موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

سایت درد و دل

نویسنده : سمیرا | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46

مشکل 1 :

سلام،من يه دختر 15 سالم.چند روز پيش زميني رفته بوديم ارمنستان!

توي مرز خيلي معطل شديم. نزديك 10 ساعت،حالا بيشتر كمتر!

مرز ايرانو رد كرديم، تو مرز ارمنستان، يه كافه بود صاحبش يه پسر ارمني بود!

خيلي سيگار مي كشيد!زير چشماشم سياه بود.كل مدتو بهش نگا مي كردم

تو كل سفر بهش فكر مي كردم...آخه چرا من بايد انقدر ضعيف باشم؟

وقتي اينطوري مي شه از خودم متنفر مي شم.هيچوقت دلم نميخاست انقد ول باشم.

انقد ضعيف باشم...دوس داشتم دختر قويي بودم...حالا ديگه آهنگم ك گوش مي دم ياد

اون ميفتم.برام دعا كنيد... :(

----------------------------------------------------------------------------------------

مشکل 2:

سلام دوستان... تو رو خدا کسایی که اعتقاد دارند بخونند.... و از همه مهم تر اینکه این ح

رفا به همین راحتی نوشته نشده پس لااقل کمی درکم کنین... 

سنم رو نمیگم چون ممکنه مثل خیلیای دیگه جدی نگیرین حرفامو اما شما زیر ۱۵ سال

حساب کنین... من حدودا یک سال پیش با دیدن یه فیلم از یه فرد خوشم اومد... این خانم بازیگر ه

ستند... فوق العاده محترم و بازیشونم عالیه این تنها نظر من نیست... طرفداراشونم که دیگه ش

مارشون از دستم دررفته... اما در کل بازیگر حاشیه ای نیستن و شاید خیلیا ایشونو نشناسن..

اما ایشون یه هنرمند واقعی هستن و به کارای دیگه هم مشغولن از جمله کارای خیر... 

اول علاقم نسبت به ایشون زیاد نبود اما با گذشت زمان من خیلی به عکس ها و صحبتاشون

وابسته شدم... شبا خوابشون رو میدیدم و همیشه تو خیالم با ایشون زندگی میکردم مدتی که

گذشت دیگه فهمیدم من عاشق این خانم شدم هر شب براشون گریه میکردم و چون محل زندگیم

خیلی از محل زندگی ایشون(تهران) دور بود برای پیدا کردنشون هرکاری کردم... زنگ زدن به ص

داسیما، رفتن به شبکه های اجتماعی، وزارت ارشاد و... اما نشد که نشد و از طرفی هم بیشتر به

ایشون علاقه مند میشدم... تا اینکه یه روز به طور خیلی اتفاقی شمارشون رو توی یک سایت پیدا

کردم... اصلا باورم نمیشد... شماره ثابت.... دیگه داشتم دیوونه میشدم... دو هفته با خودم کلنجار

رفتم تا بلاخره تصمیم بر این شد تا بهشون زنگ بزنم... ایشون خیلی محترمانه جواب منو دادن و منم 

اینقدر خوشحال بودم که حداقل تونستم احساساتم رو به ایشون بگم.... بعد از اون تماس تلفنی تا

حالا عشقم به ایشون بیشتر شده اما بازم بعضی وقتا فاصله عذابم میده.....

+

نوشته شده در سه شنبه دهم آذر ۱۳۹۴ ساعت 10:5 توسط فرشته  | 

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر