اجتماعی /
شناسه خبر: 161043
متعه یا ازدواج موقت طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، یکی از انواع ازدواج است. طبق ماده 1075 قانون مدنی، ازدواج موقت این گونه تعریف میشود:«نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد».
ایران آنلاین / زری غمگین است . دختر نوجوانی به چادرش چنگ زده است . چین وچروک های آن صورت زیبا نشان از اندوهی فراوان دارد . دست هایش البته پر هیاهو تر از صورتش است .نگاهش به دست ها افتاد و بعد از دقیقهها سکوت، داستان زندگی اش را این گونه بازگو کرد:در 14 سالگی به عقد پسر دایی ام درآمدم. دختر بچهای بودم که خاطرم هست لباس عروس برایم پیدا نمیشد. آخر سر زن داییام دست به کار شد و لباس عروسی خودش را با هزار درز گرفتن اندازه قامت کودکانهام کرد. با درس و کلاس خداحافظی کردم و شدم عروسی که اصلاً نمیدانست عروسی چیست. فردای عروسی انگار زنی 40 ساله شده بودم که 14 سالگی از یادش رفت. جست و خیزم کم شد و در اتاق کوچکی در خانه دایی شبیه زندانیهای بیملاقاتی حبس بودم. دو سه هفته یکبار به دیدن مادرم میرفتم یا آنها به خانه دایی میآمدند. دو سال از عروسی مان گذشت و زن دایی هر روز ریز اتفاقات اتاق خواب را میپرسید و بعدش آوار زخم زبان بود که بر سرم میبارید. منتظر نوه بودند و من هنوز باردار نشده بودم. سال سوم باردار شدم. فرزندم یک دختر بود که باب میل خانواده دایی قرار نگرفت. چند وقت بعد خبر آوردند که پسر دایی عاشق دختر دیگری شده و میخواهد مرا طلاق دهد. به شرط اینکه دخترم را به من بدهند مهریه ناچیزم را بخشیدم و آنها هم از خدا خواسته که مزاحمی در زندگی پسرشان نیست قبول کردند. به خانه پدری برگشتم ؛جایی که همه مانند بیمار و در راه مانده با من و فرزندم رفتار میکردند.
هیچ کسی من را دوست نداشت. برادرهایم مدام دنبال خواستگار میگشتند تا به قول خودشان مرا رد کنند. دخترم بزرگ و بزرگتر میشد و به محبت و از همه بیشتر به پول احتیاج داشت. با التماس به یکی از آشنایان در یک شرکت خصوصی برای دریافت «شندرغاز» مشغول کار شدم. نظافت کردن و حرف شنیدن و تحقیر شدن کارهایی بود که بابتشان پول میگرفتم. اوایل محیط بیرحم سر کار مخصوصاً برای زن کم سوادی مثل من آزار دهنده بود اما کم کم بیحس شدم و خودم را به آن راه زدم. نباید به هیچ قیمتی کارم را از دست میدادم. مجبور بودم دختر کوچکم را هم با خودم به سر کار بیاورم و جلوی چشمش انواع و اقسام توهینها و تحقیرها را میشنیدم اما به جایش میتوانستم برایش دفتر نقاشی و لباس بخرم و این راضی ام میکرد. چند ماه بعد یکی از رانندههای شرکت که زن و بچه داشت آنقدر به دست و پایم پیچید تا مرا راضی کند که صیغهاش شوم. من احتیاج به محبت داشتم و او زبان چرب و نرمی داشت اما بشدت با خودم مبارزه کردم. من زنی نبودم که وسیله خیانت مردی به همسرش شوم. در ثانی اگر در شرکت کسی بو میبرد کارم تمام بود. به مجتبی جواب نه محکمی دادم اما جنگی در درونم به پا بود بین نیازهایم و اعتباری که پیش دخترم و خانوادهام و در محیط کارم داشتم.چندی بعد دنیا خواب دیگری برایم دیده بود. سرانجام تسلیم نیازهایم بهعنوان یک زن شدم. دخترم 8 ساله شده بود که با رضا آشنا شدم. او یکی از ویزیتورهای شرکت ما بود. چند سال از من کوچکتر بود. نمیدانم چطور شد که دیدم با او رفت و آمد پیدا کردهام و به او ابراز عشق و محبت میکنم. من جوان بودم. هنوز به 30 سال نرسیده بودم. دلم به دلش گره خورد. به صیغه او در آمدم با مهریهای 100 هزارتومنی که آن هم همان شب هزینه شام شد. از راه حقوق ناچیزم توانسته بودم اتاقی اجاره کنم و با دخترم در آنجا زندگی کنیم. رضا را به اتاق محقرم راه دادم. تقریباً هر شب میآمد و من دوستش داشتم. لحظه آمدنش دلم به تاپ تاپ میافتاد. لباسهایش را میشستم و اتو میکردم، غذاهای جورواجور اندازه وسعم برایش میپختم و مانند یک زن که برای شوهرش همه کار میکند از چیزی برای او دریغ نکردم. او تقریباً هر شب میآمد، نمیتوانستیم با هم بیرون برویم مبادا کسی ما را ببیند، فقط شبها در اتاق کوچک کنار هم بودیم.
همسایهها به صاحبخانهام خبر دادند که مرد جوانی هر شب به خانه من میآید. به صاحبخانه گفتم که همسرم است، او هم گفت حالا که شوهر کردهام از سر سال باید اجاره را بیشتر کنم. نمیدانستم باید چه کنم، واقعاً حقوقم کفاف زندگی سه نفر را نمیداد اگر مجبور میشدم که بیشتر اجاره دهم چیزی برای فرزندم باقی نمیماند. از دهان دخترم پولی را بیرون کشیده بودم و خرج رضا میکردم.عذاب وجدان هم داشتم. دو سه سال رضا به خانه من میآمد بدون اینکه حتی یکبار در دخل و خرج منزل شریک شود. رسماً یک نون خور به زندگی ام اضافه شده بود؛ نان خوری که سه برابر من حقوق میگرفت و ریالی را خرج زندگی نمیکرد. یکی دو بار به او اعتراض کردم ولی اهمیتی نمی داد و مرتب منت میگذاشت که برای اینکه با من باشد ریسک بزرگی میکند و اگر خانوادهاش بفهمند دمار از روزگارش در میآورند. خلاصه رضا شوهری شده بود که باید خرجش را میدادم. حتی اجاره خانه که به خاطر او زیاد شد را هم کمک نمیکرد. چند وقتی گذشت.
یک روز آمد و گفت که پدر و مادرش برایش به خواستگاری رفتهاند. دنیا روی سر من خراب شد. بارها گفته بود که با خانوادهاش صحبت میکند و مرا به عقد دائم خود درمیآورد، اما همه حرف ها دود شد و به هوا رفت. به او وابسته شده بودم. دو سه سال از من و امکانات ناچیزم نهایت استفاده را کرد و حالا هم میخواست برای خودش زندگی تشکیل دهد. یکی دو بار تهدیدش کردم که اگر رهایم کند موضوع را به خانوادهاش خواهم گفت. او هم تهدید کرد که در محل کار آبرو برایم باقی نخواهد گذاشت. میدانست من از این تهدید بشدت میترسم، سالها کار کرده بودم و حالا نمیتوانستم تحمل کنم آنچه را که به دست آوردم یک شبه ویران شود.بعد از آن رضا را میدیدم که حلقه زرد رنگی در دست دارد. ازدواج کرد به همین راحتی و حتی برایش مهم نبود که چه بر من خواهد گذشت. باز دوباره من ماندم و تنهایی. هر روز رضا را میدیدم و اینکه دیگر هیچ چیزمان مثل گذشته نیست اذیتم میکرد. اینکه همسایهها به یک باره برایشان سؤال شده بود که شوهرم کجاست و من جوابی نداشتم که بدهم، آزارم میداد. چند ماه بعد رضا از شرکت رفت و من دیگر ندیدمش. دخترم بزرگ شده و من باید خودم را جمع و جور میکردم. مردهایی در زندگی ام بودند که انگار نبودند. هر کسی به فکر خودش بود و من بدون هیچ حق و حقوقی سال هایی را در کنارشان گذراندم. هیچ اعتراضی نمیتوانستم به رضا بکنم چون من همسر صیغه ای اش بودم و در واقع هیچ حقی در آن رابطه نداشتم. حالا من مانده بودم و دختری که شاهد رها شدنم و خیلی مسائل دیگر در این سالها بود. از نگاهش فرار میکنم. با هر نگاهش حجمی از سؤالاتی را روی دوشم احساس میکنم که هیچ پاسخی برایشان ندارم.
ازدواج موقت متعه یا ازدواج موقت طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، یکی از انواع ازدواج است. طبق ماده 1075 قانون مدنی، ازدواج موقت این گونه تعریف میشود:«نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد».قانون مدنی در مواد 1077-1075، 1098-1095، 1113، 1139 و 1154-1152، 1158 و 1159 به بیان احکام این نوع ازدواج پرداخته است. همچنین در ماده 21 قانون جدید حمایت خانواده آمده است: «نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران در جهت محوریت و استواری روابط خانوادگی، نکاح دائم را که مبنای تشکیل خانواده است، مورد حمایت قرار میدهد. نکاح موقت نیز تابع موازین شرعی و مقررات قانون مدنی است و ثبت آن در موارد زیر الزامی است: 1) باردارشدن زوجه 2) توافق طرفین 3)شرط ضمن عقد.»
درست است که برخی نکاح موقت را یکی از راههای قانونی و شرعی برآوردن نیازهای جنسی جوانان میدانند، اما این راه حل شرعی گاهاً تبدیل به حربهای در دست مردانی میشود که زیر بار تعهدات ازدواج دائم نمیروند و با مهریههای ناچیز سالهای سال در یک رابطه میمانند بدون اینکه لزومی به پرداخت هزینههای زندگی ببینند. در حال حاضر مسائل پیرامون ازدواج موقت در جامعه ما تبدیل به انبوه پروندههای خاموشی شده است که زیاندیده در آنها راه به جایی ندارد پس سکوت میکند. گرچه قانون همواره تأکید بر ثبت نکاح موقت داشته و حتی عدم ثبت آن را جرم تلقی کرده است اما همچنان آنچه در جامعه عملاً اتفاق میافتد این است که اکثریت قابل توجهی از عقدهای موقت هیچگاه به شکل قانونی ثبت نشده و از این جهت نه تنها این وضعیت نظم عمومی و حقوقی جامعه را تهدید میکند بلکه طرفین این عقد امکان استفاده از مزایای ثبت قانونی رابطهشان را از دست میدهند. بنابراین نخستین قدم در برخورد با ازدواج موقت الزام طرف مقابل به ثبت آن است.
اهمیت شرط گذاری در نکاح موقت در ازدواج موقت مرد تکلیفی به پرداخت نفقه و هزینههای زندگی ندارد. همین طور ارث و سایر حقوقی که از آثار ازدواج دائم است، از آثار این نوع ازدواج نیست. به بیان سادهتر در رابطه زن و شوهری که در عقد موقت هستند مرد تکلیفی به خرجی دادن یا تهیه مسکن ندارد. هر چند ازدواج موقت در قوانین مورد اشاره و شناسایی بهعنوان یکی از انواع ازدواج قانونی قرار گرفته است اما باید بدانیم که برخورداری از برخی حقوق معمول در ازدواج دائم در این نوع ازدواج تنها با قراردادن «برخی شروط» میتواند محقق شود. با این حال باید توجه داشت که برخورداری واقعی از این مزایا و حقوق در گرو ثبت رسمی واقعه نکاح موقت است. همچنین گفتنی است در مورد اینکه آیا میتوان در نکاح موقت شرط بر ارث بری کرد میان فقها و حقوقدانان اختلاف نظر است و عدهای آن را نپذیرفتهاند اما به صورت کلی شرط ضمن عقد چه در ازدواج دائم و چه در ازدواج موقت راهی است که قانونگذار در جهت دستیابی به حقوق در نظر گرفته است که باید مورد توجه زنان و دخترانی که وارد رابطه ازدواج موقت میشوند قرار گیرد./ایران بانو
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در سایت منتشر خواهد شد.
پیام های که حاوی تهمت یا افترا باشد در سایت منتشر نخواهد شد.
پیام های که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبز با خبر باشد منتشر نخواهد شد.