي نتونستي ارتباط خوبي رو باهاشون برقرار كني كما اينكه با خواهر دومتون ارتباط خوبي داري و اين يعني كه فرصت براي بيشتر با هم بودن داشتيد به نظر من كمي زمان بر هستش كه بتوني باهاشون خيلي صميمي بشي اما خوب اگر رفت و آمدتون رو زيادتر كنيد و حرفي براي گفتن براي هم داشته باشيد رابطتتون بهتر ميشه مادرها وقتي دخترشون بزرگ ميشه ترجيح ميدن كه بيشتر وقت و صحبتشون رو با دخترشون باشند ميتوني هم از دختر خواهرت كه همسن تر هستين واسه بهبود روابط استفاده كني و صميمي بشين
    موفق باشيد


  7. 2013_06_20, 11:01 ارسال:7# سلام خیلی ممنون از پاسخاتون بله خواهر من یه پسر هم داره که همسن منه من و اون 15 سال اختلاف سن داریم و چون با هم هیچوقت در یه خونه نبودیم طبیعی باشه که خیلی صمیمی نباشیم. وقتی این رفتار را کسی باهام می کنه احساس می کنم حتما آدم جذابی نیستم و بقیه خیلی تمایلی به حرف زدن یا ارتباط با من ندارن. من کلا آدم کم حرفیم به همون دلایلی که گفتم . چون نمی خوام حرفی بزنم که غیبت باشه یا کسی رو مسخره کنم. حتی وقتی بقیه در مورد کسی غیبت می کنن سعی می کنم از پیششون برم یا سکوت کنم. وقتی دقت می کنم می بینم آدما وقتی کنار هم می شینن بیشتر از اینکه در مورد خودشون حرف بزنن در مورد بقیه حرف می زنن و غیبت اونا رو می کنن. خوب من که نمی خوام اینجوری باشم خیلی حرفی برای زدن نمی مونه. از یه طرف هم خیلی از پرسجو کردن در مورد زندگی بقیه خوشم نمیاد برای همین خیلی از بقیه در مورد زندگی خصوصیشون سوال نمی پرسم. کلا آدمیم که با بعضیا خیلی زود اخت و صمیمی می شم و با بعضیا اصلا نمی تونم صمیمی بشم. البته اگه واقعا کسی در مورد موضوع خاصی صحبت می کنه می تونم حتی ساعتها حرف بزنم چون اطلاعات عمومی ام نسبتا خوبه و مطالعه هم زیاد می کنم.شاید هم مقصر خودم هستم که بیشتر مواقع میخوام تقصیرها رو گردن خودم بندازم. مثلا می گم حتما من آدم جذابی نیستم که اونا نمی خوان باهام خیلی در ارتباط باشن کمتر فکر می کنم که شاید اون آدم اخلاقش اینجوریه و نیازی نیست که من خودمو ناراحت کنم. البته بیشتر از واکنش نشون دادن دوست دارم بی تفاوت باشم و در واقع میزان حساسیتمو پایین بیارم و اگه کسی اینجوری رفتار می کنه خیلی باعث رنجشم نشه. البته من این مشکل هم دارم که وقتی از رفتار کسی ناراحت میشم نمی تونم ابراز کنم. البته الان مدتیه که دارم جرات ورزی رو تمرین می کنم تا بتونم از حق خودم دفاع کنم و بدون اینکه به بقیه توهین کنم حرف خودمو بزنم. فکر می کنم باید بیشتر تمرین کنم. هرچند این مشکل در خونواده ما ارثیه و هیچکدوم نمی تونیم از حق خودمون خوب دفاع کنیم حتی پدر مادرم هم اینطور هستند وقتی کسی بهشون توهین می کنه نمی تونن با آرامش جوابشو بدن یا اونا هم شروع به توهین و داد زدن می کنن یا سکوت می کنن و بعد با قهر کردن یا نفرین کردن سعی می کنن خودشونو تخلیه کنن.


  8. 2013_06_23, 19:22 ارسال:8# سلام آیا به نظرتون اینکه یک نفر به ما محل نزاره نشون دهنده این هست که من آدم جذابی نیستم ؟چه شواهدی برای جذاب نبودن شما وجود داره ؟اگر یک کسی به شما بگه که من بخاطر اینکه یک یا چند نفر بهم بی اعتنایی میکنند من فکر میکنم که جذابیت ندارم چی بهش جواب میدید ؟سعی کنید که فرق بین افکار منطقی و افکاری که از احساسات مثبت و منفی شما سرچشمه میگیره را تشخیص بدهید.بعضی وقت ها ما یک فکرهایی میکنیم که بر صحیح بودنش هم اعتقاد کامل داریم ولی وقتی ریشه یابی میشه تازه می فهمیم که این افکار تنها برگرفته از احساسات ما بوده و صرفا درست نیست ...
    برای ابراز جراتمندی باید سعی کنید که بدون عصبانیت یا توهین و با احترام از حق خودتون دفاع کنید که در آینده بیشتر روش های جرات ورزی را براتون شرح میدم


کاربران دعوت شده

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

collapse_40b.png مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مشاهده قوانین انجمن

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر