هدیه مادر شوهر به عروس

۲۸-شهريور-۱۳۹۱, ۰۹:۴۰ صبح

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

من نمیدونم تو این مدته نامزدی چطور با مادر شوهرم رفتار کنم.....اینم بگم که خیلیییییییی خانومه مهربون و محترمیه منو هم خیلی دوست داره.نمیدونم چند وقت ی بار بهش زنگ بزنم یا برم خونشون.....میخوام هم ی طوری رفتار کنم که نگن چرا اینجوریه خودشو میگیره از اون طرفم میخوام حدو حدود رابطمونو حفظ کنم چون دیدم بچه ها میگفتن با خانواده ی شوهرتون زیاد صمیمی نشین......ی مشکلی که دارم اینه که ی جاریه بسیاااااااار خودشیرین کن دارم.....

۲۸-شهريور-۱۳۹۱, ۱۰:۱۴ صبح

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

منم عقدم خودم سر کار میرم شوشوم سربازیه .بعدش مادر شوهرم هیچی که برام نمیخره تازه انتظار داره پولامو هم بدم به پسرش خیلی پررو هستش تازه به من میگه عروسی نگیر بروو مکه منم بهش زنگ زدم گفتم اگه فکر خوبیه چرا به سه تا دخترت پیشنهاد ندادی ؟من نمیخام برم مکه میخام عروسی بگیرم بعد خانوم گفته باشه تازه منت هم سر ادم میزارن خودش که اون موقع اومده بود خواستگاری گفته بودش که همه خرجا رو ما میدیم ولی الان زده زیرش داره زرنگی میکنه ازش متنفرم...

۲۸-شهريور-۱۳۹۱, ۱۰:۲۶ صبح

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

اگه میشه یه صلوات برای شادی روح بابا مامانم بفرستین...مرسی
خدا جونم دوستت دارم

۲۸-شهريور-۱۳۹۱, ۱۰:۵۷ صبح

(آخرین تغییر در این ارسال: ۲۸-شهريور-۱۳۹۱ ۱۰:۵۸ صبح توسط A-Sahar.)

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

من برای مامان شوشو کادو تولد یه اردور خوری 10 هزار تومنی گرفتم
از سرش هم زیاد بود . به خدا عیدا یه کادوهایی به من می ده که از 100 تا فحش برام بدتره . خدایی اگه نده ناراحت نمی شم اما این که اینا رو می ده اینقدر دلم رو می سوزونه . مثلاً برای عید نوروز یه دونه بلوز خیلی خیلی خیلی زشت به خدا خیلی افتضاح و بنجل بود با یه ساپورت مشکی با یه دمپایی روفرشی 5 تومنی که همش روهم 20 تومن هم نمی شد مچاله کرده بود انداخته بود تو یک مشمای دسته دار که از استفاده زیاد دسته هاش کش اومده بود مشمع رنگ و رو رفته له . وقتی اونو بهم داد از شدت ناراحتی بغض داشت خفم می کرد . مگه یه کاغذ کادو بیشتر از 100 تومنه . الان بازم که دارم می گم بغض گلومو گرفته

خدایا هیچ می دونی که خیلی عاشقتتتتتتتتتتتتتتتم

۲۸-شهريور-۱۳۹۱, ۱۱:۳۵ صبح

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

(۱۸-شهريور-۱۳۹۱ ۰۶:۲۹ عصر)kosar نوشته است:  باران بیخیال بابا اعصاب خودتو خرد نکننننننننننننننن...منم روز عروسیم سر فیلمبردار برنامه داشتیمممممممم...عکاس و فیلمبردارمون دوستای خود همسری بودن...ما روز عروسی گفتیم شوهر خواهرشوهربزرگم بشه راننده ی اونا با ماشین...یارو خیلی هیزهههههههه....منم خوشم نمیومد یه نظرم منو ببینه وقتی میخواستیم بریم باغ من به مسلم گفتم که خوشم نمیاد محمد بیاد داخل منو ببینه....اونم اولش گفت زشته پشت در باشه بعد که دید من اخمام تو همه سگ شدم گفت ولش کن میگم نیاد...واااااااااااااااااااای باران سر این یه داستانی شد تا یه ماه همشون به من میپریدن که فقط اون نامحرم بود . خیلی اراجیف دیگه..مسلمم گفت بنداز گردن من خودت هیچی نگووووووو...هنوزم مرتیکه بد نگاه میکنه من همش باید حواسم باشه جاییم بیرون نباشه..با اینکه شال سرمه با تونیک بازم جلو اون حواسم هست تنگارو نپوشم...
فکر کن میومد تولباس عروس منم میدید با این بالاتنه ی پرررررررر ههههههههه

اووووف کوثر پس همدردیییم؟؟!! منم دقیییقن درکت می کنم چی کشیدی. خیلییی ازش بدم اومده کوثر طوری که حرف میزنم باهاش نمی تونم مستقیم تو صورتش نگاه کنم همش سرم رو پایین میندازم. تصمیم هم گرفتم چند ماه در میون برم خونشون. وااقعن پامو نمیزارم.

کوثر حییف حیییف خوبی که آدم واسه اینا بکنه!! 6 ماه عقد بودیم و کلی عید اومد و رفت اگه تو به من عیدی داری این به من داد! یک بار تحت عنوان کادو یه دامن سفید افتضااااح داد به من که من اصلن از این تیپا نمی پوشم خودشم دیده من حتی یک بارم دامن نپوشیدم! بعد یه ساعت داد که این سیکو اصل هست و مال جوونی هام و من دستم نکردم... منم انداختم ته کمد!! خودشو کشتههه دیگهههه!!!! کوثر یعنی بعضی آدم ها به معنی واقعی کلمه وجود ادم رو از نفرت پر می کنن!!

من بازم می گم گور بابااااش مهم نیست فقط می گم حق نداشت اعصاب مامانم رو خرد کنه اون شب فقط این برام قابل هضم نیست!! مزخرف !

شخصیت مرا با برخوردم اشتباه نگیر! شخصیت من چیزی است که من هستم، اما برخوردم بستگی دارد به اینکه "تو" که هستی!!

...

به نوعروس های کم بضاعت کمک کنید. لطفن و لطفن و لطفن کمک کنید به دوستای خوب خودتون هم بگین

khooneh.nowaroos.com

۲۸-شهريور-۱۳۹۱, ۰۱:۴۸ عصر

(آخرین تغییر در این ارسال: ۲۸-شهريور-۱۳۹۱ ۰۱:۵۰ عصر توسط katy.)

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

(۲۸-شهريور-۱۳۹۱ ۱۰:۱۴ صبح)سولماز 91 نوشته است:  منم عقدم خودم سر کار میرم شوشوم سربازیه .بعدش مادر شوهرم هیچی که برام نمیخره تازه انتظار داره پولامو هم بدم به پسرش خیلی پررو هستش تازه به من میگه عروسی نگیر بروو مکه منم بهش زنگ زدم گفتم اگه فکر خوبیه چرا به سه تا دخترت پیشنهاد ندادی ؟من نمیخام برم مکه میخام عروسی بگیرم بعد خانوم گفته باشه تازه منت هم سر ادم میزارن خودش که اون موقع اومده بود خواستگاری گفته بودش که همه خرجا رو ما میدیم ولی الان زده زیرش داره زرنگی میکنه ازش متنفرم...

وااای سولماز منم شرایط تورو داشتم - علی اینا که اومدن خواستگاریم 8 ماه بود سرباز شده بود و 24 ماه خدمت کرد !!! منم سرکار میرفتم و همه خرجشو من دادم اونا با اینکه وضع مالیه خیلیییی خوبی دارن به روی خودشونم نیاوردن !! الان 2 ساله عقدیم 1 سالم قبلش نامزد بودیم - هیچی به هیچی - انگار بچه ندارن - هیییچ کاری واسه من نکردن اما تا میبیننمون مامانش از گردنه علی آویزون میشه و ماچ و قربون صدقه و دستشو میندازه دور بازوی علی و میکشتش کنار و اووووووه کللی داستان !!! تا موزیک میشنوه الکی گریه میکنه (هق هق هاااا ) نمیدونی چه فیلمیه که دلم برای علی تنگ میشه حتی وقتی کنارمه !!!!!!! بعد تا من میزنگم بهش که مثلآ مامان علی اینکارو کرده و من اذیت شدم 2 ساعت از علی بد میگه !!!!!!!!! اینقدر بد میگه که دیگه آخرش من میگم مامان اشکال نداره ایشالا درست میشه !!!! من نمیتووونم بشناسمشوووووووووووون

خدایا مچکرم . . .

۲۸-شهريور-۱۳۹۱, ۰۳:۲۰ عصر

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

من عید واسه کادو عیدی و تولد مامانش براش یه تو گردنی طلا خریدم اونم واسه تولد من دوتا اردور خوری کوچولو نمیدونم چنده اینا واقعا 10 تومن 20 تومن بهم داد!!!!!!!!!!!!!!

5........واي بچه ها... منم عاشق مامان بابامم

۲۸-شهريور-۱۳۹۱, ۰۳:۳۶ عصر

(آخرین تغییر در این ارسال: ۲۸-شهريور-۱۳۹۱ ۰۳:۴۷ عصر توسط eliiii.)

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

خدا به هممون صبر بده و سیاست ! که بدونیم با مادرشوهر و خواهرشوهر و کل طایفه شوهر چطوری رفتار کنیم

خودتو ناراحت نکن رومینا جون یاد میگیره شوشوی منم اوایل دوستیمون زیاد بلد نبود چه کار کنه ولی کم کم یاد گرفت
کتی من که هرچی تا حالا براشون گرفتم میگم سگ خور
از این به بعد سنگم جلوشون نمیندازم خیییییییییییییییلییییییییی بی شخصیت و عقده ای هستن اگه میشه یه صلوات برای شادی روح بابا مامانم بفرستین...مرسی
خدا جونم دوستت دارم

۲۹-شهريور-۱۳۹۱, ۱۲:۴۴ صبح

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

الی جون من خیلی اشتباه کردم تا الان !!! میدونم !! الان 2 ماهه اصلآ بهشون نزنگیدم - اونا هم یه زنگ نزدن !! خجالت هم نمیکشن !! هر روز به علی میزنگه و باهاش میحرفه ها آخه علی همش خونه ماست 2 ماهه اصلآ نرفتیم اونجا - قرار بود مثلآ عروسیمون شهریور باشه !!!!!!!!!!!! کلآ یادشون رفته !!

خدایا مچکرم . . .

۲۹-شهريور-۱۳۹۱, ۱۰:۲۶ صبح

RE: ارتباط با مادرشوهر در دوران نامزدی و عقد

مادر شوهر مضخرف اینجانب سر خرید عروسی انقدر اذیت کرد و کم گذاشت! حالا شنیدم برای خنچه ای که حنابندون میخواد بیاره خودش رفته خرید کرده!!! انقدر حرص میخورمممممممممم

انقدرم کج سلیقه است! همش میره از این لباسای دست فروشا و کیف ایرانای 10 تومنی میخره! خودش دیده من همه چیزامو خوب و درست حسابی میخرم میخواد حرصم بده!! هیچکدوم از چیزایی که خریده رو تاحالا یه بارم استفاده نکردم!

بفرماييد "شامپاين" !!

در گويش اصفهانى يعنى بفرماييد طبقه پايين براى صرف شام