موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

خیانت زنم

خیانت زنم

نویسنده : نادر | زمان انتشار : 23 اسفند 1400 ساعت 22:27

سلام چند از زماني كه عقد كردم سايه سنگين زن عموي همسرم رو احساس ميكردم

شوخي هاي بي جا حركت هاي نامناسب....

ولي همه چيز رو عادي احساس ميكردم و ميگفتم به خاطر رابطه صميمي كه اين خانواده با هم دارند

يه بارم موقع تولد همسرم يه اس عاشقانه براش فرستاده بود 

اونشب كلي عصبي شدم و دعوامون شد در حدي كه همسرم بهم گفت تو به من اعتماد نداري اون فقط زن عمومه ....

تا اينكه عروسي كرديم و همسرم ميدونست من ديگه به زن عموش حساس شدم

تا اينكه يه شب كه رفته بود حمام من گوشيش رو چك كردم و تو تلگرامش ديدم براش نوشته عزيزم كي ميياي اينجا تا ....... يه حرفي كه شوك شدم

ديوانه شدم

نمي دونستم بايد چيكار كنم

خودم زدم به خواب و تا صبح بيدار موندم

چندتا قرص خواب خوردم كه فقط بخوابم كه بش فكر نكنم

ولي خوابم نميبرد

تا صبح كه شد همه چيز رو بش گفتم اول انكار كرد

بعد گفتم از اس  ام اس عكس دارم

كلي گريه

خودم رو زدم 

گفتم طلاق ميخوام

ترسيده بود

نميدونست بايد چيكارر كنه

التماس ميكرد گفت ميگفت فقط زن عموش رو امتحان كنه

زنگ زدم به زن عموش امد خونمون

اونم زد زير همه چيز كه اصلا اس رو نخونده

و  اصلا نميدونه از كدوم اس حرف ميزنه گفت من تلگرامم رو ديس كانت كرده بودم و پيامي برام نيومده

خلاصه زدن زير همه چيز

كلي قسم خوردند

ميخواستم ول كنم برم

ولي عاشق شوهرم بودم

شوهرم كلي گريه كرد وفقط گفت ميخواستم زن عموم رو امتحان كنم

الان يك سال هستش كه از اين قضيه ميگذره ولي مثل خوره تو جونمه 

نه ميتونستم به كسي چيزي بگم حرفي بزنم

لطفا راهنماييم كنيد

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر