موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

تعریف تنوع طلبی

تعریف تنوع طلبی

نویسنده : محمد پارسایی | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46

87c40d9507af377577caa8c3c5c3c4dd.jpg

از دیر باز دو گزینه ی تنوع طلبی و تکرار گزینی مورد توجه و تفقد جامعه بوده و شاید گفت جامعه با این دو کلافی عمیق خورده است

از دیر باز دو گزینه ی تنوع طلبی و تکرار گزینی مورد توجه و تفقد جامعه بوده و شاید گفت جامعه با این دو کلافی عمیق خورده است . و چه بسا واقعیاتی که در ازمنه ی تاریخ جایگاه و نقش این دو را برای همه ی ما مبرهن و سازنده جلوه می نماید . در تعریف تنوع طلبی می توان گفت به معنی کسی یا کسانی است که خواهان تنوع و یا به بیانی تنوع را در زندگی و امور اجتماعی خود طلب می کنند . و تکرار گزینی عبارتست از فرد یا افرادی که در دایره ی امور اجتماعی از گزینه ی تنوع طلبی بدور بوده و در این دایره اغلب دست به امور تکراری و خسته بر انگیز می زنند . و یا به بیانی اموری را انتخاب می نمایند که یا تکراری است و یا این که در ابتدا این امور یک انتخاب بوده و بتدریج که این امور انتخابی رشد و نمو و ثمر هم می دهند باز بدلیل این که اینگونه افراد دارای خلاقیت و ابتکار نوینی نیستند ، همین تکرار گزینی را به عنوان یک معیار و الگو برای همیشه مدنظر دارند . تنوع طلبی با اینکه ریشه در بطن جامعه دارد ، به صور مختلف ظاهر می شود و البته هر چه جامعه به سمت و سوی فناوری و تکنولوژی در حرکت باشد، این مهم نیز بیشتر خودی را نشان می دهد . به عنوان مثال می توان به تنوع طلبی در شغل و یا هنر اشاره داشت . چه این که بارها اتفاق افتاده که یک فرد چندین شغل را عوض و بدل کرده و با لاخره از این تغییر و تحول نیز لذت ویژه ای را برده است .

مثلا" ابتدا کار گر بوده و بعد کارمند شده و یا کارمندی را رها کرده و به نظامی گری روی آورده و یا این که از نظام استعفا داده و تجار شده و یا این که کار تجاری را دوست نداشته و سر از شعر و یا نویسندگی در آورده است . البته به اشکال دیگر نیز تنوع طلبی در شغل ظاهر می گرد . یعنی فر د در همان شغل خود تنوع و مقوله ی چند گونه اندیشی را ایجاد می کند و این مهم نیز بدین خاطر است که فرد مذکور با استعداد و نبوغ ویژ ه ای که دارد ، توانایی اینگونه تغییر و تحول را در شغل به انجام می رساند . بنابراین تنوع طلبی در شغل می تواند از شغلی به شغل دیگری باشد و یا اینکه می تواند در یک شغل اتفاق بیفتد که در هر دو حالت استعداد و نبوغ فرد بسیار اساسی و موثر است . تنوع طلبی در هنر نیز می تواند به همین صورت باشد .

یعنی یک نقاش می تواند در همان دنیای نقاشی خود دست به تنوع و تطور بزند و یا اینکه بارها اتفاق افتاده که یک هنرمند علاوه بر این که یک نقاش بوده ، هنر شعر و یا نویسندگی و موسیقی را نیز انتخاب نموده و در این رشته ها نیزموفق بوده است . به مانند سهراب سپهری که توانست هم در نقاشی مهارت یابد و هم این که یک شاعر خوب بشود و یا دکتر حسابی که در اغلب زمینه های هنری توانست موفق باشد . دکتر حسابی با این که پدر فیزیک ایران لقب گرفت ولی در رشته های متفاوت در حوزه ی هنر نیز ، بسیار موفق ظاهر شد . بنابراین تنوع طلبی هم می تواند در امور اجتماعی رخ دهد و هم این که می تواند در علم و دانش و هنر اتفاق بیفتد و همان طور که ذکر آن رفت در اشکال مختلف نیز ایجاد می گردد. نکته ی دیگر این که می توان گفت گزینه ای بنام تنوع طلبی در همه ی حوزه های اجتماعی اتفاق می افتد و البته به دو زیر شاخه منقسم می شود . نخست تنوع طلبی مثبت و مفید فایده ی اجتماع و در ثانی تنوع طلبی منفی است که البته پیامدهای آن نیز خوشایند نیست . ولی در گزینه ی اول آنچه که بر صحت و سقم تنوع طلبی مثبت مهر تایید می زند ، می تواند تنوع طلبی ای باشد که بر اساس و ریل ظرف و مظروف در حرکت است .

به بیانی دیگر هر تنوع طلبی ای می تواند مفید باشد به شرطی که ظرف و مظروف مساوی باشند . یعنی اگر توانایی فرد به اندازه ی امور انتخابی نباشد طبعا" این نوع حرکت را نمی توان تنوع طلبی تلقی نمود . بنابراین اگر در این دایره خارج گردد ، دیگر نمی توان از آن به عنوان یک نوع تنوع طلبی مثبت یاد کرد . پس فرد تنوع طلب به کسی می گویند که بتواند از این نوع تنوع طلبی با توانایی لازمی که دارد لذت ببرد و این لذت نیز مانا باشد و نه مقطعی ، که اگر بدین صورت نباشد ، از چنین تنوع طلبی ای نمی توان به عنوان مقوله ای مثبت استنباط کرد . نکته ی دیگر تنوع طلبی منفی است . همانطور که مطلعید در جامعه ما با چنین تنوع طلبی هایی زیاد برخورد داریم و یا به بیانی کم نیستند چنین تنوع طلبی هایی که البته پیامد آنها نیز دامنگیر خود فاعل است .

به عنوان مثال تنوع در ازدواج بصورت موقت و یا غیر مشروع از این دسته اند . به نظر می آید انسان هر چه قدر هم نیاز به تنوع در زمینه های مختلف را خواهان باشد باز از دید قانون دنیا این مسئله مقبول نیست ، چراکه دو مقوله ی عدالت و انسان محوری مهمترین عوامل در جهت تقابل با این نوع دیدگاه هستند . بنابراین ما تا اندازه ای که افراط نباشد در امور اجتماعی می توانیم تنوع به خرج دهیم و اگر تنوع طلبی ما باعث ضرر و خسران رساندن به جامعه و حیثیت و شخصیت انسانی افراد و حقوق اجتماعی آنها گردد ، این نوع تنوع طلبی نمی تواند از نوع سالم و آموزنده به حساب آید . لذا آنانکه د رانتخاب همسر و یا تشدید غریزه و شهوت خود دست به هر کاری می زنند ، این حرکات و رفتار حرکاتی درست و قابل فهم و تامل نیستند . چرا که انسان هر چه قدر در تنوع طلبی منفی بکوشد ، پیامدهای آن نیز نتیجه ای عقیم و سقیم را به جامعه تزریق می کند .

و یا تنوع طلبی در حوزه ی اعتیاد که به صورت پلکانی صورت می گیرد . یعنی ابتدا فرد معتاد سیگار می شود و بعد به سمت حشیش رفته و بعد از ان چون این مواد نیز او را ارضا و شاد نمی کند تریاک را بر می گزیند و بعد از تریاک نیز به سمت هرو ئین و کراک و کریستال و شیشه و دیگر مواد مضر و کشنده و مخرب روی می آورد . لذا در چنین تنوع طلبی ای که فرد گام به گام جان خود را فدا می کند ، پیامد ی جز پوچ گرایی و منفی بافی را نمی توان دریافت . نکته ی دیگر تنوع طلبی در امور زندگی است به طوری که با تحقیق و مصاحبه از افراد و خانواده ها این مهم مسجل گردیده است . چه این که در خیلی از خانواده ها ما با نوع لباس و مدل ماشین و خانه و البته اثاثیه ی خانه که مدام در تغییر و تحول است ، برخورد داریم . نگارنده به عنوان یک روزنامه نگار دریافته ام که برخی از خانواده ها هفته به هفته کت و شلوار خود را عوض می کنند و یا اثاثیه ی خانه را فروخته و اثاث دیگری را جایگزین آن می کنند و یا این که مدل ماشین خود را هم به همین منوال تغییر می دهند ..

یعنی فرد هر هفته ماشین خود را با یک مدلا با لاتر معاوضه می کند . بنابراین اگر چه از این نوع تیپ آدم ها باید به عنوان بلند پرواز یاد کرد و البته بلند پرواز ی نیز از مقولات روانشناسی به شمار می رود . ولی با این تفاصیل هم نمی توان با نوع دیدگاه و طرز تفکر و رفتار اینگونه افراد برخورد داشت ، چرا که این نوع افراد همانطور که ذکر آن رفت ، شخصیتی تعریف شده دارند و ذاتا" با این نوع رفتار و منش ها سازگارند . مهمتر این که تنوع طلبی در هر برهه ای از زمان می تواند جایگاه خاص خود را داشته باشد ، به شرطی که این تنوع طلبی به رنج و مشقت و ندامت مبدل نگردد . به تعبیری تنوع طلب باشیم ، به شرطی که به آرامش و منویات سالم زندگی ما لطمه ای وارد نشود .

تنوع طلب باشیم ، ولی در جهت بهبود و پویایی شخصیت خویش و ساختن فرهنگ و هنر جامعه . تنوع طلب باشیم ، به شرطی که این تنوع طلبی جهت لازم را به ما مبنی بر پیدایی خویش بدهد . و اما تکرار گزینی که دقیقا" نقطه ی مقابل تنوع طلبی به شمار می رود . همانطور که ذکر آن رفت ، تکرار گزینی می تواند به معنی چیزی باشد که ما این چیز را مدام تکرار می کنیم . بنابراین مهمترین مسئله که در گزینه ی تکرار گزینی نهفته است ، فرهنگی به نام دگم بودن است که ما را در جهت رسیدن به اهداف و آرزوهای با لاتر وا می دارد . تکرار گزینی حتا اگر در ابتدا یک انتخاب درست هم باشد و ما به این انتخاب پر و بال هم بدهیم ، لذا نباید خود را در یک محدوده حبس نماییم .

چه این که بشر موجودی آزاد و مختار بوده و همیشه دوست دارد در تکاپو و ابتکار باشد . به عنوان مثال می توان تکرار گزینی را در دو حالت مشاهده کرد . نخست تکرار گزینی ای که بر اساس اصول و قواعدی خلق شده در حرکت بوده ، یعنی فرد از همان معیار خلق شده تبعیت می کند که در این نوع تکرار گزینی نیز مسئله ی تقلید هم بسیار مدخل و سرنوشت ساز است . به بیانی هر آنچه را که ما انتخاب می کنیم ، دقیقا" تقلیدی است که مال خود ما هم نمی تواند باشد . که در این زمینه می توان گفت :ما باید خود خود را بدست اوریم و نه سعدی یا حافظ شویم . نکته ی دوم تکرار گزینی ای می باشد که خود فرد همین چیز را خلق کرده است ولی به جای اینکه به دنبال خلق چیزهای دیگری هم باشد ، دائما" همین دستاورد را تکرار می کند . لذا در این شرایط هم اگر چه گامهایی را به جلو برداشته ایم ، اما به جای پویایی خویش در ابعاد مختلف ، در ایستایی خود کوشیده ایم . سئوال دیگر این است که آیا تکرار گزینی می تواند در زندگی به عنوان یک الگو ی سازنده و فرارونده باشد : که بایستی گفت البته خیلی از ابتکارات صاحب نظران به عنوان یک الگو مدنظر ماست ولی با این که به ما جهت می دهند ، طبعا" در جهت پویایی و بالندگی افکار و اندیشه های ما نیاز به فر ایندی فرارونده احساس میشود که اغلب در قالب دایره ای فرا بخش مد نظر است .

به بیانی هر الگویی می تواند سازنده و جهت گیرنده باشد ، ولی بر اساس اختلاف سلایق و زمان و حتا مکان ، در اغلب موارد فرارونده تلقی نمی شود . با این تعابیر می توان اذعان داشت که تکرار گزینی یک متد جهت دهنده بوده و نه یک پروسه ی فرارونده . یک پارادایم سازنده است ولی نمی تواند یک فرایند منتج برای خویشتن خویش باشد . می تواند یک چراغ هدایت گر باشد ولی نه آن چراغی که نورش بر تمام راه محاط داشته باشد.

عابدین پاپی

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر