معاشرت با انسانهای درست و نادرست را میتوان تفاوت بین شادی و ناراحتی دانست. «جیم روهن»
۴>
اخلاق و رفتار شما میانگینی از ۵ نفری است که بیش ترین وقت خود را با آنها میگذرانید.
ما از این موضوع خوش مان بیاید یا خیر، دیگران بر روی چگونگی زندگی ما تاثیراتی دارند. پس برای داشتن روابطی مثبت و سالم سعی کنید دوستان و اطرافیان خود را به دقت انتخاب کنید.
سیگار و مواد مخدر سریعا شما را خواهد کشت. اما انسانهای سمیمانند نوشیدنیهای بدون الکل هستند. بعید است که یک قوطی نوشابه سریعا به بدن شما آسیب بزند. حتی اگر هر از چند گاهی از آن استفاده کنید برای شما بسیار لذت بخش خواهد بود. اما اگر مصرف نوشابه برای شما تبدیل به عادت شود، در نهایت به دیابت و چاقی مفرط مبتلا خواهید شد. دقیقا داستان برخورد با افراد سمینیز به همین شکل است. شاید در ابتدا بودن با آنها سرگرم کننده به نظر برسد. اما در نهایت شما احساس خستگی فوق العاده ای خواهید کرد.
این افراد زندگی شما را سمیمیکنند. هر چه قدر بیش تر برای آنها انرژی بگذارید، بیش تر احساس پوچی کرده و استرس را در وجود خود احساس میکنید. انرژی منفی که بعضی از آنها وارد زندگی تان میکنند، آن چنان قدرتی دارد که میتواند شما را نیز تبدیل به یک فرد سمیبکند!
اگر به اندازه کافی حواس تان را جمع نکنید، انسانهای سمیراه خود را به زندگی تان باز کرده، به آن وارد شده و انرژی روحی، صبر و خوشحالی را بدون این که حتی متوجه شوید از شما میگیرند.
در ادامه مطلب این ۵ گروه افراد سمیرا به شما معرفی خواهیم کرد:
۲>
- افراد خبرچین۳>
این فرد یکی از موذی ترین افراد در هر گروه و سازمانی است. آنها طوری رفتار میکنند که انگار میخواهند اطلاعاتی ظریفی در مورد توطئه دیگران به شما داده و به قول خودشان شما را نجات دهند. در واقع تنها کاری که آنها میکنند صحبت کردن پشت سر مردم است.
وقتی یک نفر میخواهد پشت سر شخصی با شما صحبت کند، در واقع شما را در یک شرایط سمیقرار داده است. این کار نمیتواند ارزش خاصی به زندگی شما بدهد و مطمئن باشید که اگر چنین فردی با شما پشت سر شخص دیگری صحبت میکند، با افراد دیگری هم پشت سر شما حرف میزند.
این فرد دقیقا همان کسی است که در زمان استراحت، شما را به گوشه ای کشانده و درباره طریقه کار دیگر همکاران تان با شما صحبت کرده و از آن انتقاد میکند. زمانی که این افراد متوجه شوند که میتوانند به شما نزدیک شوند و درباره این مسائل صحبت کنند، این کار را بارها و بارها تکرار خواهند کرد. اگر دیگران شما را با هم ببینند، برچست خبرچین را به شما هم میزنند؛ آن هم تنها به این دلیل که با یک چنین فردی معاشرت دارید.
معاشرت با یک خبرچین نه تنها برای شما سودی ندارد بلکه فقط به شما آسیب میزند. به این فکر کنید که اگر متوجه شوید شخص دیگری پشت سر شما حرف میزند، چه حسی خواهید داشت؟ و حالا تصور کنید که فردی شما را وسط این گفتگوهای خبرچینانه غافلگیر کرده و متوجه حرفهای نادرست شما بشود. طبیعتا دوست ندارید یک چنین اتفاقی در زندگی تان رخ بدهد!
- افراد سوء استفاده گر۳>
این افراد میدانند که چه میخواهند و برای به دست آوردن آن از شما سوء استفاده میکنند. آنها اهمیتی به احساسات و تفکرات شما نمیدهند. در واقع هر چه قدر بیش تر با آنها وقت بگذرانید، تسلط کم تری بر روی سرنوشت خود خواهید داشت. تا زمانی که شما در کنار این افراد باشید، به جای این که برای خودتان پیشرفت کنید، خواستههای آنها را برآورده میکنید.
افراد سوء استفاده گر حاضر هستند حتی اطرافیان خود را قربانی و هزینه کنند تا به خواستههایشان برسند. سوء استفاده گر بودن انواع مختلفی دارد، اما یکی از قدیمیترین و اصلی ترین روشهای آن مظلومانه رفتار کردن است. به طریقی که انگار آنها قربانی هستند.
برای مثال: دوستی داشتم که در چنین رابطه ای قرار داشت. دوست دخترش از او سوء استفاده میکرد و همیشه او را تحت کنترل داشت. هر بار که دوست من سعی داشت از این رابطه خارج شود، او خودش را به موش مردگی میزد. مثلا یک بار گفت که بیماری خاصی دارد تا دل دوست من برایش بسوزد و او را ترک نکند. با توجه به این که دوستم انسان بسیاری خوبی بود، در کنار او ماند تا احساس بهتری داشته باشد.
- افراد قضاوت گر۳>
شرمساری در بسیاری از فرهنگها وجود دارد و این افراد تا جایی که میتوانند از ناراحتی و شرمساری شما استفاده میکنند تا تمام انرژیتان را تخلیه کنند. علی رغم هر چیزی که شما بگویید، به آن فکر کنید و یا آن را انجام دهید؛ افراد قضاوت گر همیشه چیزی برای انتقاد از شما دارند.
این افراد هیچ گاه خودشان را جای شما قرار نمیدهند. هر چه قدر زمان بیش تری را با آنها بگذرانید، بیش تر احساس افسردگی میکنید. شما هیچ گاه نمیتوانید آنها را خوشحال کنید و اگر تفکرات شان در مورد شما برایتان مهم باشد، به زودی غرق در بدبختی خواهید شد. به زبان دیگر هر وقت شما با یک فرد قضاوت گر سر و کار داشته باشید، مقصر هر موضوعی شما هستید!
کارآفرین بسیار سخت کوشی را میشناختم که زن او یک فرد قضاوت گر بود. این کارآفرین در بیش تر مواقع به خاطر کارش مجبور بود مدتی طولانی خانه را ترک کند. همسرش به خاطر این موضوع دائما او را سرزنش و آزرده خاطر میکرد. این زن متوجه نمیشد که همسرش با همین کاری که داشت میتوانست خرجهای خانه را دربیاورد تا او زندگی مرفهی داشته باشد. به زبان دیگر اصلا برای او مهم نبود که همسرش برای زندگی شان چه قدر تلاش میکند، او در هر صورت به قضاوت گری خود ادامه میداد .
- افرد مبالغه گر۳>
این افراد نمیدانند که چگونه از یک یک کاه، کوه نسازند. آنها کارهایی را که شما برای حل مشکل و یا جبران اشتباهات انجام میدهید، نمیبینند. فقط کافی است که در برابر این افراد اشتباهی مرتکب شوید تا برای همیشه برچسب خرابکار را به شما بزنند. در واقع برای این افراد هر اتفاقی به معنای پایان دنیا است.
تصور کنید شما عضو یک تیم هستید و برای سخنرانی بزرگی برنامه ریزی کرده اید. شما باید خود را برای قسمتی از سخنرانی تان آماده کنید، اما ناگهان یکی از اعضای خانواده مریض شده و مجبور میشوید با او به بیمارستان بروید. در نتیجه، وقتی برای آماده کردن سخنرانی ندارید. البته تا زمان سخنرانی هنوز یک هفته وقت باقی است.
بسیاری از افراد شما را درک کرده و کمک تان میکنند تا در این شرایط پر استرس کارتان را به بهترین نحو ممکن انجام دهید. اما یک فرد مبالغه گر نه تنها به شما کمک نمیکند، بلکه این رفتار شما را یک بی تعهدی به تیم میداند. او حتی بعد از سخنرانی نیز دست از انتقادهایش برنمیدارد.
- افرادی که بیش از حد احساسات خود را در میان میگذارند۳>
این که شما آن قدر به یک فرد نزدیک باشید که به خوبی بتوانید درباره احساسات تان با او صحبت کنید بسیار عالی است. اما بعضی افراد بیش از حد وارد این داستان میشوند. این افراد دوست دارند که درباره احساسات خود صحبت کنند، اما این کار را به روشی سازنده انجام نمیدهند. این افراد همانهایی هستند که مدام به شما یادآور میشوند که مثلا آن اتفاق خاص چه تاثیری بر روی احساسات آنها گذاشته است، اما هیچ گاه برای بهبود شرایط قدمیبرنمیدارند.
انسانها به راحتی میتوانند به جای عمل کردن در دام حرف زدن بیفتند. اگر شما با چنین افرادی معاشرت کنید، دیر یا زود خودتان نیز تبدیل به یکی از آنها خواهید شد. این افراد درباره احساسات خود صحبت میکنند و میگویند که هیچ توانایی برای حل مشکلات شان ندارند. اما این روشی سالم و درست برای زندگی کردن نیست.
این افراد به خاطر مسائل شخصی که خودشان باید آنها را حل کنند، به سراغ شما میآیند. ممکن است آنها به خاطر رابطه بدی که دارند و یا مدیر عامل بد اخلاق شان با شما صحبت کنند، اما حاضر نیستند که برای بهبود شرایط شان حتی کاری انجام دهند.
شما هر چه قدر هم برای بهبود شرایط به آنها توصیه کنید، مقاومت کرده و میگویند که نمیتوانند این کار را انجام دهند.
آنها آدم حرف زدن هستند نه عمل کردن!
به خودتان لطف کرده و همراهان خوبی را انتخاب کنید.
زمانی که اجازه میدهید این افراد سمیوارد زندگی تان شوند، در واقع خودتان را برای بروز احساساتی نظیر: افسردگی، عصبانیت و یا دیگر ضربات احساسی آماده میکنید. شاید برای شما سخت باشد که رابطه تان را با این افراد قطع کنید. اما اگر میبینید که آنها تاثیر بدی بر روی شما و زندگی تان دارند، باید این کار را انجام دهید.
شما وقت محدودی برای رسیدن به تمام خواستههای خود در زندگی دارید. پس به چنین افراد سمیاجازه ندهید که تواناییهای شما را برای رسیدن به اهداف تان زیر سوال ببرند.