معنی تفاهم در لغت نامه دهخدا. تفاهم. [ ت َ هَُ ] (ع مص ) یکدیگررا فهمیدن و معرفت حاصل کردن. (از اقرب الموارد). سوء تفاهم ؛ اشتباه و عدم درک مقاصد حقیقی.
سوء تفاهم سوء تفاهم (به فرانسوی : Le Malentendu) نمایشنامه ای است که در سال . . . بیم, ترس, اشتباه, بدگمانی, شبهه, مشتبه سازی, سوء تفاهم, عدم اطمینان.
معنی ناسازگاری = عدم تجانس، عدم تفاهم، عدم سازش، ناسازش، ناسازواری، ناهمگونی، اختلاف، تباین، مغایرت، منافات، دورویی، نفاق.
بیم, ترس, اشتباه, بدگمانی, شبهه, مشتبه سازی, سوء تفاهم, عدم اطمینان. imbroglio (اسم). درهم و برهم, سوء تفاهم, مسئله غامض. misunderstanding (اسم). سوء تفاهم . . .
معنی توافق = آشتی، سازش، سازگاری، هم دلی، موافقت، اتحاد، وفاق، وفق، سازگار شدن، سازش کردن، متفق شدن، متحد شدن.
2 با تشخیص اینکه عدم تفاهم بین ملتها یکی از علل اساسی اختلاف جنگ وستیزها است برای رفع آن به طرق ذیل کوشیده است : ایجاد مراکز تعلیماتی بین المللی و . . .
معنی عدم اطمینان به انگلیسی. unreliability (اسم). بی اعتباری, عدم اطمینان. misgiving (اسم). بیم, ترس, اشتباه, بدگمانی, شبهه, مشتبه سازی, سوء تفاهم, عدم . . .