،
شوهر مرده یا
است.
در این مدخل، از لفظ «ثیبات» و جملاتی مانند «طلقتم النساء»، «یذرون ازواجا» و... استفاده شده است.
معنای لغوی و اصطلاحی
[ویرایش]
بیوه در
به معنای
و تنهاست
و در
به زنی گفته میشود که شوهرش را بر اثر
یا
از دست داده است.
برخی آن را عام دانسته، بر مردی که همسرش مرده یا وی را طلاق داده نیز
کردهاند. به
و زن بیوه، اَرْمل و اَرْمَلَه نیز گفته شده است.
از بیوه با واژهها و تعبیرهای گوناگونی یاد کرده است؛ مانند «ثَیِّب» که یک بار در
آمده است: «ثَیِّبـت واَبکارا»،
«اَیّم» که یک بار در قرآن به کار رفته: «واَنکِحوا الاَیـمیمِنکُم»
و «زوجه» که فراوان در قرآن به کار رفته است و در برخی آیات مراد از آن زنان بیوه است؛ مانند «والَّذینَ یُتَوفَّونَ مِنکُم و یَذَرونَ اَز وجـًا».
نیز «مطلقات»؛ مانند «والمُطَـلَّقـتُ یَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ»
و واژه نساء که در آیاتی پرشمار به کار رفته؛ ولی در برخی آیات مراد از آن زنان بیوه است؛ مانند «لا یَحِلُّ لَکُم اَن تَرِثوا النِّساءَ کَرهـًا».
نزدیکترین این واژهها به این معنا «
» است که در
به معنای رجوع
یا بازگشت به حالت و امر نخستین
آمده و در اصطلاح
به زنی گفته میشود که بکارتش بدون آمیزش یا با آمیزش
یا
زایل شده است.
برخی گفتهاند: مراد مرد و زنی است که
کرده
یا با یکدیگر همبستر شدهاند.
این واژه در
به معنای
نیز به کار میرود، چنان که بکر به مرد و زن غیر محصن اطلاق میشود.
«اَیّم» نیز به معنای مرد و زن بی همسر آمده است
که این معنا عام بوده، شامل همه مردان و زنانی میشود که ازدواج نکردهاند یا پس از ازدواج همسرانشان مرده یا از یکدیگر جدا شدهاند.
ضمن اشاره به برخی سنتهای ناپسند جاهلی در مورد زنان بیوه، این سنتها را
شمرده و برخی از
و حقوق خاص را برای زنان بیوه مقرر کرده است.
بیوه در ملل دیگر و عصر جاهلی
[ویرایش]
زنان بیوه در میان برخی ملتهای پیشین به ویژه مردم
از بسیاری حقوق اوّلیه انسانی محروم بودند؛ برخی از ملتها پس از درگذشت شوهر، همسر او را به همراه
شوهر سوزانده یا زنده به گور میکردند.
برخی دیگر زنان بیوه را میکشتند
یا اموال و دارایی آنان را میگرفتند.
اعراب جاهلی با بیوه
همچون مال شوهر برخورد میکردند؛ یعنی وارثان پس از
شوهر، او را به
میبردند
؛ بدین صورت که پسران یا دیگر خویشاوندان مرده پارچهای را بر روی بیوه او انداخته، با این عمل
و صاحب اختیار او میشدند.
سپس یا خود با او
میکردند یا او را به ازدواج فردی دیگر درآورده،
او را مالک میشدند.
به نقلی دیگر
بزرگ تر
گاه خود با بیوه پدر ازدواج میکرد و گاه با تعیین مهریهای او را به ازدواج یکی از برادران خود درمی آورد
که به چنین ازدواجی
«مَقْت» یا «ضیزن» میگفتند و فرزند حاصل از این ازدواج را «مَقْتی» مینامیدند.
اعمال ممنوعه زنان بیوه
[ویرایش]
گاه فرزندان برای تملک مهر یا اموال بیوه پدر از ازدواج او تا پایان
جلوگیری میکردند
همچنین گاهی دوست میت نیز پارچهای بر روی بیوه انداخته، او را مالک میشد و در صورت زیبایی
، خود با او ازدواج میکرد و در غیر این صورت با
تملک مهر و دیگر اموال او از ازدواجش جلوگیری میکرد
همچنین بر طبق سنت جاهلی، بیوه طلاق داده شده ملزم به نگه داشتن
نبود، از این رو گاه بلافاصله پس از طلاق با مردی دیگر
میکرد و در صورت باردار بودن، فرزند او به شوهر جدید تعلق میگرفت.
در برابر، بیوه شوهر مرده تا یک
از ازدواج محروم بود و میبایست از خانهای کوچک و بدترین لباس و غذاها استفاده کند،
افزون بر این،
کوتاه کردن ناخن و مو و استفاده از بوی خوش را نداشت و در صورت مبتلا شدن به
، از
کشیدن یا معالجه چشم خود ممنوع بود.
در صورتی که بیوه مطلقه قصد ازدواج با شوهر پیشین خود داشت دیگران از ازدواج وی جلوگیری میکردند،
چنان که در شان نزول آیه ۲۳۲ بقره
«فَلا تَعضُلوهُنَّ اَن یَنکِحنَ اَزوجَهُنَّ» آمده است زنی به نام «جملاء» قصد ازدواج با شوهر پیشین خود را داشت؛ ولی برادرش مانع این کار میشد. به قولی دیگر آیه مذکور در مورد جابربن عبدالله نازل شد که از ازدواج دختر عموی خود با شوهر سابقش جلوگیری میکرد.
از دیگر عقاید مردم عصر جاهلیت حرام شمردن ازدواج شخص با بیوه فرزند خوانده خود بود، از این رو پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با هدف ابطال این سنت با بیوه زید بن حارثه، فرزند خوانده خود ازدواج کرد که در پی
به این عمل آیه ۴۰
نازل شد و
را رسول خدا و نه پدرِ فرزند خوانده خود معرفی کرد:
«ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَد مِن رِجالِکُم و لـکِن رَسولَ اللّهِ و خاتَمَ النَّبیّینَ».
احکام زن بیوه
[ویرایش]
۱.زن بیوه مراتب
خود را برای ازدواج باید با سخن گفتن
نماید و
نمیكند مگر آنكه سكوت وی با قرائتی همراه باشدکه بر رضایت قطعی او
کند.
۲. مرد متأهّل اگر با زنی بیوه
کند، زن یاد شده- بنابر مشهور- در آغاز ازدواج به مدّت سه شب حقّ
دارد.
۳. اگر کسی
بیوهای بخرد واورا باردارکند، سپس معلوم شودکه
كنیز، شخصی دیگر غیر از فروشنده بوده است، بنابر مشهور باید یك بیستم بهای کنیز را به مالكش بپردازد.
۴. بیوه بودن در كنیز به
،
به شمار نمیرود. بنابراین اگرکسیکنیزی را بدون شرط
یا بیوه بودن بخرد سپس معلوم شودکه بیوه بوده است، نه حقّ
را دارد ونه
گرفتن
(ما به التفاوت قیمت باكره وبیوه) را.
حقوق بیوه در اسلام
[ویرایش]
بر خلاف رویه ملل دیگر و اعراب عصر جاهلی به زنان بیوه
بخشید و آنان را با دیگران در بسیاری امور مساوی قرار داد و برای رفع
از این زنان، حقوق و احکامی را
کرد که
به برخی از آنها اشاره کرده است.
← حرمت به ارث بردن بیوه
قرآن در آیه ۱۹ نساء به ارث بردن زنان بیوه را حرام شمرده و مسلمانان را از آن منع کرده است: «یـاَیُّها الَّذینَ ءامَنوا لا یَحِلُّ لَکُم اَن تَرِثوا النِّساءَ کَرهـًا». به نظر برخی مفسران تعبیر «کَرهاً» در آیه مذکور به واقعیتی خارجی اشاره دارد که به ارث برده شدن زنان بیوه بدون رضایت و میل آنان بوده است؛ نه اینکه قید احترازی باشد تا در صورت رضایت، ارث بردن آنان جایز باشد.
← حرمت گرفتن اموال بیوه
فشار بر زنان بیوه برای بخشیدن مهریه خود یا جلوگیری از ازدواج آنان به قصد تملک میراث و دارایی آنان پس از مرگشان ممنوع است: «و لاتَعضُلوهُنَّ لِتَذهَبوا بِبَعضِ ما ءاتَیتُموهُنَّ». قول دیگر این است که این آیه مربوط به منع زوج است از فشار بر همسر خویش برای گرفتن مهر وی.
← حرمت ازدواج با بیوه پدر
اسلام ازدواج فرزند با بیوه پدر را فاحشه و کاری زشت خوانده و آن را بر مسلمانان حرام کرده است: «و لا تَنکِحوا ما نَکَحَ ءاباؤُکُم مِنَ النِّساءِ اِلاّ ما قَد سَلَفَ اِنَّهُ کانَ فـحِشَةً و مَقتـًا وساءَ سَبیلا». حرمت ازدواج با بیوه پدر به همسری که وی با او مباشرت کرده اختصاص ندارد، بلکه شامل همسر مباشرت نکرده وی هم میشود؛ همچنین این حرمت برای اولاد و نوادگان پسر شوهر نیز ثابت است.
← حرمت ازدواج پدر با بیوه فرزند
ازدواج پدر با بیوه فرزند خود حرام است: «حُرِّمَت عَلَیکُم... و حَلئِلُ اَبنائِکُمُ الَّذینَ مِن اَصلـبِکُم». همسر فرزند به محض عقد بر پدر حرام و با او محرم میشود؛ چه آمیزشی با او صورت گرفته باشد یا نه و این امر به فرزند بیواسطه پدر اختصاص ندارد، بلکه همسر فرزندان و نوادگان او، اعم از اولاد پسری و دختری را نیز دربرمی گیرد. به نظر فقها و مفسران قید «مِن اَصلـبِکُم» در این آیه برای خارج کردن همسر فرزند خوانده است، بنابراین، ازدواج با همسر پسرخوانده جایز است، به نظر برخی عموم «حَلئِلُ اَبنائِکُمُ» شامل همسر فرزند رضاعی نیز میشود و ازدواج با او بر پدر فرزند حرام است، هرچند بیشتر فقیهان مستند این حکم را روایات دانستهاند.
← عدّه بیوه
برخلاف عصر جاهلی که زن پس از طلاق گرفتن عدّه نگاه نمیداشت اسلام برای این زنان به مدت سه پاکی عدّه مقرر کرد: «والمُطَـلَّقـتُ یَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ ثَلـثَةَ قُرُوء». برخی مقصود از «قروء» را در این آیه حیض دانسته و مدت عده زنان مطلقه را سه حیض دانستهاند. سپس در ادامه آیه زنان مزبور را از کتمان آنچه خداوند در رحم آنان قرار داده منع کرده است: «و لا یَحِلُّ لَهُنَّ اَن یَکتُمنَ ما خَلَقَ اللّهُ فی اَرحامِهِنَّ اِن کُنَّ یُؤمِنَّ بِاللّهِ والیَومِ الاخِرِ». طبق قولی مراد از «یَکتُمن»؛ در آیه مذکور کتمان حیض و بنابر قول دیگری اعم از حیض، پاکی و بارداری است. فلسفه حرمت این کتمان حفظ حقوق زوج درباره رجوع به همسر خود یا در اختیار گرفتن فرزند خویش است؛ همچنین قرآن در ابتدا عده بیوگان شوهر مرده را یک سال قرار داد و به مسلمانان توصیه کرد که زنان بیوه را در این مدت از خانه شوهرانشان بیرون نکنند: «والَّذینَ یُتَوَفَّونَ مِنکُم و یَذَرونَ اَزوجـًا وصِیَّةً لاَِزوجِهِم مَتـعـًا اِلَی الحَولِ غَیرَ اِخراج» اما این حکم با نزول آیه ۲۳۴ بقره که مدت عده این زنان را ۴ ماه و ۱۰ روز مقرر کرده نسخ گردید: «والَّذینَ یُتَوفَّونَ مِنکُم و یَذَرونَ اَز وجـًا یَتَرَبَّصنَ بِاَنفُسِهِنَّ اَربَعَةَ اَشهُر و عَشرًا». این نکته در روایات اهل بیت علیهمالسّلام نیز آمده است؛ ولی برخی معتقدند منافاتی بین دو آیه نیست تا احتیاج به نسخ باشد، زیرا ۴ ماه و ۱۰ روز حکمی الهی است؛ اما عده نگه داشتن تا یک سال و ماندن در خانه شوهر یک حق است که زن بیوه در صورت تمایل میتواند از آن استفاده کند. در وجوب عده بیوگان تفاوتی میان بیوههایی که با آنان مباشرت شده یا نشده، صغیر یا کبیر، همسر دائم یا موقت و زنان آزاد و کنیز وجود ندارد.
← نفقه و مسکن بیوه
قرآن کریم به مؤمنان سفارش کرده که قبل از مرگ برای مسکن و نفقه همسران خود تا یک سال وصیت کنند، مگر اینکه خود همسران مایل به ماندن در خانه شوهر نباشند که در این صورت نفقه و مسکن نخواهند داشت: «فَاِن خَرَجنَ فَلا جُناحَ عَلَیکُم فی ما فَعَلنَ فی اَنفُسِهِنَّ مِن مَعروف». به نظر بسیاری از مفسران و فقیهان شیعه و اهل سنتحکم مذکور درباره نفقه و مسکن بیوه به صدر اسلام اختصاص داشته و با نزول آیات ارث نسخ شده است؛ اما بیوه مطلّقه در صورتی که طلاق وی رجعی باشد، در مدت عده دارای حق نفقه و مسکن خواهد بود، مگر اینکه کاری زشت همچون زنا یا اذیت کردن خویشاوندان شوهر از او سر زند که در این صورت میتوان او را از خانه بیرون کرد: «لا تُخرِجوهُنَّ مِن بُیوتِهِنَّ ولا یَخرُجنَ اِلاّ اَن یَاتینَ بِفـحِشَة مُبَیِّنَة» ؛ ولی در صورتی که بیوه به موجب طلاق بائن از شوهر جدا شده باشد به نظر فقیهان امامیه هیچ حقی به نفقه و مسکن نخواهد داشت، مگر در صورت باردار بودن که تنها حق نفقه دارد: «و اِن کُنَّ اولـتِ حَمل فَاَنفِقوا عَلَیهِنَّ حَتّی یَضَعنَ حَملَهُنَّ». رای برخی از فقیهان اهل سنت نیز همین است؛ اما عدهای از آنان این گونه زنان را دارای حق نفقه و مسکن یا تنها حق مسکن دانستهاند.
ازدواج بیوه
[ویرایش]
قرآن در آیه ۳۲
به مؤمنان سفارش میکند که همه افراد بی همسر از جمله بیوگان را همسر دهند و از تهیدستی نهراسند: «واَنکِحوا الاَیـمیمِنکُم والصّــلِحینَ مِن عِبادِکُم واِمائِکُم اِن یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ» و در آیهای دیگر مسلمانان از جلوگیری کردن از
زنان بیوه با شوهران پیشین خود
شدهاند: «فَلا تَعضُلوهُنَّ اَن یَنکِحنَ اَزوجَهُنَّ».
سپس در آیاتی دیگر حق ازدواج و انتخاب همسر را به خود این زنان واگذارده است: «فَاِذا بَلَغنَ اَجَلَهُنَّ فَلا جُنَاحَ عَلَیکُم فیما فَعَلنَ فی اَنفُسِهِنَّ بِالمَعروفِ».
البته
ه براساس روایات اهل بیت این
را منحصر به زنان بیوه رشید دانسته، آن را شامل زنان بیوه صغیر نمیدانند.
رای برخی از فقهای اهل سنت نیز همین است
؛ اما برخی از آنان با استناد به آیات ۳۲ نور
و برخی روایات معتقدند که تمامی زنان اعم از بیوه و غیر بیوه و صغیر و کبیر بدون اجازه ولی حق ازدواج ندارند.
حرمت ازدواج با بیوههای پیامبر
[ویرایش]
قرآن در آیه ۵۳
را از ازدواج با بیوههای
منع کرده است: «ما کانَ لَکُم... اَن تَنکِحوا اَزوجَهُ مِن بَعدِهِ اَبَدًا اِنَّ ذلِکُم کانَ عِندَ اللّهِ عَظیمـا». در شان نزول این آیه آمده است که برخی از مسلمانان میگفتند: اگر محمّد از
برود با همسران او ازدواج خواهیم کرد که آیه فوق نازل شد و این عمل را بر مسلمانان
کرد.
به نظر برخی
این
، جلوگیری از
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بوده است، زیرا برخی به
انتقام جویی و
به آن حضرت چنین تصمیمی گرفته بودند یا غرض از نزول این آیه جلوگیری از سوء استفاده دیگران از موقعیت و جایگاه همسران پیامبر بوده است.
ازدواج پیامبر با زنان بیوه
[ویرایش]
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با زنانی ازدواج کرد که بیشتر آنان بیوه بودند.
از جمله این زنان زینب همسر زید پسر خوانده آن حضرت بود که پس از
او از سوی زید، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم برای ابطال سنت غلط جاهلی مبنی بر حرام دانستن ازدواج با همسر پسر خوانده، با وی ازدواج کرد: «فَلَمّا قَضی زَیدٌ مِنها وطَرًا زَوَّجنـکَها لِکَی لا یَکونَ عَلَی المُؤمِنینَ حَرَجٌ فی اَزوجِ اَدعیائِهِم اِذا قَضَوا مِنهُنَّ وطَرًا»
؛ همچنین در پی آزار پیامبر از سوی برخی از همسران خویش، خداوند آنان را
کرد که در صورت توبه نکردن و توطئه بر ضد آن حضرت، پیامبر آنان را طلاق داده، زنانی مسلمان،
،
، توبه کننده،
، ذاکر، و بیوه و
را جایگزین آنان خواهد کرد: «اِن تَتوبا اِلَی اللّهِ فَقَد صَغَت قُلوبُکُما و اِن تَظـهَرا عَلَیهِ... عَسی رَبُّهُ اِن طَـلَّقَکُنَّ اَن یُبدِلَهُ اَزوجـًا خَیرًا مِنکُنَّ مُسلِمـت مُؤمِنـت قـنِتـت تـئِبـت عـبِدت سـئِحـت ثَیِّبـت و اَبکارا».
طبق روایاتی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده، مرادِ آیه شریفه،
و
از همسران پیامبر بودند که با افشای اسرار آن حضرت بر ضد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم توطئه کردند.
از ذکر اوصاف معنوی در این آیه در کنار وصف
و بیوگی فهمیده میشود که آنچه برای همسری پیامبر مهمترین ویژگی به شمار میرود وجود
مذکور است نه باکره یا بیوه بودن.
عناوین مرتبط
[ویرایش]
؛
؛
؛
.
منابع
[ویرایش]
احکام القرآن، ابن العربی؛ الام؛ ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد؛ بحارالانوار؛ برهان قاطع؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تذکرة الفقهاء؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر المنار؛ التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج؛ تفسیر نمونه؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ جامع الخلاف و الوفاق؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جامع المقاصد فی شرح القواعد؛ جوامع السیرة النبویه؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه؛ صحیح البخاری؛ صحیح مسلم با شرح سنوسی؛ فرهنگ فارسی؛ الفقه الاسلامی و ادلته؛ الفقه علی المذاهب الاربعه؛ فقه القرآن؛ القاموس الفقهی لغة و اصطلاحاً؛ قاموس کتاب مقدس؛ کتاب الخلاف؛ کتاب مقدس؛ کتاب النکاح؛ الکشاف؛ کشاف القناع؛ کشف اللثام عن قواعد الاحکام؛ لغت نامه؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ مجمع البحرین؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المجموع فی شرح المهذب؛ المحبر؛ المحلی بالآثار؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام؛ مستمسک العروة الوثقی؛ المصباح المنیر؛ المغنی و الشرح الکبیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ مواهب الرحمن فی تفسیرالقرآن، سبزواری؛ المواهب اللدنیة بالمنع المحمدیه؛ المهذب البارع فی شرح المختصر النافع؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار؛ وسائل الشیعه.
پانویس
[ویرایش]
منبع
[ویرایش]
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۵۰، برگرفته از مقاله «بیوه». دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بیوه در قرآن»