موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

تنوع طلبی چیست

نویسنده : محمد پارسایی | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:45

در بعد عاطفي انسان - چه مرد و چه زن - در فطرت خود يگانه خواه است. اما در بعد شهواني رابطه ي جنسي ؛ هم زن و هم مرد در فطرت خود قائل به تنوعند.

در بعد عاطفي انسان - چه مرد و چه زن - در فطرت خود يگانه خواه است. اما در بعد شهواني رابطه ي جنسي ؛ هم زن و هم مرد در فطرت خود قائل به تنوعند.

در توجيه اين نظريه مي خوانيم كه نيازهاي آدمي به دو دسته مادي و معنوي تقسيم مي شوند. اگر نياز شهواني در نزدیکی را يك نياز مادي و نياز عاطفي در رابطه جنسي را يك نياز معنوي تلقي كنيم ؛ ناگزيريم كه بر اساس اين دو نوع نياز ؛ قسمت شهواني رابطه جنسی را از قسمت عاطفي آن تميز دهيم. چون تمامي نياز هاي مادي در انسان دچار تنوع طلبي ست پس بعد شهواني آن مي تواند متنوع باشد در حالي كه بعد عاطفي آن يگانه خواه باقي بماند.

براي كاربردي كردن اين نظريه نيز بايد رابطه جنسي را به دو نوع تفكيك كنيم.
اول - رابطه جنسي كه هدف عاطفي آن در اولويت است.
دوم - رابطه جنسي كه تنها به منظور ارضا شهواني صورت مي گيرد.

در آرمان شهر اين نظريه هر زني و هر مردي به عنوان شريك عاطفي تنها يك نفر را بر خواهند گزيد و به صورت آزاد با افراد ديگر ارتباط شهواني جنسي برقرار خواهند كرد. (لازم به ذكر است كه تنها ارتباط جنسي عاطفي كه تحت عنوان ازدواج قانوني قرار گرفته باشد مجاز به توليد مثل خواهد بود) در اين حالت پيش بيني مي شود كه امري به نام خيانت مفهوم خود را به طور كلي از دست بدهد و تعريف جديدي براي نظام خانواده به وجود بيايد.

آيا تنوع طلبي جنسي امري حقيقي است؟

بايد گفت كه بله. نياز شهواني جنسي مانند تمامي نيازهاي مادي قائل به تنوع است و نظريه ي مذكور تا آنجا كه به اثبات وجود حس تنوع خواهي مي پردازد صحيح و درست به نظر مي رسد. مگر مي شود يك لذت مادي را هر روز و تنها به يك شكل خاص تجربه كرد و از اين تجربه دچار دلزدگي نشد ؟

اما كمونيسم جنسي درست در زماني به بيراهه مي رود كه شروع به نظريه پردازي اجتماعي و كاربردي كردن اين ديدگاه مي نمايد. اين درست است كه رابطه جنسي و آميزش جنسي داراي دو بعد شهواني و عاطفي ست اما از ديدگاه روانشناسي هرگز نمي توان اين دو بعد را به گونه اي كاملا متمايز از هم بررسي نمود. به عبارت بهتر در اين پديده بعد عاطفي و شهواني به نحوي با هم گره خورده اند كه گاهي يكي به ديگري تبديل مي شود و اصولا يك ارتباط جنسي كامل زماني تعريف مي شود كه هر دو بعد آن به حد كمال به ارضا رسيده باشند.

در گزارشي كه از چند زن روسپي در ايالات متحده تهيه شده بود همه ي آنها به اين موضوع اشاره كرده بودند كه چندين و چند بار از سوي مراجعانشان پيشنهاد زندگي مشترك دائم دريافت كرده اند.

كمونيسم جنسي و اعطاي حق آزادي هاي جنسي بي حد و حصر در چند كشور كمونيستي تا سال ۱۹۳۰ در جريان بود. اما تجربه ثابت كرد كه راه ارضا تنوع طلبي جنسي نمي تواند اين باشد.

آيا مردان از زنان تنوع خواه ترند ؟

به جرات بايد گفت كه نه.

گرايش مردان به توع طلبي جنسي نه در ايران بلكه در اكثر نقاط جهان بيشتر و گسترده تر از زنان است. همين موضوع دستاويزي شده است براي طرفداران مرد سالاري جنسي كه تنها طبيعت مرد را قائل به تنوع طلبي جنسي فرض كنند و به همين دستاويز حد و مرز را در روابط جنسي خود از ميان بردارند.

ويل دورانت در كتاب لذات فلسفه و در صفحه ي ۹۱ پس از آن كه شرح مفصلي بر معضلات اخلاقي مي نويسد ؛به گونه اي توجيه وار مي آورد : « بدون شك بسياري از اينها نتيجه ي علاقه اصلاح ناپذير مردان به تنوع است و طبيعت مرد به يك زن بسنده نمي كند »

مسلما تنوع خواهي زماني آغاز مي شود كه لذت دريافتن يك موهبت احساس شود و نياز به انواع آن در آدمي به وجود بيايد. به عنوان مثال بايد يك فرد اصولا لذت غذا خوردن را دريابد تا در مورد غذا و لذت آن به تنوع روي آورد.

دليل اينكه ويل دورانت طبيعت مرد را بر تنوع قرار داده و زن را به يگانه خواهي محكوم مي كند چيست ؟

در طول تاريخ بشر و بنا بر دلايل مذهبي ؛ عرفي ؛ سياسي و تفاوت در نوع لذت جنسي زنانه و مردانه ؛ زنان بنا بر شواهد تاريخي و استنادات علمي از موهبت لذت جنسي محروم مانده و يا آن را به درستي درك نكرده اند. مسلما زماني كه فردي از اين لذت به درك مناسب و شناخت كافي نرسيده باشد تنوع خواهي براي او بي معني خواهد بود. در حالي كه مسلما اگر يك زن بتواند لذت جنسي را به صورت عميق و كامل تجربه كند خواهيم ديد كه او نيز دچار حس تنوع طلبي س-ك--سي خواهد شد.
جمع ميان تنوع طلبي جنسي و يگانه خواهي جنسي

احتمالا در ذهن هر خواننده اين سوال مطرح مي شود كه اگر ما وجود تنوع خواهي شهواني را بپذيريم ؛ پس چه راهكار اجتماعي براي آن وجود خواهد داشت ؟

امروزه در جهان آميزش جنسي و اصول برقراري يك رابطه ي جنسي متكامل به صورت يك علم در آمده و هر روزه به پيشرفت هاي جديدي دست پيدا مي كند. در نهايي ترين بررسي هاي به عمل آمده مي توان تنها يك شريك عاطفي و جنسي داشت و تنوع خواهي جنسي را در همان رابطه به حد كمال ارضا نمود.

ثابت شده است كه ايجاد تنوع در آميزش جنسي از تنوع خواهي در ارتباطات جنسی به مراتب موثر تر و مطلوب تر است. امروزه آميزش جنسي علمي در مدارس و دانشگاه هاي مدرن جهان به صورت يك ماده ي درسي مهم تدريس و اصول فانتزي پروري رابطه جنسي و Striping به جوانان تعليم داده مي شود.

هر انسان سالم از نظر جنسي صاحب فانتزي هاي جنسي ست كه با توجه به افزايش سن و محيط زندگي متغير و رو به تكامل است. فانتزي هاي جنسي نوعي تنوع خواهي در برقراري رابطه هستند و دقيقا با حس تنوع طلبي شهواني مربوط مي شوند.

به عنوان مثال در كتاب «كليد روابط جنسي» اثر آنتوان ليسف آمده است كه يك رابطه جنسي زماني مطلوب و حقيقي ست كه زن و مرد بدون هيچ پرده ي كلامي هر هفته دو ساعت در مورد بهبود روابطشان با يكديگر به گفتگو بنشينند. فانتزي هاي جنسي يكديگر را برآورده كنند و تابوهاي سنتي و مذهبي غلط را بشكنند.

پس يك رابطه جنسي ميان دو فرد مي تواند هميشه سرشار از تنوع و نوعي لذات شهواني جديد باشد كه اين موضوع نيازمند آموزش و فرهنگ سازي ست.

نقبي بر چرايي تنوع خواهي جنسي مردانه در ايران

تنوع طلبي جنسي مردان ؛ در ايران و مخصوصا در سال هاي اخير مورد اعتراض جنبش هاي زنان و فعالان امور خانواده و جامعه بوده است. اما اگر ژرف انديش و منطقي بنگريم اين تنوع خواهي بيمار ؛ حاصل بيماري بزرگتري ست مي توان از آن به بيماري كلي روابط جنسي در ايران نام برد.

بد فهمي و كژ انديشي ديني ؛ سنت هاي غلط و نادرست عرفي و همين طور نگاه تابويي به مسائل جنسي باعث شده است كه نظام خانواده در ايران از نوعي بيماري و انحراف عميق جنسي رنج ببرد.

در اينجا تنها هدف من ايجاد ديدگاه و سوق دادن تفكر خواننده گان به اين مسئله است و ريشه يابي و يافتن راهكار براي آن در اين مجال نمي گنجد. اما نگفته پيداست كه مخصوصا زنان ايران از نوعي سرد مزاجي عميق جنسي كه ناشي از نوع تفكر غلط حاكم بر جامعه زن است در غذابند. و اين باعث شده است كه تنوع طلبي شهواني مردانه در ايران دچار يك افزايش بي حد و حصر شود و مردان ايراني نيز به يك بيماري از نوع ديگر مبتلا گردند.

زنان ايراني به رابطه جنسي به عنوان يك وظيفه محوله بر دوش خود نگاه مي كنند كه بايد با آن كنار بيايند. لذت بردن از يك رابطه ي جنسي براي زن ايراني شايد يك واژه بي معني ست. حتي شاهديم كه در آموزه هاي غلط جنسي در ايران ؛ زنان تحت عنوان شرم و حياي زنانه تمايل خود را به آميزش جنسي با همسرانشان پنهان مي كنند و آن را يك موهبت براي خود مي شمارند و همين موجب بروز تدريجي نوعي سرد مزاجي س-ك--سي در غالب زنان ايراني شده است.

آنچه مسلم است تنوع طلبي مردانه و سرد مزاجي زنانه در ارتباطات جنسي در مملكت ما معلول يك پيشينه غلط اجتماعي و بد بيني مذهبي ست كه شايد تنها راهكار آن يك ساختار شكني در نظام قانوني و تابو گريزي در نظام خانواده باشد كه شايد - و تنها شايد - در دو نسل بعدي تا حدي به ثمر و باروري بنشيند.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر