موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

معنای ادب چیست

معنای ادب چیست

نویسنده : محمد پارسایی | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46

ادب

ادب (به فتح همزه و باء) به معنای شگفت ، عجب، دانش، معرفت و روش پسندیده است.

ادب در لغت نامه های عربی،

تمرین

دادن نفس و حسن اخلاق شمرده شده است و

ابن منظور

، ادب را راهنمای مردم به سوی کار پسندیده، و بازدارنده آن ها از کار

زشت

می داند.

ادب دراصطلاح

الف) باید دانست که به لحاظ اصطلاحی ادب در طی قرون به دو معنای عمده ادبیات (علوم ادبی) و ادب دینی (اخلاقیات) به کار رفته است ولی مقصود از آن در این بحث، ادب دینی می باشد؛ «حفظ حدّ و اندازه هر چیزی و

تجاوز

ننمودن از آن را ادب گویند. »

ب) تعاریف مشابه دیگری نیز

وجود

دارد. از جمله

خواجه عبد الله انصاری

پیرامون ادب اینگونه بیان می دارند: «ادب آن است که بنده در اثر شناختن

ضرر

و زیان

تعدی

از

حدود

الهی، حدّ میان

غلو

و

جفا

را حفظ کند.» و نیز در کتاب

ارشاد القلوب

دیلمی، می خوانیم: «حقیقت ادب، جمع شدن صفت های نیک و دور کردن صفات زشت است...»

ج)علامه طباطبایی رحمه الله در

تفسیر

گران سنگ

المیزان

به بیانی دیگر به تعریف ادب پرداخته و می فرمایند: «ادب، هیأت زیبا و پسندیده است که طبع و سلیقه چنین سزاوار می داند که هر عمل مشروعی چه دینی باشد مانند دعا و امثال آن و چه مشروع عقلی باشد مانند دیدار دوستان بر طبق آن هیأت واقع شود. به عبارت دیگر: ادب عبارتست از ظرافت عمل.»

ادب و تفاوت آن با اخلاق

در تعریف های ارائه شده از ادب، گروهی ادب را اخلاق دانسته و آن را حسن اخلاق تعریف کرده اند. اما با

تأمل

در این واژه در می یابیم که ادب با اخلاق، تفاوت دارد. در این رابطه

شیخ طبرسی

به ۶ تفاوت میان اخلاق و ادب

اشاره

کرده و می فرمایند:

۱ـ اخلاق از مسائل مربوط به

روح

انسانی بحث می کند ولی آداب مربوط به افعال

بدن

است.

۲ـ مسائل اخلاقی همیشه و در طول

زمان

ثابت بوده و تغییر در آن ها راه ندارد ولی آداب در زمان های مختلف متغیر و متفاوتند.

۳ـ مسائل اخلاقی از نظر مکان نیز ثبات داشته و در هر شهری و هر کشوری یکسان می باشند اما آداب در شهرها و کشورهای مختلف تغییر نموده و آداب هر منطقه مخصوص همان مکان است... .

۴ـ اخلاق

علت

است و آداب،

معلول

و ثمره آن است.

۵ـ در روایات اسلامی به آداب بیشتر از اخلاق اهتمام داده شده است.

۶ـ مسائل اخلاقی قابل

استدلال

عقلی می باشند ولی برای آداب، استدلالی عقلی وجود نداشته و تابع ذوق و سلیقه مردم می باشند.»

ادب از منظر قرآن

...

ادب

«اَدَب» جمع آن آداب است. اصل این واژه به معنای دعا (فراخواندن) بوده و اَدْب به معنای دعوت و جمع کردن مردم بر سر سفره خود نیز از همین ریشه است.

مفهوم متعارف اَدَب نیز با معنای لغوی آن ارتباط دارد. گویا ادب سفره ای از نیکی ها است که مردم بر گرد آن جمع می شوند و همگان آن را نیکو می شمارند. این واژه در فارسی با کلمات متعدد دیگری مانند فرهنگ، هنر، حُسن معاشرت، حُسن محضر، طور پسندیده، حرمت، و ... پیوند معنایی دارد.

تعاریف متعددی از این واژه در فرهنگ نامه های فارسی ارائه شده که در عمده آن ها به عناصری مانند: نیکی احوال و رفتار پسندیده و شایسته بودن و حُسن معاشرت و رعایت حرمت اشخاص توجه شده است.

واژه اَدَب در

قرآن کریم

بکار نرفته ولی در آیات فراوانی به مفهوم آن که مجموعه گسترده ای از روابط فردی و اجتماعی را دربرمی گیرد، اشاره شده است.

در این مقاله به بحث از آداب عمومی بسنده می شود.

یکی از آداب مورد توجه قرآن، ادب حضور در مکان هایی است که نوعی تقدس دارند. این مکان ها یا همانند مساجد و معابد از آغاز، مکانی مقدس در نظر گرفته شده اند؛ چنانکه خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمان می دهد. هنگام حضور در سرزمین مقدس «طُوی» کفش ها را درآورده، پای برهنه باشد: «فَاخلَع نَعلَیکَ اِنَّکَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُوًی». (سوره طه/20،12)

یا به واسطه حضور اولیای خاص الهی مانند

پیامبران

، قداست یافته اند؛ چنان که افراد باایمان موظف اند هنگام حضور در خانه های

پیامبر اکرم

صلی الله علیه و آله ادب را رعایت کرده با اجازه وارد شوند: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُیوتَ النَّبیِّ اِلاّ اَن یُؤذَنَ لَکُم ...». (سوره احزاب/33،53)

کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در نه فصل، ارائه گردیده است.

نویسنده سعی کرده است تا با استفاده از آیات و روایات، مجموعه‎ای از آداب و صفاتی که باید در هنگام روایت احادیث و نوشتن آن‎ها مورد توجه قرار گیرند را گرد آورد. در این رابطه، وی ابتدا توضیحاتی پیرامون علم حدیث داده و در ادامه، به بیان آداب مملی، مستملی، عقد مجالس حدیث و آلات م‎بوط به نوشتن، پرداخته است.

در مقدمه، با اشاره به آیات و روایاتی که ادب را ستوده‎اند، به اهمیت و ضرورت رعایت آداب نوشتن، اشاره گردیده است.

فصل اول، پیرامون علم الحدیث می‎باشد. نویسنده، معتقد است که علم حدیث، بعد از علم به کتاب خدا، اشرف علوم است. به اعتقاد وی، از آنجا که الفاظ رسول‎الله(ص)، نیازمند نقل می‎باشند، تنها راه شناخت صحت آن‎ها، اسناد صحیح بوده و صحت اسناد به دست نمی‎آید، مگر به‎واسطه روایت ثقه از ثقه و شخص عادل از عادل.

نویسنده در این بخش، به روایتی از پیامبر(ص) در رابطه با کتابت اسناد حدیث اشاره کرده است؛ بدین مضمون که: «هنگامی که حدیثی را می‎نویسید، با اسنادش بنویسید؛ پس اگر آن حدیث حق و صحیح بود، شما نیز در اجر آن شریک خواهید بود و اگر باطل بود، وزر و وبال آن بر گردن شخص گوینده خواهد بود».

در ادامه، به طرق اخذ حدیث اشاره شده است که برخی از آن‎ها عبارتند از:

أدب التشیع فی الشمال الإفریقی حتی نهایة القرن الثامن الهجری، اثر عبدالأمیر عبدالزهره عناد الغزالی، پژوهشی تحلیلی و مستند در باره ادبیات شیعی در شمال آفریقا است. شمال آفریقا شامل کشورهای لیبی، تونس، الجزایر و مغرب معاصر می باشد .

کتاب، به زبان عربی و در سال 1422ق، نوشته شده است.

کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب، در چهار باب و هر باب در چندین فصل، تنظیم گردیده است.

در این تحلیل، انواع شعر و نثر و ادوار آن در این منطقه، بررسی می شود و نشانه های فرهنگ شیعی در آن ها شناسایی و بحث می شود. ابتدا از نفوذ شیعه و تاریخ آن در منطقه شمال آفریقا بحث شده و سپس از حکومت های فاطمیان، ادارسه، موحدین و مرابطین که حامی و حامل فرهنگ شیعه بودند و اینکه چگونه این فرهنگ، گسترش یافت، سخن به میان آمده است .

در مقدمه، به نکاتی پیرامون کتاب و روش نگارش آن، اشاره گردیده است.

أدب الدنیا و الدین، اثر ابوالحسن علی بن محمد بن حبیب بصری ماوردی، کتابی است پیرامون برخی از آداب پسندیده مربوط به زندگانی دینی و دنیوی انسان ها که به زبان عربی و در قرن پنجم هجری نوشته شده است.

کتاب در پنج باب و هر باب، در چندین فصل، تنظیم شده است.

مؤلف در این کتاب، با توجه دادن به این نکته که «مهم ترین، باارزش ترین و نیز نافع ترین چیزها آن است که قوام دین و دنیای انسان و نیز مصلحت دنیا و آخرتش بدان وابسته است، چرا که در صورت پابرجایی دین، عبادت صحیح و با دنیای شایسته، سعادت و نیک بختی تمام می شود»؛ ازاین رو، در این کتاب به بیان آداب دین و دنیاداری پرداخته و در این جهت، بین پژوهش های فقیهان و گفتار ادیبان، گردآورده است؛ به نحوی که فهم آن برای عموم مخاطبین سهل و آسان باشد.

ماوردی در لابه لای کتاب، به آیات قرآن کریم و نیز سنت نبوی استشهاد نموده و نیز از ضرب المثل های حکیمان و ادیبان و نیز گفتار شعرا برای تنوع بخشیدن به مطالب کتاب و رفع ملالت و خستگی خواننده، استفاده شایانی برده است.

در باب اول، به فضیلت عقل و ذم هواپرستی پرداخته شده است. به نظر نویسنده، هر فضیلیتی دارای اساسی و پایه ای بوده و هر ادبی، چشمه ای دارد و اساس فضایل و سرچشمه آداب، عقل است ....

کتاب ادب الدنیا و الدین نوشته ابو الحسن ماوردی در موضوع ادب و اخلاق به زبان عربی تألیف گردیده است.

ابو الحسن علی بن محمد بن حبیب البصری المعروف بالماوردی (۳۶۴- ۴۵۰ ق) در دوران شکوفایی علوم اسلامی در بصره به دنیا آمد. مقدمات علوم را نزد ابو القاسم صیمری آموخت. آنگاه به بغداد رفت و در محله «الزعفرانی» بغداد سکونت گزید و به آموزش و شنیدن احادیث مشغول شد. فقه را نزد ابو حامد اسفرایینی فرا گرفت. چون از آموختن علوم مرسوم فراغت یافت در بغداد و بصره به تدریس علوم حدیث و تفسیر پرداخت. در علوم دیگری چون فقه ، ادبیات ، نحو ، فلسفه ، سیاست ، علوم اجتماع و اخلاق مبرز بود. وی بارها در ممالک گوناگون به قضاوت مامور گردید تا اینکه در نهایت قاضی القضاة بغداد شد. وی در اصول و فروع فقه، شافعی و در اصول اعتقادی به اعتزال گرایش داشت. وی از سران فقه شافعی و بزرگان این مذهب بود. هر کس کتاب « الحاوی » او را مطالعه کند به تبحر و دانش وسیع او نسبت به مذهب شافعی گواهی خواهد داد. ماوردی در بغداد وفات یافت و در «باب الحرب» مدفون گردید و خطیب بغدادی بر او نماز گزارد.

آثار مولف

از او آثار زیادی بر جای مانده است از جمله: احکام السلطانیة ، النکت و العیون الحاوی و الاقناع در فقه که به طبع نرسیده اند، ادب الدنیا و الدین ، قانون الوزارة و سیاسة الملک و غیره.

معرفی کتاب

این کتاب در پنج باب تنظیم یافته است:باب اول: در فضیلت عقل و نکوهش هواپرستی .

ادب الدنیا و الدین، ابو الحسن ماوردی، ص۷.

...

أدب الزائر لمن یَمَّمَ الحائر تألیف علامه شیخ عبدالحسین امینی (1320-1390ق)، به بیان آداب زیارت امام حسین(ع) اختصاص دارد. این اثر به زبان عربی و با تحقیق سید نجاح جابر سلمان الحسینی منتشر شده است.

کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب بدون تبویب و فصل بندی خاصی، در نوزده عنوان، به بیان آداب زیارت پرداخته است.

در مقدمه محقق، ضمن بیان اقدامات صورت گرفته پیرامون تحقیق کتاب، زندگی نامه مختصری از نویسنده ارائه گردیده است (مقدمه محقق، ص5- 15).

در مقدمه نویسنده، به اهمیت زیارت و رعایت آداب آن اشاره شده است .

نویسنده با استفاده از احادیث و روایات، به بیان آداب زیارت سیدالشهدا(ع) پرداخته است که به صورت خلاصه، به برخی از موارد و نکات بیان شده اشاره می شود:

أدب الزائر لمن یَمَّمَ الحائر تألیف علامه شیخ عبدالحسین امینی (1320-1390ق)، به بیان آداب زیارت امام حسین(ع) اختصاص دارد. این اثر به زبان عربی و با تحقیق سید نجاح جابر سلمان الحسینی منتشر شده است.

کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب بدون تبویب و فصل بندی خاصی، در نوزده عنوان، به بیان آداب زیارت پرداخته است.

در مقدمه محقق، ضمن بیان اقدامات صورت گرفته پیرامون تحقیق کتاب، زندگی نامه مختصری از نویسنده ارائه گردیده است (مقدمه محقق، ص5- 15).

در مقدمه نویسنده، به اهمیت زیارت و رعایت آداب آن اشاره شده است ....

نویسنده با استفاده از احادیث و روایات، به بیان آداب زیارت سیدالشهدا(ع) پرداخته است که به صورت خلاصه، به برخی از موارد و نکات بیان شده اشاره می شود:

أدب الشیعة إلی نهایة القرن الثانی الهجری، اثر عبدالحسیب طه حمیده، بررسی و مطالعه ادبیات تشیع و تأثیرات آن بر ادبیات عرب، از ابتدای شکل گیری مذهب تشیع تا اواخر قرن دوم هجری می باشد که به زبان عربی و در سال 1362ق، نوشته شده است.

انگیزه تألیف این اثر، دو موضوع بوده است: اول آنکه در ادبیات شیعه، سلاله پیامبر (ص) مورد ستایش و تمجید قرار گرفته و به واسطه آن، جایگاه، حق و ظلمی که به ایشان روا شده بیان می گردد؛ ثانیا ادبیات، به تصویر کشیدن عواطف و احساسات ناب و پاک انسانی می باشد .

کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در شش فصل، تنظیم شده است. نویسنده در ابتدا، به تاریخ سیاسی شیعه پرداخته و سپس، احزاب سیاسی مخالف شیعه را بررسی نموده و ضمن بحث از عقاید شیعه و تأثیراتی که این عقاید بر ادبیات داشته، نگاهی به ادبیات شیعه انداخته و پس از معرفی مهم ترین ادبا و خطبای بزرگ شیعی، تأثیرات تشیع در ادبیات عرب را مورد مطالعه و تحقیق قرار داده است.

نویسنده در تدوین این اثر، از مصادر و منابع فراوانی استفاده نموده است که از جمله آن ها، می توان به کتب زیر اشاره نمود: «الأغانی» ابوفرج اصفهانی، «العقد الفرید» ابوعمر شهاب الدین احمد بن محمد بن عبدربه، «البیان و التبیین» جاحظ، «شرح نهج البلاغة» ابن ابی الحدید، «دیوان المعانی» عسکری، «زهر الأدب» قیروانی، «الکامل» ازدی، «طبقات الشعراء» ابن سلام، «بلاغات النساء» ابوالفضل احمد بن ابی طاهر طیفور، «أمالی» ابوعلی اسماعیل بن قاسم بغدادی و... .

در مقدمه، ضمن بحث از ادبیات و جایگاه آن، به محتوای فصول کتاب اشاره شده است .

ادب الطبیب، به زبان عربی، نوشته اسحاق بن علی رهاوی و درباره اخلاق پزشکی است.

مؤلف در مقدمه، ضرورت تدوین این کتاب و انگیزه خویش را چنین تبیین می کند: «ان اناساً من الاطباء... حین جهلوا اصول صناعة الطب و فاتهم درک فروعها و قصروا من تأمل الصواب فی طرقها خرجوا الی الحیل و التلبیس حتی افسدوا محاسنها و اساؤوا سمعة اهلها... و قد تکلفت جمع ما قدرت علیه من الآداب التی ینبغی للطبیب ان یؤدب بها نفسه و الاخلاق المحمودة التی ینبغی ان یقوم بها طبعه (ادب الطبیب، ص 16).

این کتاب در دو مقاله تدوین شده است که این دو، روی هم رفته دارای 20 باب می باشند (مقاله اول، دارای 7 و مقاله دوم، مشتمل بر 13 باب است).

در مقاله اول، توصیه هایی است به پزشکان. رهاوی در این مقاله آدابی را ذکر می کند که پزشک باید آنها را در طبابت و مواجهه با بیماران و مریضان رعایت کند.

در مقاله دوم، وی توصیه هایی به بیماران می کند. توصیه های او به بیماران اولاً درباره این است که دستورات پزشکان را خوب عمل کنند، ثانیاً درباره نحوه برخورد او با پزشکان و پرستاران است.

«ادب الطبیب»، به زبان عربی ، نوشته اسحاق بن علی رهاوی و درباره اخلاق پزشکی است.

مؤلف در مقدمه، ضرورت تدوین این کتاب و انگیزه خویش را چنین تبیین می کند: «ان اناسا من الاطباء... حین جهلوا اصول صناعة الطب و فاتهم درک فروعها و قصروا من تامل الصواب فی طرقها خرجوا الی الحیل و التلبیس حتی افسدوا محاسنها و اساؤوا سمعة اهلها... و قد تکلفت جمع ما قدرت علیه من الآداب التی ینبغی للطبیب ان یؤدب بها نفسه و الاخلاق المحمودة التی ینبغی ان یقوم بها طبعه.

ساختار

این کتاب در دو مقاله تدوین شده است که این دو، روی هم رفته دارای ۲۰ باب می باشند (مقاله اول، دارای ۷ و مقاله دوم، مشتمل بر ۱۳ باب است).

گزارش محتوا

در مقاله اول، توصیه هایی است به پزشکان. رهاوی در این مقاله آدابی را ذکر می کند که پزشک باید آنها را در طبابت و مواجهه با بیماران و مریضان رعایت کند. در مقاله دوم، وی توصیه هایی به بیماران می کند. توصیه های او به بیماران اولا در باره این است که دستورات پزشکان را خوب عمل کنند، ثانیا در باره نحوه برخورد او با پزشکان و پرستاران است. توجه به اخلاق در حوزه علوم پزشکی از اهمیت دوچندان برخوردار است؛ چرا که در کنار تیمار بیماران و تجویز دارو برای آنان، اخلاق نیکو و تعهد، نقش مؤثری در بهبودی بیمار ایفاء می کند. علاوه بر این، طبیب خود باید به صفاتی آراسته باشد تا سنجیده و درست عمل کند، از جمله اعتقاد به عالم ماوراءالطبیعه داشتن و اینکه در ماورای این دارو و درمان ها، خداوندی است که این تدبیرها به اذن او ثمربخش خواهد بود. از سوی سوم، بیماران هنگام مراجعه به پزشکان و در هنگام بیماری می بایست آدابی را رعایت کند، آدابی در برخورد با بیماری، آدابی در برخورد با پزشک و پرستار و آدابی در برخورد با اطرافیان. رهاوی در کتاب «ادب الطبیب» به همه این مسائل به خوبی پرداخته و اثری سودمند و ماندگار در این زمینه از خود به جای گذاشته است.

وضعیت کتاب

...

أدب الطف أو شعراء الحسین(ع) من القرن الأول الهجری حتی القرن الرابع عشر، اثر سید جواد شبر، مشتمل است بر شرح حال و نمونه اشعار بیش از پانصد شاعر که درباره امام حسین(ع) به عربی شعر سروده اند.

تاریخ پایان تألیف کتاب روشن نیست، ولی پیشگفتار مغنیه بر جلد اول کتاب، 1969م/1389ق و تاریخ مقدمه جلد هشتم، جمادی الثانی 1397 است.

کتاب با دو مقدمه از محمدجواد مغنیه و مؤلف آغاز و مطالب در ده جلد، سامان یافته است.

اشعار گردآوری شده، به ترتیب تاریخ درگذشت شاعران آمده و پدیدآورنده برای گردآوری اشعار، به منابع فراوانی، مطبوع و مخطوط، رجوع کرده است.

بااینکه پدیدآورنده، نمونه هایی از اشعار را ارائه کرده، اما هیچ توضیحی درباره معیار گزینش خود نداده است.

در مقدمه نخست، به مقام و منزلت امام حسین(ع) اشاره شده و در مقدمه مؤلف، به موضوعات زیر پرداخته شده است: زیارت امام حسین(ع) و فضیلت آن؛ کربلا در روز عاشورا؛ اربعین در کربلا؛ تاریخ شهادت امام حسین(ع) و همسران و اولاد آن حضرت(ع).

بی ادبی و بی احترامی را اسائۀ ادب گویند. از آن به مناسبت در باب قضاء سخن رفته است.

کسی که در دادگاه بی ادبی کند، تعزیر نمی شود، مگر پیش از آن، از این کار نهی شده باشد و او همچنان بر حرمت شکنی دادگاه اصرار کند.

تعزیر اسائه ادب کننده در دادگاه

بنا بر قول به ممنوعیت قضاوت قاضی به علم خویش، مواردی استثنا شده است که از آن جمله، تعزیر کسی است که در دادگاه اسائۀ ادب کرده است؛ هر چند جز قاضی، دیگران متوجه آن نگردند.

ادب در معاشرت، میزان رشد و شعور انسان است و هر کس به اندازه ای می ارزد که ادب دارد. عیار سنجش قیمت افراد «ادب» آنان است. ادب داشتن نشانه ایمان و وسیله تقرّب به خدا و محبوبیت نزد خالق و خلق است.

از قیمتی ترین سرمایه ها و میراث های حیات آدمی «ادب» است، حتی بالاتر از ثروت و سرمایه است، (ادب مرد، به ز دولت اوست). در بر خورد ها چیزی به زیبایی و جذابیت ادب نمی رسد. باید آن را آموخت، به کار بست تا روابطی سالم و احترام آمیز و پایدار میان افراد، حاکم شود. اما همین واژه متداول و مشهور، گاهی تعریفی ناشناخته و حدّ و مرزی مبهم دارد. ازاین رو مناسب است که بر مفهوم و جایگاه و شرایط آن، تاملی مجدد داشته باشیم و بدانیم که به راستی «ادب چیست؟»

توصیف اجمالی ادب

این صفت که سرمایه ارزشمند رفتاری انسان و رسالت پدر و مادر و مربی است بر چه پایه هایی استوار است؟ آیا یک خصلت درونی است؟ آیا رفتاری اجتماعی است یا حالتی روحی؟ رمز اینکه انسان ازافراد مؤدب، خوشش می آید چیست؟وقتی سخن از «ادب» به میان می آید، نوعی رفتار خاصّ و سنجیده با افراد پیرامون (از کوچک و بزرگ و آشنا و بیگانه) در نظر می آید. این رفتار که از تربیت شایسته نشات می گیرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، در خواست، سؤال، جواب و غیره مربوط می شود. ادب، هنری آموختنی است. می توان گفت: «ادب، تربیت شایسته است»، خواه مربی، پدر و مادر باشد، یا استاد و مربی.امام صادق (علیه السّلام) فرمود:«ادبنی ابی بثلاث. قال لی: یا بنی! من یصحب صاحب السوء لا یسلم و من لا یقید الفاظه یندم و من ید خل مداخل السوء یتهم؛ پدرم مرا به سه نکته ادب کرد. فرمود: هر کس با رفیق بد همنشینی کند، سالم نمی ماند و هر کس که مراقب و مقید به گفتارش نباشد پشیمان می گردد و هر کس به جاهای بد، رفت و آمد کند، متهم می شود.» آنچه در این حدیث مطرح است، ضابطه داشتن «دوستی» و «گفتار» و «معاشرت» است. دوست داری با تو چگونه رفتار کنند؟ نام و لقب زشت بر تو نگذارند؟ مگر نَه اینکه از توهین و تحقیر و استهزای دیگران نسبت به خودت ناراحت و رنحیده می شوی؟ مگر نه اینکه دوست داری در جمع مردم، مورد تکریم و تشویق و توجه قرار گیری؟ یکی از نکات مهم مربوط به معاشرت، آن است که آنچه را درباره خود نمی پسندی، در باره دیگران هم روا ندانی و آنچه نسبت به خویش دوست می داری، برای دیگران هم بخواهی و آنچه را در کار دیگران زشت می شماری، برای خود نیز زشت بدانی. اگر از کارهای ناپسند دیگران انتقاد می کنی، همان کارها و صفات در تو نباشد. این نوعی «خود ادب کردن» است و کسی به این موهبت دست می یابد که از فرزانگی و هوشیاری و عقلانیّتی تیز و بصیر برخوردار باشد. به فرموده حضرت امیر (علیه السّلام): «کفاک ادبا لنفسک اجتناب ما تکرهه من غیرک؛ در ادب کردن تو نسبت به خویشتن، همین تو را بس که آنچه را از دیگری ناپسند می بینی از آن پرهیز کنی.»هر کس حدّ و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، دارای ادب است. بی ادبی، نوعی ورود به منطقه ممنوعه و پایمال کردن حدّ و حریم در برخورد هاست. این سخن بلند علویّ را هم در این زمینه بخوانیم که فرمود: «افضل الادب ان یقف الانسان علی حده و لا یتعدیّ قدره؛ برترین ادب، آن است که انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خویش بایستد و از قدر خود فراتر نرود. ادب، به خودی خود یک ارزش اخلاقی و اجتماعی است و ارزش آفرین، هم برای فرزندان، هم برای اولیاء که تربیت کننده آنانند.»ادب در هر که و هر کجا باشد، هاله ای از محبت و مجذوبیت را بر گرد خود پدید می آورد و انسان با ادب را عزیز و دوست داشتنی می کند. ادب، خودش یک سرمایه است و هر سر مایه ای بدون آن بی بهاست. مدالی است بر سینه صاحبش که چشم ها و دل ها را خیره و فریفته می سازد. آراستگی هر چیزی به چیزی است. آن گونه که علم، با حلم آراسته می گردد، و شجاعت، با گذشت و عفو زینت می یابد، و ثروت، با انفاق و بخشش، ارزش پیدا می کند،حسب و نسب هم با ادب، ارج می یابد. شرافت نسب و اعتبار خانوادگی و آبرو و وجهه اجتماع، بدون داشتن ادب، آرایشی سطحی بر چهره ای زشت است.این سخن حضرت علی (علیه السّلام) است که: «لاشرف مع سوء الادب؛ با بی ادبی؛ هیچ شرافتی نیست.» کسی که بی اصل و تبار و حسب و نسب باشد، اگر ادب داشته باشد، شرافت می یابد. ادب حتی نسب و تبار نامناسب را هم می پوشاند. کلام امیرالمؤمنین (علیه السّلام) چنین است: «حسن الادب یستر قبیح النّسب.»

نشانه ها و جلوه ها

هر یک از ادب و بی ادبی نشان هایی دارد. شناخت ادب هم جز با توجه به نمودهای بی ادبی میسر نمی گردد. این نمودها و نشانه ها و علایم، هم در گفتار نمایان است، هم در رفتار و برخورد. اگر عاقلانه زیستن و متانت در گفتارو وقار در رفتار، نشانه ادب است. بی خردی، گفتار

زشت

، بددهانی، تند خویی، زشت گویی، دشنام و توهین، سبک سری و خیره سری، لجاجت و عناد و هم بی ادبی است.اگر کنترل دوستی ها و معاشرت ها ادب است، بی ادبی یعنی رفت و آمد با افراد ناباب و بی دقتی در گزینش دوستان و بی تعهدی در مجالست ها و رفاقت ها. آن که زشت گفتار و بد زبان است، به تعبیر حضرت علی (علیه السّلام) از ادب بی بهره است: «لا ادب لسیی النطق.» کسی که در برخورد با افراد، حاضر نیست از آنان با عظمت و تکریم یاد کند و مدام به استهزاء دیگران و غیبت آنان مشغول است، آنکه یاوه دیگران را با یاوه و دشنام شان را با دشنامی زشت تر پاسخ می دهد، آنکه در مجالس و محافل و صف ها، رعایت حق دیگران و نظم و مقررات و سکوت و نوبت را نمی کند، آنکه حاضر نیست به حرف دیگران گوش دهد، کسی که در گفتگو و بحث، داد می زند، گلو پاره می کند و جانب انصاف و حق را مراعات نمی کند، آنکه، اینها همه نشانه هایی از فقدانِ ادب است.ار آن سو، مراعات آداب در خوردن، آشامیدن، لباس پوشیدن یا لخت بودن، خلال کردن، دهن درّه، سرفه، عطسه و غیره نشان ادب است. بی ادبی، بی اعتنایی به حقوق و شخصیت و حرمت انسان هاست. اگر کسی هنگام عطسه، آب دهان به سفره و صورت بیفکند، یا به طرز مشمئز کننده ای غذا بخورد، یا به جای تقدیم دو دستیِ نامه و وسیله و ابزار، آن را پرت کند یا حتی یک دستی بدهد، یا هنگام مطالعه شما، سر و صدا کند، یا هنگام خلوت، سر زده وارد اتاقتان شود، و اجازه ورود نگیرد، اینها نمونه هایی از مراعات نکردن ادب اجتماعی است.جالب این است که اسلام برای همه این موارد، دستور العمل دارد. «تربیت اسلامی» و اخلاق مکتبی، همه دستورها و «یابد» و «نباید» هایش، «ادب آموزی» است. کسی که پای بند تعالیم دین نباشد، از حوزه ادب به وادی بی ادبی پای نهاده است.

اسوه اخلاق و ادب

...

ادب خود نگه داری از نکوهیده ها و پای بندی به نیکی های کرداری و گفتاری می باشد.

اَدَب، مصدر ثلاثی مجرّد از باب فَعُلَ یفعُلُ و جمع آن، آداب است. اصل این واژه (أ د ب) به معنای دعا (فرا خواندن) بوده و اَدْب به معنای دعوت، و جمع کردن مردم بر سر سفره خود نیز از همین ریشه است. مفهوم متعارف اَدَب نیز با معنای لغوی آن ارتباط دارد. گویا، ادب سفره ای از نیکی ها است که مردم بر گرد آن جمع می شوند و همگان آن را نیکو می شمارند. این واژه در فارسی، با کلمات متعدّد دیگری مانند فرهنگ ، هنر ، خم و چم، حُسن معاشرت ، حُسن محضر، طور پسندیده، حرمت، پاس و ... ، پیوند معنایی دارد. تعاریف متعدّدی ازاینواژه درفرهنگ نامه های فارسی ارائه شده که در عمده آن ها، به عناصری مانند:نیکی احوال و رفتار پسندیده و شایسته بودن و حُسن معاشرت و رعایت حرمت اشخاص توجّه شده است.

کاربرد قرآنی

واژه اَدَب در قرآن به کار نرفته؛ ولی در آیات فراوانی، به مفهوم آن که مجموعه گسترده ای از روابط فردی و اجتماعی را دربرمی گیرد، اشاره شده است.در این مقاله، از پرداختن به حوزه های خاص مانند آداب عبادت ، آداب توبه ، آداب جنگ ، آداب تجارت و ... پرهیز، و به بحث از آداب عمومی بسنده می شود؛ مانند:آداب حضور در مکان های مقدّس، برخورد با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، برخورد با پدر و مادر ، برخورد پدر با فرزند، ورود به خانه دیگران، مهمانی، جای دادن به دیگران در مجالس، برخورد با نادانان، انفاق ، سلام کردن ، برخورد با مخالفان عقیدتی، به کار بردن الفاظ کنایی در مسائل جنسی، ورود به خلوت زن و شوهر، نامه نگاری، برخورد با مالیات دهندگان، راه رفتن، برخورد با خطاکاران، ادب شاگرد در برابر استاد و ادب برخورد با مرد نامحرم.

ادب حضور در مکان های مقدّس

یکی از آداب مورد توجّه قرآن، ادب حضور در مکان هایی است که نوعی تقدّس دارند. این مکان ها یا همانند مساجد و معابد از آغاز، مکانی مقدّس در نظر گرفته شده اند؛ چنان که خداوند به موسی (علیه السلام) فرمان می دهد هنگام حضور در سرزمین مقدّس «طُوی» کفش ها را درآورده، پای برهنه باشد:«فَاخلَع نَعلَیک اِنَّک بِالوادِ المُقَدَّسِ طُوًی» یا به واسطه حضور اولیای خاصّ الهی مانند پیامبران، قداست یافته اند؛ چنان که افراد با ایمان موظّف اند هنگام حضور درخانه های پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ادب را رعایت کرده، با اجازه وارد شوند:«یاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُیوتَ النَّبیِّ اِلاّ اَن یؤذَنَ لَکم ...». رعایت این ادب پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز نیکو شمرده شده است؛ چنان که در جوامع حدیثی شیعه، خواندن اذن دخول از آداب زیارت حضرت به شمار می رود و رعایت این ادب هنگام حضور در مرقدهای مطهر امامان (علیهم السلام) نیز سفارش شده است.

ادب برخورد با اولیای الهی

...



آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر