خاک بر سر ما
در سوک مادر:
مادرا جای تو در دیدهی ما بود، چرا؟
در دل خاک شدی، خاک شدی بر سرِ ما
هر کس بقیه این شعر را دارد، مرحمت نماید.
نوشته شده در یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ ساعت 18:38 توسط مستوفی |
زورق
در سوک و سنگ قبر مادر:
مرا مادر سرور زندگی بود
شکوه و عشق و شور عاشقی بود
در این دنیای پر آشوب و پر راز
مثال زورقی بر ساحلی بود
نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ ساعت 16:55 توسط مستوفی |
روی مهت
برای سوک مادر:
مادرم؛ روی مهت، روح و روان است مرا
مهر تو، قوت جان است مرا
در دل، اندیشه تو، گنج نهان است مرا
یک نگاه تو، به از هر دو جهان است مرا
نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ ساعت 16:40 توسط مستوفی |
خستگی
در سوک و سنگ قبر مادر:
خستگی را خسته کردی مادرم
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 19:24 توسط مستوفی |
قاصدک و شاپرک
در سوک و سنگ قبر مادر:
مادر ای پرواز نرم قاصدک
مادر ای معنای عشق شاپرک
ای تمام نالههایت بیصدا
مادر ای زیباترین شعر خدا
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:16 توسط مستوفی |
هم ناله
در سوک و سنگ قبر مادر:
مادرم کاخ دلم را ویرانه کردی
دو چشمم را ز خون پیمانه کردی
چو بلبل نغمه خوان بودم ز هجرت
مرا با مرغ شب هم ناله کردی
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:13 توسط مستوفی |
جوهر زحمت
در سوک و سنگ قبر مادر:
مادر من جوهر زحمتکشیها بود و رفت
هر چه مشکل زیست، آسان رفت و آرام آرمید
مادرا آسوده خفتی، با همه سنگین غمی
قصه رنج مرا اکنون تو نتوانی شنید
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:12 توسط مستوفی |
زهر فلک
در سوک و سنگ قبر مادر:
مادرم بی تو صفا رفت ز کاشانه ما
رونقی نیست دگر بعد تو در خانه ما
جای خالی تو را چون نگرم هر شب و روز
از چه این زهر فلک ریخت به پیمانه ما
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:12 توسط مستوفی |
سوی دوست
در سوک و سنگ قبر مادر:
مادرم بودی تو شمع محفل شبهای ما
مرهم زخم دل و غمخوار بر غمهای ما
آنچنان رفتی به ناگه سوی منزلگاه دوست
بعد تو ماتم سرا شد خانه و مأوای ما
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:11 توسط مستوفی |
گلم
در سوک و سنگ قبر مادر:
فلک از کف ربودی مادر من
شرار غم زدی بر پیکر من
گلم را ای فلک، بردی ز دستم
به هجران تو، ای مادر نشستم
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:11 توسط مستوفی |
جان میداد
در سوک و سنگ قبر مادر:
در باغ دلم صنوبری جان میداد
در سینه من کبوتری جان میداد
در بستر درد با دلی پر ز امید
دیدم که چگونه مادرم جان میداد
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:10 توسط مستوفی |
خاک پای
در سوک و سنگ قبر مادر:
آبروی اهل ایمان، خاک پای مادر است
هرچه دارد این جماعت، از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن میکند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:9 توسط مستوفی |
کیست مادر؟
در سوک و سنگ قبر مادر:
کیست مادر؟ رحمت بیانتها
کیست مادر؟ عاشق بیادعا
کیست مادر؟ باغبان زندگی
کیست مادر؟ کس نداند جز خدا
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:9 توسط مستوفی |
مهر نهان
در سوک و سنگ قبر مادر:
مادر ای مأمن عشق، مهر خدا، راحت جان
کرده یزدان همه مهرش به وجود تو نهان
آشنایان همه از هجر تو در بحر غماند
زنده در قلب منی زنده و جاوید بمان
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:8 توسط مستوفی |
مهر مطلق
در سوک و سنگ قبر مادر:
ای نشان رحمت حق، مهر مطلق، مادرم
کی رود آن مهربانیهای تو از خاطرم
رفتهای لیکن، همیشه حاضری در جان من
مردهای اما نگردد مردن تو باورم!
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:7 توسط مستوفی |
حسرت
در سوک و سنگ قبر مادر:
مادر رفتی، درد و داغ توأم یادگار ماند
صد حسرت ز تو در دل امیدوار ماند
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 15:7 توسط مستوفی |
دلخسته
در سوک و سنگ قبر مادر:
مادر دلخسته منتها کشید
با تن رنجور زحمتها کشید
کاسه صبر دلش لبریز شد
آن بهار عمر او پاییز شد
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 13:20 توسط مستوفی |
شب بیمادری
در سوک و سنگ قبر مادر:
لیله قدر است امشب یا شب بیمادری
من به چشم خویش دیدم مادرم، یادت به خیر
جای تو خالی چو بینم آه سردی بر کشم
عقدهها بگرفته راه حنجرم، یادت به خیر
غرق دریای غم و اندوه گشتم بیشکیب
من تو را گم کردهام ای گوهرم، یادت به خیر
همنشین حضرت زهرا شوی اندر بهشت
روز و شب خون بارد این چشم ترم، یادت به خیر
نقل از: راجعون rajeoon.com
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 13:16 توسط مستوفی |
مهر و وفا
در سوک و سنگ قبر مادر:
به پاس آن همه مهر و وفایت
حقیر است این محبتها برایت
ندیدم در جهان بهتر ز مادر
سر و جانم همه بادا فدایت
نوشته شده در شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت 13:15 توسط مستوفی |
شادمانی؟
جهت سوک و سنگ قبر مادر:
تو رفتی، ترک کردی مادر، این دنیای فانی را
برایم تیره کردی، زندگی و زندگانی را
همیشه شادمان بودم، که چون تو مادری دارم
کجا دیگر توانم دید، روی شادمانی را؟
نقل از: راجعون http://www.rajeoon.com
نوشته شده در دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت 16:16 توسط مستوفی |
یاد تو
در سوک و سنگ قبر پدر یا مادر:
پدرم (مادرم) یاد تو هرگز نرود از دل ما
مگر آن روز که در خاک شود منزل ما
مصرع اول این طور هم گفته شده:
مطمئن باش که مهرت نرود از دل ما
نوشته شده در دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت 16:16 توسط مستوفی |
ماه نازنین
جهت سوک و سنگ قبر مادر:
فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد؟!
برون آخر ز دستم، مادرم شد
برون از دست، ماه نازنینم
که از هجران او اندوهگینم
نقل از: راجعون http://www.rajeoon.com
نوشته شده در دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت 16:15 توسط مستوفی |
ناز
جهت سوک و سنگ قبر مادر:
کسی که ناز مرا میکشید، مادر بود
کسی که حرف مرا میشنید، مادر بود
مرا ستاره صبحی که هر چه کوشیدم
شد آخر از نظرم ناپدید، مادر بود
نقل از: راجعون http://www.rajeoon.com
نوشته شده در دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت 16:14 توسط مستوفی |
دامنش
در سوک و سنگ قبر مادر:
دگر آغوش مادر جای ما نیست
دریغا دامنش، مأوای ما نیست
از آن روزی که از دار فنا رفت
کسی غمخوار و هم آوای ما نیست
نقل از: راجعون http://www.rajeoon.com
نوشته شده در دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت 10:53 توسط مستوفی |
افسر
جهت سوک و سنگ قبر مادر:
یاد ایامی که مادر داشتیم
افسری زیبنده بر سر داشتیم
زندگی با او مرا افسانه بود
روشنی بخش دلم در خانه بود
چون کبوتر سوی جنت پر کشید
از می توحیدیان ساغر کشید
نقل از: راجعون http://www.rajeoon.com
نوشته شده در دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت 10:53 توسط مستوفی |
فرشته
در سوگ مادر:
جای تو توی قلب بهشته!
پر زد از زمینِ خاکی، یک فرشته!
اون عزیزی که تو دنیا، یار و یاورم بود
اون فرشته، نازنین مادرم بود
نوشته شده در دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت 10:45 توسط مستوفی |
زحمتکش
در سوک مادر:
مادر ای سجادة مهر و وفا
مادر ای زحمتکش بی ادّعا
ای که چون پروانه بر ما سوختی
همچو شمع در شأن تو خواهیم سوخت
نوشته شده در دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ ساعت 10:44 توسط مستوفی |
آموزگارم
در سوگ مادر:
در گلستان ادب آموزگارم مادر است
بعد ربالعالمین، پروردگارم مادر است
من که شاگرد دبیرستان عشق مادرم
اولین معشوق من در روزگار، مادر است
نقل از: راجعون http://www.rajeoon.com
نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۴ ساعت 15:51 توسط مستوفی |
گل
در سوگ مادر:
ناله کردم ذرهای از کوه دردم کم نشد
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد
در گلستان گرد گل بسیار گردیدم
ولی از هزاران گل که بوییدم یکی مادر نشد
نقل از: راجعون http://www.rajeoon.com
نقل دیگر:
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد
ناله کردم ذرهای از دردهایم کم نشد
از گلستان، بوی گل بسیار بوئیدم ولی
از هزاران گل، گلی همچون پدر پیدا نشد
نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۴ ساعت 15:51 توسط مستوفی |
تاج سر
در سوگ مادر:
ای روح ایثار، ای مادر من
ای خاک پایت، تاج سر من
از شوق رویت، ای مهر تابان
خون میزند جوش، در پیکر من
نقل از: راجعون http://www.rajeoon.com
نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۴ ساعت 15:49 توسط مستوفی |