موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

اهمیت انتخاب دوست

نویسنده : محمد پارسایی | زمان انتشار : 18 آبان 1399 ساعت 17:48

2- اهميت انتخاب دوست

يكي از اساسي‎ترين مسائل در سرنوشت انسان انتخاب دوست است. اين مهم، از مشكل‎ترين اموري است كه انسان در طول حيات خود با آن سر و كار دارد. چه بسا دوستاني كه انسان را به اوج عزّت و خوشبختي مي‎رسانند و چه بسيارند دوستاني كه فرد را از اوج عزت به ورطة بيچارگي و بدبختي مي‎كشانند. اهميت انتخاب دوست و نقش آن بر كسي پوشيده نيست. در اهميت اين موضوع همين نكته كافي است كه در روز قيامت عده‎اي به شدت اندوهگين و ناراحتند و از اين كه در دنيا افراد منحرف را به دوستي برگزيده‎اند، افسرده‎اند:

و به خاطر بياور روزي را كه ظالم دست خويش را از شدت حسرت به دندان مي‎گيرد و مي‎گويد: اي كاش با رسول خدا راهي برگزيده بودم. اي واي بر من! كاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نكرده بودم! او مرا از راه حق گمراه ساخت بعد از آن كه آگاهي به سراغ من آمده بود و شيطان هميشه خوار كنندة انسان بوده است.

[1]

اين آيات شأن نزولي دارد كه بسيار آموزنده است. در عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ دو دوست مشرك به نام‎هاي عقبه بن ابي و ابي ابن خلف زندگي مي‎كردند هر گاه عقبه از سفر مي‎آمد، غذايي ترتيب مي‎داد و اشراف قومش را دعوت مي‎كرد. او در عين حال دوست داشت به محضر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ برسد؛ هر چند اسلام را نپذيرفته بود. روزي از سفر آمد. طبق معمول غذايي ترتيب داد؛ دوستان را فرا خواند و در ضمن از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز دعوت كرد.

رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: من از غذاي تو نمي‎خورم تا به وحدانيت خدا و رسالت من شهادت دهي.

عقبه شهادتين را به زبان جاري كرد. وقتي اين خبر به گوش دوستش ابي رسيد، گفت: اي عقبه، از آيينت منحرف شدي؟

او گفت: نه، به خدا سوگند منحرف نشدم؛ مردي بر من وارد شد كه حاضر نبود جز با شهادتين گفتن من، از غذايم بخورد. من شرم داشتم او از سفرة من برخيزد بي آن كه غذا بخورد، بدين سبب شهادت دادم!

ابي گفت: هرگز از تو راضي نمي‎شوم مگر اين كه در برابرش بايستي و سخت توهين كني! عقبه اين كار را كرد و مرتد شد. او سرانجام در جنگ بدر در صف كفار به قتل رسيد. دوستش ابي نيز در جنگ احد كشته شد.

[2]

بي‎شك عوامل مختلفي كه دوست از اهم آن‎ها به شمار مي‎آيد، در شكل‎گيري شخصيت انسان مؤثر است؛ زيرا آدمي ناخود آگاه تأثير مي‎پذيرد و بخش مهمي از افكار و صفات اخلاقي‎اش را از دوستانش مي‎گيرد. علي ـ عليه السلام ـ مي‎فرمايد:

هر گاه وضع كسي بر شما مشتبه شد و دين او را نشناختيد، به دوستانش نظر كنيد. اگر اهل دين و آيين خدا باشند، او نيز پيرو آيين خدا است؛ و اگر بر آيين خدا نباشند، او نيز بهره‎اي از آيين خدا ندارد.

[3]

انتخاب دوست در هر مرحله از زندگي مهم است و در دوران جواني و نوجواني بسيار مهم‎تر. مسائل و دشواري‎هاي ناشي از بلوغ و جواني از كميت و كيفيتي برخوردار است ك بسياري از روان‎شناسان معتقدند خوشبختي يا بدبختي انسان تا اندازة بسيار زيادي در اين دوران رقم زده مي‎شود. چه بسيارند جواناني كه در خانوادة‌ مذهبي به دنيا آمده‎اند، اما به علت عدم توجه در انتخاب دوست به انحراف كشيده شده و حيثيت خانوادگي خود را لكه‎دار ساخته‎اند. مصداق بارزاين امر پسر حضرت نوح ـ عليه السلام ـ است كه به علت معاشرت با دوستان بد در گرداب گمراهي غلتيد. علي ـ عليه السلام ـ مي‎فرمايد:

از پيشينيان خود پند گيريد، پيش از آن كه پسينيان از شما عبرت گيرند.

[4]

نرود مرغ سـوي دانه فـراز

چون دگر مرغ بيند اندر بند

پند گير از مصـائب دگـران

تا نگيرند ديـگران ز تو پند

[5]

دوست در دين و اعتقادات، رفتار و كردار و زندگي انسان اثر مي‎گذارد و اساساً معيار و ميزان قضاوت ديگران دربارة‌ انسان است. علي ـ عليه السلام ـ مي‎فرمايد:

هر كس را از آن كه دوست او است مي‎شناسند.

[6]

تو اول بگو با كيـان دوسـتي

من آنگه بگويم كه تو كيستي

اهميت دوست و نقش آن در زندگي انسان، انكارناپذير است؛ به گونه‎اي كه مي‎توان گفت خويشاوندان نيز براي استحكام روابط خويش به دوستي با يكديگر نيازمندند. علي ـ عليه السلام ـ مي‎فرمايد:

دوستي پدران پيوند خويشاوندي در ميان فرزندانشان است و نياز خويشاوندان است و نياز خويشاوندي به دوستي، از نياز دوستي به خويشاوندي بيش‎تر است.

[7]

البته - چنان كه قبلاً نيز گفته شد - گوشه‎نشيني و تنها زندگي كردن از دوستي با ناشايستگان بهتر و سودمندتر است. امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ ياران و پيروانش را چنين اندرز مي‎داد:

همنشين صالح و شايسته بهتر از تنهايي است؛ ولي تنهايي از همنشين بد بهتر است.

[8]

بنابراين بايد قبل از گزينش دوست، افراد را بيازماييم؛ زيرا كسي كه ناسنجيده و بدون آزمايش با ديگران پيمان دوستي مي‎بندد، ناچار بايد به رفاقت اشرار و فاسدان تن در دهد.

[9][1]

. فرقان (25): 29 27.


[2]

. ابوعلي الفضل بن الحسن طبرسي: مجمع البيان في تفسير القرآن، ص 289 و 290.


[3]

. محمدباقر مجلسي: بحارالانوار، ج 74، ص 197.


[4]

. نهج البلاغه، خطبة 32.


[5]

. سعدي.


[6]

. نهج البلاغه، نامة 69.


[7]

. همان، حكمت 308.


[8]

. محمدباقر مجلسي: بحارالانوار، ج 74، ص 189.


[9]

. عبدالواحد آمدي: تصنيف غررالحكم و دررالكلم، ج 2، ص 695.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر