موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

در فراق یک دوست

نویسنده : محمد پارسایی | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46


صدا کن مرا

ای غمگینانه ترین ترانه باران!

شب که به دیدار چشمان خواب گریزم می آید

از او سراغ ستاره ای را می گیرم

که زرق و برق خودخواهی آدمی

خبیثانه خاموشش کرد ...

چه خودخواهی احمقانه ای!

و چه فریبکاری ناشیانه ای !

کاش آب رفته به جوی باز می گشت

و من در کف دستان خسته ام

نشانه ای از کودک آفتاب ندیده ای می دیدم

که با انگشت پاکش

به بادبادکی در آسمان آبی اشاره می کند

و با چشمانی مشتاق

شکوه پروازش را نظاره می کند!

اما افسوس که


...

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر