موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

احکام حداد

نویسنده : مینا علی زاده | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:46

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف


حِداد، از احکام خاص زنان به معنای خودداری از کاربرد هرگونه زینت در مدت

عِدّه

وفات همسراست.از این عنوان در باب

طلاق

سخن گفته‌اند.

تعریف حداد

[ویرایش]

حداد عبارت است از ترک آنچه

زینت

به شمار مى‌رود و زنان به طور معمول در مجالس جشن و عروسى، خود را بدان مى‌آرایند؛ خواه در بدن باشد، مانند

سرمه

کشیدن، کرم مالیدن و سرخ کردن گونه‌ها، و یا در لباس، مانند پوشیدن لباسهاى شاد و

زیور آلات

.

البته

زینت

از عناوین اعتبارى و نسبى است و بر حسب اشخاص، زمانها و مناطق متفاوت است.

← لغت وشرع

حداد در لغت به معنای منع کردن و در فقه، خودداری زن شوهرمرده از کاربرد زینت و بوی خوش و مانند این‌ها در مدت عدّه وفات است. واژه اِحداد نیز به همین معنا بوده و در منابع فقهی اهل‌سنّت کاربرد زیادی دارد.

احکام حداد

[ویرایش]

حداد بر زن شوهر مرده در ایّام

عدّه

وفات

واجب

است؛

لیکن نظافت کردن بدن با

مسواک

زدن، حمام کردن، شانه زدن،

ناخن

گرفتن و سکونت در خانۀ مجلّل و مانند آن جایز است.

در حکم یاد شده فرقى بین زوجۀ

مسلمان

و

ذمّی

- که با مرد

مسلمان ازدواج

کرده-،

بالغ

و نابالغ، و

زوجه

به

عقد

دائم و موقّت نیست. برخى، حداد را بر نابالغ

واجب

ندانسته‌اند. در

وجوب

حداد بر

کنیزِ

شوهر مرده اختلاف است.

بنابر قول

مشهور

، حداد

واجب

تعبّدى است، نه شرطى؛ بنابر این، اخلال به آن موجب بطلان

عدّه

نخواهد بود.

هر چند در برخی منابع، از معدودی از تابعین، یعنی شَعبی (متوفی ۱۰۳) و حسن بصری (متوفی ۱۱۰)، واجب نبودن حداد نقل شده است،

فقهای امامی و

اهل ‌سنّت

بر وجوب آن اتفاق‌نظر دارند.

برای اثبات وجوب حداد علاوه بر اجماع فق‌ها، به احادیثی استناد شده که در آن‌ها زن از کاربرد هرگونه زینت تا پایان مدت عدّه وفات شوهر نهی شده است.

فقها مراد از کاربرد زینت را در حکم حِداد، مواردی مانند پوشیدن لباسهای رنگارنگ و استفاده کردن از

طلا

و جواهر و آرایه‌های بدن، مانند

خضاب

و سرمه و

عطر

، دانسته‌اند.

فلسفه حداد

[ویرایش]

برخی فقها در تبیین فلسفه حکم حِداد گفته‌اند که رعایت کردن این حکم، از سویی نوعی اظهار تأسف بر مرگ شوهر و از دست دادنِ پیوند ازدواج و مصاحبت با همسر بوده و بیانگر وجود وفاداری و رابطه احترام‌آمیز میان زوجین است و از سوی دیگر، حافظ عفت عمومی جامعه و حریم زن در برابر مردان بیگانه است.

مصادیق زینت

[ویرایش]

در آرای فقها درباره مصادیق زینتی که در حداد ممنوع شده است، اختلاف‌نظر وجود دارد،

که به تصریح برخی فقها، این اختلافات ناشی از تفاوت عرف‌ها در زمان‌ها و مکانهای گوناگون است؛ از این‌رو، مصادیق زینت بر حسب زمان و مکان و افراد متفاوت است و در هر جامعه‌ای باید عرف رایج آن را درنظر گرفت، مثلا ممکن است در موقعیتی خاص حتی پوشیدن لباس مشکی زینت به شمار رود.

فقهای امامی و اهل‌سنّت اموری مانند تمیز کردن لباس و بدن، شانه‌زدن مو، ناخن گرفتن، آراستن فرزندان و خدمتکاران و تزیین منزل را از مصادیق زینت ممنوع در حداد ندانسته‌اند.

انتهای حداد

[ویرایش]

انتهای زمان حداد، پایان عدّه وفات است،

که از زمان مرگ شوهر و در صورت غایب بودن او، از هنگام خبردار شدن زن آغاز می‌شود

و مدت آن به اجماعِ فقهای امامی و اهل‌سنّت برای زن غیر باردار (حائل)، چهار ماه قمری و ده روز است.

عدّه زن باردار به نظر فقهای امامی طولانی‌ترین مدت از هنگام فوت تا وضع حمل و زمان چهار ماه و ده روز، ولی به نظر فقهای اهل سنّت تا وضع حمل است.

مصادیق حکم حداد

[ویرایش]

فقهای امامی و اهل‌سنّت حداد را بر زن عاقل، بالغ، مسلمان و آزاد (غیر برده) در

نکاح

صحیح واجب می‌دانند،

اما درباره وجوب آن بر دیگر زنان اختلاف‌نظر دارند.

نظرِ مشهور فقهای امامی و اهل سنّت، به استنادِ ادله عام، این است که حداد بر

صغار

و دیوانگان نیز واجب و رعایت کردن آن وظیفه ولیّ آنهاست،

ولی برخی حنفیان

و شماری از فقهای امامی،

بدین استناد که این دو گروه مخاطب تکالیف الهی نیستند، حداد را بر آنان واجب ندانسته‌اند.

همچنین فقهای امامی

و بیش‌تر فقهای اهل‌سنّت،

با توجه به عموم احادیث دالّ بر وجوب حداد، آن را بر زنان ذمی نیز واجب دانسته‌اند.

حنفیان

و بعضی مالکیان،

بدین استناد که غیر مسلمانان مخاطب احکام شرع نیستند، آن را بر زنان غیرمسلمان واجب نمی‌دانند.

برخی فقها

حداد را تنها بر آن دسته از زنان ذمی که همسر مسلمان آن‌ها فوت کرده است، واجب دانسته‌اند.

ریشه این اختلاف‌نظر را برخی

این مسئله دانسته‌اند که آیا اصولاً حداد، حق خداوند است یا حق زوج.

برپایه فرض نخست، حداد غیر واجب و بر مبنای فرض دوم، واجب است.

برخی فقهای امامی حکم حداد را شامل

عقد موقت

نیز می‌دانند.

حداد در عده طلاق

[ویرایش]

بر پایه فقه امامی و بیش‌تر مذاهب فقهی اهل‌سنّت، در طول عدّه

طلاق

، چه رجعی باشد چه

بائن

، حداد بر زوجه واجب نیست.

البته برخی فقهای اهل‌سنّت در این فرض حداد را بر زن

مستحب

دانسته‌اند.

فقهای حنفی به هنگام عدّه طلاق بائن به وجوب حداد بر زوجه قائل شده‌اند، با این استدلال که تشریع حکم حداد به سبب رعایت حق زوج نیست، بلکه فلسفه آن اظهار تأسف و حسرت خوردن بر از میان رفتن رابطه زوجیت است.

همچنین به نظر مشهور فقهای شیعه و اهل‌سنّت در صورتی که فوت شوهر در زمان

عدّه طلاق

بائن صورت گیرد، حداد واجب نیست، ولی اگر هنگام عدّه

طلاق رجعی

باشد، حداد واجب می‌شود.

حداد زوجِ مفقودالاثر

[ویرایش]

در مورد زوجِ مفقودالاثر، که همسرش از حیات یا مرگ او آگاه نیست، پس از درخواست زن و صدور حکم طلاق قضایی از سوی حاکم شرع، زوجه باید از تاریخ طلاق،

عدّه وفات

نگاه دارد.

بیشتر فقهای امامی، بدین استناد که این عدّه در واقع عدّه طلاق است، حداد را در این فرض واجب ندانسته‌اند،

اما فقهای اهل‌سنّت، به تبع عدّه وفات، حکم به وجوب آن داده‌اند.

حکم تکلیفی

[ویرایش]

گفتنی است حداد، شرطِ صحتِ عدّه نگهداشتن نیست، بلکه حکم تکلیفی مستقلی هم زمان با عدّه است؛ از این‌رو، چنانچه زن به سبب فراموشی یا ندانستن حکم یا حتی از عمد، در تمام یا بخشی از زمان

عدّه

، حداد را ترک کند، هر چند ممکن است گناه کرده باشد، جبران کردن حداد یا تکرار نگاه داشتن عدّه بر او واجب نیست و

ازدواج

مجدد وی پس از پایان یافتن عدّه صحیح است.

حداد هنگام مرگ نزدیکان

[ویرایش]

خودداری از کاربرد زینت و رعایت کردن حکم حداد هنگام مرگ نزدیکان به استناد احادیث منقول از

پیامبر اکرم

صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و امام

صادق

علیه‌السلام

به مدت سه شبانه‌روز برای زن جایز است

و حتی آن را مستحب شمرده‌اند.

فقهای اهل‌سنّت در این حالت، حدادِ بیش از این مدت را

حرام

دانسته‌اند.

فهرست منابع

[ویرایش]

(۱) ابن‌ادریس حلّی، کتاب السرائر: الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.

(۲) ابن‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بی‌تا).

(۳) ابن‌حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی‌تا).

(۴) ابن‌سعید، الجامع للشّرائع، قم ۱۴۰۵.

(۵) ابن‌عابدین، حاشیة ردّ المحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.

(۶) ابن‌قدامه، المغنی، بیروت: عالم الکتب، (بی‌تا).

(۷) ابن‌قیم جوزیه، زادالمعاد فی هَدی خیرالعباد، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی‌تا).

(۸) احمد دردیر ابوالبرکات، الشرح الکبیر، بیروت: داراحیاء الکتب العربیة، (بی‌تا).

(۹) امام خمینی، تحریرالوسیلة، قم ۱۳۶۳ش.

(۱۰) سلیمان‌بن خلف باجی، المنتقی: شرح مُوَطّأ الامام مالک، مصر ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.

(۱۱) محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

(۱۲) منصوربن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.

(۱۳) احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).

(۱۴) اسماعیل ‌بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.

(۱۵) محمّد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشيعة، تحقيق مؤسّسة آل البيتِ عليهم السلام لإحياء التُّراثِ.

(۱۶) محمدبن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، مع تعلیقات جوبلی‌بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).

(۱۷) ابوالقاسم خوئی، منهاج الصالحین، قم ۱۴۱۰.

(۱۸) محمدبن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.

(۱۹) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.

(۲۰) علی سیستانی، منهاج الصالحین، قم ۱۴۱۶.

(۲۱) محمدبن ادریس شافعی، الاُّم، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

(۲۲) محمدبن احمد شمس‌الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، قاهره ۱۳۲۴ ـ ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

(۲۳) محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت (۱۴۱۲/ ۱۹۹۲).

(۲۴) زین‌الدین‌بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.

(۲۵) محمدکاظم‌بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج ۲ـ۳، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بی‌تا).

(۲۶) محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۵، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران (بی‌تا).

(۲۷) حسن‌بن یوسف علامه حلّی، تحریر الاحکام، چاپ سنگی (بی‌جا) ۱۳۱۴، چاپ افست مشهد (بی‌تا).

(۲۸) حسن‌بن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، قم ۱۴۱۴.

(۲۹) علی‌بن حسین علم‌الهدی، مسائل الناصریات، تهران ۱۴۱۷/۱۹۹۷.

(۳۰) محمدبن حسن فاضل هندی، کشف اللثام، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۱ـ۱۲۷۴، چاپ افست قم ۱۴۰۵.

(۳۱) احمدبن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، (بیروت) : دارالفکر، (بی‌تا).

(۳۲) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

(۳۳) ابوبکربن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.

(۳۴) مسلم‌بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).

(۳۵) محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیة، المجموع: شرح المهذّب، در یحیی‌بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).

(۳۶) الموسوعة الفقهیة، ج ۲، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

(۳۷) محمدحسن‌بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۳۲، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.

پانویس

[ویرایش] 

منبع

[ویرایش]فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج‌۳، ص۲۴۴    

دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حداد (ترک زینت در عده وفات)»، شماره۵۸۵۵.    

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر