موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

بی مقدمه در حل جدول

بی مقدمه در حل جدول

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 04 تیر 1400 ساعت 01:45

معنی بی مقدمه در لغت نامه دهخدا

بی مقدمه. [ م ُ ق َدْ دَ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + مقدمه ) بی پیشرو. || بدون دیباجه. بدون پیش درآمد. ابتدابه ساکن. || بدون سابقه.

معنی بی مقدمه به فارسی

بی مقدمه

بی پیشرو . یا بدون دیباجه . بدون پیش در آمد . یا بدون سابقه .


بی مقدمه در جدول کلمات

بازیگر مرد سریالهای همسران و بی مقدمه و آژانس دوستی

کاویانی


معنی بی مقدمه به انگلیسی

short (صفت)

مختصر ، کوچک ، کوتاه ، موجز ، غیر کافی ، کمتر ، قاصر ، کسردار ، بی مقدمه

sudden (صفت)

ناگهانی ، تند ، غیر منتظره ، بی خبر ، سریع ، فوری ، سرزده ، بی مقدمه ، ناگه

snap (صفت)

ناگهانی ، بی مقدمه

معنی کلمه بی مقدمه به عربی

بی مقدمه

لفترة قصيرة , مفاجي

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر