ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ سه شنبه ششم آذر ۱۳۹۷, 13:9
آیا شده در خلوت؛ خود شعر بخوانی؟
قلبی بتپد، بر تو و آن را تو ندانی؟
هرگز شده،، آیا به کسی عشق بورزی؟
ازشدت، عشقش بشوی مست وروانی؟
آیا شده ؛ اسمی بشود، مرهم دردت؟
نامش ببری؛ درد و غم از دل بِرَهانی؟
پیش آمده ؛حرفی به دلت داشته باشی؟
خواهی به؛ زبان آوری اما نتوانی؟
اینها همه پیش آمده؛ بر قلب من اما..
برخیزو بجنب ؛ای هوس وشورجوانی..
ای کاش بفهمی؛ که دگر تاب ندارم..
تا جان به تنم؛ مانده خودت را برسانی..
برچسبها:
شعر٬شاعر٬جملات احساسی٬تنهایی٬غزل٬تنها
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۶, 21:54
رفت و بعد از رفتنش آن شب چه بارانی گرفت
بوته ی یاس کنار نرده ها جانی گرفت
خواستم باران که بند آمد بدنبالش روم
باد و باران بس نبود انگار، طوفانی گرفت
لحظه ای با شمعدانی ها مدارا کرد و رفت
از من بی دین و ایمان، دین و ایمانی گرفت
رفتنش درد بزرگی بود و پشتم را شکست
از دو چشم عاشقم اشک فراوانی گرفت
خسته و تنها رهایم کرد با رنج و عذاب
جان من را جان جانانم به آسانی گرفت
عاقبت هرگز نفهمیدم گناه من چه بود
از من نفرین شده امّا چه تاوانی گرفت...
برچسبها:
احساسی
,
غمگین
,
شاعر
,
شعر
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۶, 21:48
دل رفت ؛ ولی بار دگر در به در آمد!!
عاشق نشدی ؛ قصه ما هم به سر آمد..
دیدار تو غم بود و نبودت ؛ غم دیگر!!
این درد نرفتست که درد دگر آمد....
خودکار به لب برده ای از عمق تفکر
خودکار به لب رفت ولی نیشکر آمد!!
با چشم ترم هر غزلم را به تو دادم....
هر بیت ترم در نظرت بی اثر آمد!!
صد میوه نوبر به تو بخشیدم و امروز
جای ثمرم بر کمرم ؛ این تبر آمد!!
با دیدن رخساره یکتا ی تو دل رفت
دل رفت ولی بار دگر ؛ در به در آمد!!
برچسبها:
شاعر
,
شعر
,
گریه
,
غزل
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۶, 21:38
برف میبارد و من چشم به راهت هستم
درپی آتشی از برق نگاهت هستم
قهوه و چایی و نسکافه مرا گرم نکرد
چون به دنبال همان شال سیاهت هستم
شب و تنهایی و سیگار ولی فندک نیست
من فقط منتظر شعله ی آهت هستم
میکشم نقش تورا با قلم خاطره ها
چون که تصویرگر صورت ماهت هستم
بغض و فریاد شدم بازمرا نشنیدی
مثل یک گمشده ای در ته چاهت هستم
عازم دورترین نقطه ی دنیا که شوی
باهمه فاصله ها پشت و پناهت هستم
زهرا اسماعیلی
برچسبها:
شاعر
,
شعر
,
غزل
,
بیت
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ چهارشنبه هشتم آذر ۱۳۹۶, 6:15
قند و چایی شد مهیّا صبح زیبایت بخیر
رنگچشمت، رنگ دریا
صبح زیبایت بخیر
دل کنار ساحل چشمان تو لنگر زده
موجچشمتکرده غوغا،
صبح زیبایت بخیر
برچسبها:
عاشقانه
,
صبح
,
عشق
,
جملات عاشقانه
,
شعر عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ یکشنبه پنجم آذر ۱۳۹۶, 18:55
زلف آن است
که بی شانه دل از جا ببرد
برچسبها:
شعر
,
شعرعاشقانه
,
شعر احساسی
,
احساسی
,
عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۶, 20:8
رفتم كه نبيني
پريشان شدنم را ،
غمناك ترين لحظه ي
ويران شدنم را ...
در خويش فرو رفتم و
درخويش شكستم
تا دوست نبيند
غم تنها شدنم را
برچسبها:
شعر
,
شاعر
,
تنها
,
تنهایی
,
غمگین
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۶, 21:43
دوست دارم با توباشم عیب این خواهش کجاست
با تو بودن ، شعر خواندن، کس نگفته نا بجاست
از تو گفتن یا شنیدن از لبت ، تا خواب صبح
حرفهای عاشقانه با تو گفتن کی خطاست؟
لب به لب، لبریز عشقت ،گر شود احساس من
بازیِ شب زنده داری با لبانت ، دلرباست
مست ومدهوشم کنی با غمزه ای حتی به چشم
دل به اعجاز دو چشمت بس به می بی اشتهاست
دوست دارم با تو گویم از کلامی با سه حرف
عین وشین وقاف ودیگر هیچ حرفی کین روا ست
قصدم ای یار این نبود کز تو، سراید این غزل
عشق پاکت بی محابا زد به دل این حرف راست
امیر شهبازی
برچسبها:
دوست دارم
,
شاعر
,
شعر
,
عاشقانه
,
امیرشهبازی
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۶, 23:9
یارمن خوشبوشدی بوی زلیخا میدهی
یک اشاره سوی من باچشم شهلا میدهی
گفته بودی من بمیرم، هرچه میخواهی بگو
من میمیرم پیش پات یک بوسه حالا میدهی
عاشق خونین جگر محوتماشای تو شد
گل سرخی ازلبت برمن شیدا میدهی
من که بیمارتوام رخسارزردم را ببین
بهربیماری دل یکشب مداوا میدهی
درتب عشق توسوختم مثل یک پروانه ای
خال لبهایت به من از بهر سودا میدهی
سایه سروقدت افتاده بریاس وسمن
برسرم یک سایه ازان قدرعنا میدهی
خوش خرامان میروی ازپیش صالح سنگدل
وقت رفتن بوسه ای برمن رسوا میدهی
برچسبها:
شعر
,
غزل
,
عاشقانه
,
تنها
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ پنجشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۶, 21:36
چشمهای تو خداوند غزلهای منست
شور لبهای تو در تک تک اعضای منست
شهد گل خوردن زنبور و عسل دادن او
شکل لبهای تو و شکل غزلهای منست
چشم من کاش که یک گوشه ز دنیای تو بود
به خدا گوشه ی چشمت همه دنیای منست
غم دلبسته شدن روزی امروزم بود
غم دلکنده شدن روزی فردای منست
چه عجیب است نگاهت مگر آیینه شدم
که چنین چشم تو مشغول تماشای منست
دیگر آنروز که آغوش تو جای من نیست
مطمئن باش فقط گور و کفن جای منست
برچسبها:
غزل
,
شعر
,
عشق
,
عاشقانه
,
استاوس
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ پنجشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۶, 20:56
عاشقی این است اگر، از عشق سیرم کرده ای
بلبلی سردرگریبان، گوشه گیرم کرده ای
غنچه ی دلدادگی را در دلم پرپر مکن
مهربانی کن اگر حتی اسیرم کرده ای
صورت پژمرده ام بر درد عشقت شد گواه
لااقل اندازه ی یک قرن پیرم کرده ای
نذر کردم، هرکه هرجا گفت حاجت می دهد
تا که یارم باشی ازبس ناگزیرم کرده ای
عاشق من گر نبودی، جرم من را خود بگو!
دل چرا بردی؟ چرا پس دستگیرم کرده ای؟
باغ جان را از نسیم شوق دیدارت چه سود
گر بیایی در برم، وقتی کویرم کرده ای
الهام حق مرادخان
برچسبها:
عاشقی
,
شعر
,
جملات عاشقانه
,
غزل
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه نوزدهم خرداد ۱۳۹۶, 14:48
لبخند زدی غنچه فراوان شده بانو
شهد و عسل و قند چه ارزان شده بانو
از قحطی این عشق تورم زده بالا
با لطف شما نرخ به سامان شده بانو
چشمان شما آیهء ایمان بخدا بود
با خواندن آن قلب مسلمان شده بانو
موهای قشنگت وسط معرکهء باد
چون حال من زار پریشان شده بانو
آغوش شما دام بلا بود خدایی
آهوی دلم عاشق زندان شده بانو
این شعر فقط زیره به بازار شما ریخت
زیبایتان طعنه به کرمان شده بانو...
مهتاب بهشتی
برچسبها:
بانو
,
جملات عاشقانه
,
شعر
,
شاعر
,
غزل
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶, 21:2
گر که در این رمضان یار شدی یادم کن
با خدا محرم اسرار شدی یادم کن
در سحر ذکر نما، در دل خود نام مرا
به دعا لحظه افطار شدی . یادم کن
التماس دعا از همه شما خوبان
برچسبها:
رمضان
,
شعر
,
ماه رمضان
,
عاشقانه
,
عشق
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ یکشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶, 21:17
آنقدر مَحوِ تو بودم که گَزَگ دَستم بُرید
هیچکس آن لحظه تنهاییِ این دل را ندید
بُت شُدَم در مَعبد ِ آمونِ تو با یک نگاه..
عشق تَندیسی دِگر از چشم هایَت آفرید
آمَدی سویم شُدَم یکباره غرق ِ اضطراب...
باد ِ عشقت بیشتَر آن دَم به سویم می وَزید
دیدنَت یکبار و دَر قلبَم نِشستن صَد هِزار...
هوشُ وعقلُ و منطقَم یکباره ازاین سَر پَرید
آه...این حِسّ غریب ِ عاشقی با مَن چِه کرد
جامه اَش را دِل بَرایَت عاشقانِه می دَرید
خوب می دانم که وقت ِ رفتَنت فَریاد را ..
با سکوت ِحُکمفرما گوش هایَت می شنید
مهدی آشتیانی
برچسبها:
شعر
,
عاشقانه
,
عشق
,
غزل
,
شاعر
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۶, 23:30
من بمیرم که تو را رنجِ مضاعف دادم
عذرِ تقصیر، عزیزم! به خطا افتادم!
من بمیرم که کمی اشک به چشمت آمد
از همان روز، غمینم، به خدا ناشادم!
گفته بودم که گُلم محرم و نامحرم هست
«زُلف بر باد مَده تا ندهی بر بادم»!
گفته بودم که بسی ناز، فزونتر داری
«ناز بنیاد مَکُن تا نَکنی بنیادم»!
من نگفتم که تو حوّایِ منی، حسّاسم
غیرتم ارثِ عزیزیست زِ جدّم آدم؟!
آمدی تا که اسیرم بُکنی با غمزه
من از آنروز که عاشق شدهام، آزادم!
برچسبها:
شعر
,
غزل
,
شاعر
,
محمدجواد
,
تنهایی
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۶, 22:48
آن قَدَر حرف دراين سينه تلنبارشده
که دلم مثنوي« مخزن الاسرار »شده
ترسم اين است که انگشت نمايت بکنم
بس که درهرغزلم ، اسم تو تکرارشده
ترسم اين است که يکباره ببينم درشهر
خبر عاشقي ام ، سرخطِ اخبارشده
رفتنتزلزله اي بود که ويرانم کرد
لحظه ها بعد تو ، روي سرم آوار شده
رنگ روزوشب من هردوسياهست سياه
زندگي بعد تو عمريست عزادارشده..
برچسبها:
شعر
,
جملات عاشقانه
,
غزل
,
تنها
,
عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۶, 22:46
گاهی خیال میکنم از من بریده ای
بهتر ز من برای دلت برگزیده ای؟
از خود سوال میکنم آیا چه کرده ام؟
در فکر فرو می روم از من چه دیده ای؟
فرصت نمیدهی که کمی دردل کنم ...
گویا ازین نمونه مکرر شنیده ای ...
از من عبور میکنی و دم نمیزنی ...
تنهادلم خوش است که شایدندیده ای ...
یک روز می رسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده ای
?قیصر امین پور
برچسبها:
غزل
,
شعر
,
شاعر
,
قیصر امین پور
,
عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۶, 23:2
آسمان آبی عرفان من چشمان توست
اختر تابنده ی کیهان من چشمان توست
در حضور چشمهایت عشق معنا میشود
اولین درس دبیرستان من چشمان توست
در بیابانی که خورشیدش قیامت می کند
سایبان ظهر تابستان من چشمان توست
در غزل وقتی که از آیینه صحبت می شود
بی گمان انگیزه ی پنهان من چشمان توست
من پر از هیچم پر از کفرم پر از شرکم ولی
نقطه های روشن ایمان من چشمان توست
باز می پرسی که دردت چیست؟بنشین گوش کن
درد من ،این درد بی درمان من چشمان توست
برچسبها:
شعر
,
شعرهای عاشقانه
,
غزل
,
عاشقانه
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۶, 22:38
دو چشم نرگست ، بتخانه دارد
هزاران شاعر دیوانه دارد
نمیدانم نگارم .... کفر گفتم؟
خدا در چشم تو میخانه دارد
پریشان کن طناب زلف هایت
دلم امشب خیال شانه دارد
نه تنها عارف چشم تو حافظ
که سعدی هم دلی دیوانه دارد
زبان تو به مولانا شبیه است
که او هم بر لبانت خانه دارد
به نام چشمهایت تازه کردیم
دلی را که بتی مستانه دارد
به روی سینه های یاس گونت
دل شهری سر پروانه دارد
همآغوش تو امشب شاعری که
غزلهایش غمی جانانه دارد..
برچسبها:
شعر
,
شعرهای عاشقانه
,
شعر احساسی
,
جملات عاشقانه
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه هجدهم فروردین ۱۳۹۶, 0:49
گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم...مولانا
برچسبها:
شعر
,
محمدجواد
,
مولانا
,
عاشقانه
,
شاعر
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ پنجشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۶, 23:26
صد هزاران جان فدای
لحظه های دیدنتغنچه ی طبعم شکوفا
گشته از خندیدنت
مستي و ديوانگي هم
عالمي دارد عزيز
سرخوش از آن لحظه
رویایی بوسیدنت
برچسبها:
جملات عاشقانه
,
شعر
,
تنهایی
,
محمدجواد
,
عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ پنجشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۶, 23:16
باز باران زده و دل نگرانم بانو
می برد خاطره ات در خفقانم، بانو
باد و باران و دلِ ابری و یک صورتِ تر
می زند با غزلی شعله به جانم، بانو
من همان قصّه فروشِ لبِ شیرین بودم
به خدا این "من دیوانه" همانم، بانو
شاعری عاشق و دیوانه اگر یادت هست
عاشق پاپتی دخترِ خانم، بانو
رفتی و رفتنت آتش به دل من زد و بعد
همه جا حرف تو شد ورد زبانم، بانو
مانده ام پای همه خاطره ها چشم براه
تو بگو تا بروم یا که بمانم بانو؟!
یک صدا... یک کلمه... آه بگو... داد بکش
ساکتی! ... حرف بزن تا که بدانم بانو
من که دلتنگم و پاییز، خودم می دانم
برگِ در ولولۀ دست خزانم، بانو
لابه لای غزلم با تو گرفتار منم
می روم با دل پر، از تو بخوانم بانو
برچسبها:
شعر
,
غزل
,
جملات عاشقانه
,
شاعر
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۳۹۶, 22:19
دَر شَب تاریک رفتی ، دَست تو فانوس بود
هرصِدای گامِ تو، در گوشِ من ناقوس بود
دل بُریدی از من ودستَت ز دستانَم رَهید
همچُو طِفلی این دِلم با مادَرش ماَنوس بود
رَسم در راهِ رفاقت این چنین هم نیست ..کاش
عاشقی کردن تو را هَم ، هَمچو من قاموس بود
خوابها من را گرفتار خیالت کَرده اند
این حقیقت کاشکی در حّد یک کابوس بود
شاعران در بَزمِ شان گُفتند: کبوتر رفتنیست
راست می گویند ولیکن مُرغ مَن طاووس بود
مهدی آشتیانی
برچسبها:
محمدجواد
,
شعر
,
شاعر
,
عاشقانه
,
تنهایی
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۳۹۶, 22:16
کاش چتر مهربانی را به رویم وا کنی
در مسیر خاطراتت باز مرا پیدا کنی
تاب ماندن چون ندارم ساعتی با من بمان
این دل مجنون زده را با دلت شیدا کنی
زهربرسر می کشم ازدوری رویت مدام
با نگاهت نیمه شب را دم به دم بلوا کنی
درد چشم از روی شیدایی گرانتر می شود
جان دهم در خاک کویت مردنم حاشاکنی
زخمها دارد دلم از حرف ناگفته زیاد
یا بیایی بر مزارم یا مرا رسوا کنی
شاعر باران زده بین خاطراتش زرد شد
چون غریب است نازنینا در دلش غوغا کنی
برچسبها:
شعر
,
غزل
,
جملات زیبا
,
عشق
,
شاعر
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ چهارشنبه دوم فروردین ۱۳۹۶, 23:7
واژه ایِ بهتر ندارم واقعا نامرد بود
عشق را باور ندارم چون برایم درد بود
از بیانش عذر میخواهد قلم از دفترم
اهل دل دادن نبود و هرزه ای ولگرد بود
رنگ بهتر من ندارم تا که توصیفش کند
شک نکن رنگ جدایی,رنگ پست زرد بود
سعی کردم تا به آیین وفا گرمش کنم
او ولی باور نمیکرد و فقط دلسرد بود
آمد و رفت و خرابم کرد و تنهایم گذاشت
مثل طوفان می وزیده و آنچه او میکرد بود
من دلم دیگر نمیخواهد که تصویرش کنم
واژه ایِ بهتر ندارم واقعا نامرد بود
برچسبها:
شعر
,
شعرعاشقانه
,
جملات عاشقانه
,
شاعر
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه بیست و هفتم اسفند ۱۳۹۵, 23:21
تا ماه شدی ، برکه شدم ، باتن تب دار
آیینه شدم ، محوشدی، تکه و تکرار
باید بنشینم ، بنوازم ، بنوازی
شهناز شوی ، ناز شوم با نفس تار
من پنجره را پلک زدم تا تو بیایی
شاید که دری باز شود در دل دیوار
ای دورترین بغض زمین ، مرز نفس گیر
نزدیک تر از من به خودم ...وعده ی دیدار
برچسبها:
شعر
,
عاشقانه
,
عشق
,
تنها
,
جملات عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه بیست و هفتم اسفند ۱۳۹۵, 21:58
برایم قصه میگوید صدای ساز تنهایی
که مانده پشت ابهامت دلم با راز، تنهایی
شکایت می کنم ازغم درون دادگاه دل
دوباره می برد با خود مرا سرباز ،تنهایی
شده همدم به شبهایم درودیوار این خانه
وساعت باز میخواند به دل آواز، تنهایی
تولد یافت در فصل بهارم عشق بی رنگی
ندارد انتها انگار این آغاز ،تنهایی
چرا ای آسمان جایی نداری تا رها باشم؟
که با قلبی ترک خورده کنم پرواز ،تنهایی
عبید زاکانی
برچسبها:
تولد
,
بهار
,
شعر
,
تنها
,
احساسی
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۵, 23:24
********
تولدم مبارک نیست
دلم گرفته غمگینم
شکسته قلب داغونم
تو رو اینجا نمیبینم
********
برچسبها:
تولدم
,
تولد
,
دلم گرفته
,
غمگین
,
جملات احساسی
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ دوشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۵, 22:53
گفتم از نزدیکی دیدار، گفتی: «سادهای !
دورم از دیدار با هر پیش پا افتادهای»
کوچکم خواندی،که پیش چشم ظاهربین تو
دیگران کوهند و من سنگ کنار جادهای
شهر را گشتم که مانند تو را پیدا کنم
هیچکس حتی شبیهت نیست، فوقالعادهای!
با دل آزردهام چیزی نمیگویی ولی
از دل آزردن که حرفی میشود آمادهای
باز بر دوری صبوری میکنم اما مگیر
امتحان تازهای از امتحان پس دادهای.
برچسبها:
شعر
,
غزل
,
عاشقانه
,
احساسی
,
تنها
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۵, 21:4
دلبری دارم خیالی که دلم را میخرد
پا به پای من مرا بر شهر دلها میبرد
بال پروازم شده تا پر کشم بر آسمان
در کنارم هر کجا باشم کنارم میپرد
مست آغوشش منم او مست تر از من گهی
گوشه ای خلوت بروی بازوانم میخزد
میدهد باصوت ارامی به گوش من جلا
مثل بادی عاشقانه در وجودم می وزد
باز هم من هستم و آقای اشعار خیال
در خیالاتم دلم را خوش به غارت میبرد
زندگی مثل یه رویا گاه شیرین گاه تلخ
گاه سوی خنده و گاهی به گریه میرود
پس بگویم: عشقم غم مخور ازاده باش
روز ز شب ٬ شب ز روز٬ سبقت گرفته میدود
برچسبها:
شعرعاشقانه
,
شعر
,
غزل
,
دوبیتی
,
عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ پنجشنبه پنجم اسفند ۱۳۹۵, 20:41
فراق دیدن رویت مرابیگانه میسازد
حدیث لعل شیرینت دلم ویرانه میسازد
دوتیرخصم چشمانت زتوافسانه میسازد
خمارنرگس مستت مراپروانه میسازد
برفتی وربودی ازکفم دل رازهجرانت
زبس سخت است هجرانت دلم دیوانه میسازد
پرستوی دوچشمانت دلم رامیبردازکف
که آن تیرنگاهت بردل من لانه میسازد
کلیم عشق تودین ودلم ازکف ربودآخر
پرستوی غمت درلانه ی دل خانه میسازد
جمال دلکشت ره میزند برعارف وعامی
که ساقی ازدل خاک رهت پیمانه میسازد
برچسبها:
شعر
,
غزل
,
بیت
,
عاشقانه
,
احساسی
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ پنجشنبه پنجم اسفند ۱۳۹۵, 20:39
دلم شکسته و اوضاع درهمی دارد
و سالهاست برای خودش غمی دارد
تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
نه وصل دیده ام این روزها نه هجرانت
بدا به عشق که دنیای مبهمی دارد
بهشت می طلبم از کسی که جانکاه است
کسی که در دل سردش جهنمی دارد
گذر کن از من و بار دگر به چشمانم
بگو ببار اگر باز هم "نمی" دارد
دلم خوش است در این کار وزار هر "بیتی "
برای خویش "مقام معظمی" دارد
برام مرگ رقم می زنی به لبخندت
که خنده ی تو چه حق مسلمی دارد
برچسبها:
شعراحساسی
,
شعرعاشقانه
,
شعر
,
جملات احساسی
,
جملات عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ دوشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۵, 19:39
در نبودت شمع خاموشم گمانم رفته ای
عاشق یخ بسته آغوشم گمانم رفته ای
آتشی در جان و دل افکندی و فارغ شدی
مثل سیر و سرکه میجوشم گمانم رفته ای
بی شقایق زندگی دیگر برایم مشکل است
دل جدا از باغ و گلنوشم گمانم رفته ای
کم کمک دیوانگی ها جای دردم را گرفت
از فراغت تیره میپوشم گمانم رفته ای
کشتی عشقت به دریا میرود گویی دگر
ناخدا کرده فراموشم گمانم رفته ای
از تبت میسوزم و شبها طبیبم نیست نیست
درد هجران کرده بیهوشی گمانم رفته ای
برچسبها:
شعرعاشقانه
,
احساسی
,
غزل
,
شعر
,
شاعر
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۵, 20:33
تو نباشی،،!! چه سلامی، چه علیکی گُل من
تک تک ِ ثانیه ها بی تو شده قاتل من
مونسی نیست به جز دلهره در کنج اتاق
تا زمانی که به چشمان تو بسته دل من
نام تو ورد زبانم همه جا تا نفس هست
با تو شاید که سرشته شده آب و گِل من
من همانم که به امید تو زنده است هنوز
دلخوشم لطف تو آخر بشود شامل من
باد میرقصد و بلبل به چمن خواننده
ای فدای قَدَمت این تَنِ نا قابل من
باغبانم ، همه جا بذر وفا کاشته ام
کاش وای کاش تو تنها بشوی حاصل من!
برچسبها:
شعر
,
شعرعاشقانه
,
غزل
,
عاشقانه
,
احساسی
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ سه شنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۵, 21:28
خدا کند که مرا ناگهان رها نکنی
بمان که قلب مرا از خودم جدا نکنی
من از نگاه حسودان شهر می ترسم
به اسم کوچکم اینجا مرا صدا نکنی
و من تو را به دلم قول داده ام لطفا
بمان که حرف مرا پیش دل دو تا نکنی
از این زمین فقط اینجا برای من امن است
به نام عشق در این شهر کودتا نکنی
گمان کنم که قراراست ما به هم برسیم
اگر معامله ای تازه با خدا نکنی
نرگس کاظمی زاده
برچسبها:
شعر
,
شعراحساسی
,
شعرعاشقانه
,
شاعر
,
عشق
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ دوشنبه یازدهم بهمن ۱۳۹۵, 21:34
قدر تنی
از پیرهنی فاصله داریم .
وای از تو چه سخت است
همینقدر جدایی!
مهدی فرجی
برچسبها:
عاشقانه
,
عشق
,
شعر
,
جدایی
,
استاتوس
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ دوشنبه یازدهم بهمن ۱۳۹۵, 21:26
من که دیگر نیستم حالا چه فرقی میکند؟
بی حضور یک نفر دنیا چه فرقی میکند؟
لا به لای ازدحام این همه بود و نبود
هستیام با نیستی آیا چه فرقی میکند؟
با شما هستم شمایی که مرا نشنیدهاید!
با شما خانم و یا آقا چه فرقی میکند؟
اینکه هر شب یک نفر از خویش خالی میشود
واقعاً در چشم آدمها چه فرقی میکند؟
من به هر حال آمدم تا با تو باشم مهربانِ
واقعیٌت باش یا رویا چه فرقی میکند؟
واقعیت باش، رویا باش یا اصلاً نباش!
من که دیگر نیستم حالا چه فرقی میکند؟
برچسبها:
شعر
,
جملات عاشقانه
,
غزل
,
اشعار
,
تنها
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه دوم بهمن ۱۳۹۵, 22:14
ساز من هم مثل پاییزت چه غمگین میزند
امشب از روی ادب صد غمه سنگین میزند
بی تو اما سخت ناکوک است انگاری که او
درد من فهمیده که این میزند
ساز من تنها فقط باتو صدایش کوک بود
با تو دائم نغمه های شورو شیرین میزند
امشبم تو نیستی بازی گرفته ساز من
از همان اهنگهای سال دیرین میزند
یاد تو گر اید این چشمان من پرمیکشد
مطمئنم پل به روی بام وپرچین میزند
گر بداند پشت ان دیوار تو بنشسته ای
مثل فرهاد کوه را با تیشه شیرین میزند
برچسبها:
شعر
,
شاعر
,
عاشقانه
,
احساسی
,
تنها
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ سه شنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۵, 21:59
ناز شصتت که مرا عاشق و شیدا کردی
قطره بودم که مرا در دل دریا کردی
گرچه مجنون شده ام در ره عشق تو ولی
تو به عشقت من دلداه که لیلا کردی
آنقدر چشم تو زیباست نبینم دگری
با همه خوشگلیت محو تماشا کردی
زندگی قبل توام زشت و کریه المنظر
آمدی زندگی ام وه که چه زیبا کردی
با تو این عشق عجب شعر قشنگی بشود
ذوق این شاعر بی ذوق شکوفا کردی
آنچه در توست عزیزم همه اش مهر وفاست
همه ی لاف زنان را تو چه رسوا کردی
همه ی زندگی ام قد قفس بود به من
تو شکستی قفس و هدیه یه مینا کردی
جان سپارم به ره عشق تو ای جان و دلم
بوسه را از لب خود حکم به فتوا کردی
برچسبها:
عاشقانه
,
احساسی
,
عشق
,
شعر
,
غزل
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ سه شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۵, 21:2
دنیا بدون عشق که دنیا نمی شود
دل بی نگاه یار که شیدا نمی شود
تا آخرین نفس بنویسم برای عشق
اوصاف آن میان غزل جا نمی شود
آنقدر عشق در تن من ریشه کرد تا_
شد او شبیه سرو و قدش تا... نمی شود
دل را به عشق بسته ام و عشق را به دل
دیگر زِ بند بند دلم وا نمی شود
شیرین تر از عسل شده در کام تلخی اش
مانند عشق نیست و پیدا نمی شود..
برچسبها:
شعر
,
غزل
,
عشق
,
جملات عاشقانه
,
شاعر
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ دوشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۵, 17:54
عاشقم من عطش جان تو را میخواهم
بوسه از آن لب و دندان تو را میخواهم
به چه دردم بخورد ماه که در بالا هست
من فقط صورت تابان تو را میخواهم
تو بگیرازدل من حال پریشانی من
در عوض موی پریشان تو را میخواهم
باده یا درد به مستی نرساند ما را
من فقط آن لب مستان تو را میخواهم
جانم آماده قربانی اندر ره توست
چشمک ناز تو فرمان تو را میخواهم
جان من یخ زده از درد و غم تنهایی
جان به قربان تو دستان تو را میخواهم
برچسبها:
شعرعاشقانه
,
شعر
,
غزل
,
تنهایی
,
لب
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه بیست و یکم آبان ۱۳۹۵, 22:16
گيسو به هم بريز و
جهانى ز هم بپاش...
معشوقه بودن است و
بريز و بپاش ها...!
حسین زحمتکش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بانوی من، با رفتنت دنیای من لبریز غم شد
ساده بگویم هفت روز هفته ام را #جمعه کردی...
ایلیا مرادی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمی دانم چرا، اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش می گریم...
فاضل نظری
به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
برچسبها:
شعرهای عاشقانه
,
غزل
,
دوبیتی
,
عاشقانه
,
استاتوس
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه بیست و یکم آبان ۱۳۹۵, 21:31
واژه واژه
واژه واژه این غزل را غرق مهرت میکنم
دین و دنیای منی قصد سجودت میکنم
هستی و جانم تویی ، ای مظهر آرامشم
گاه گاهی بی جهت فکر نبودت میکنم
حرفی از رفتن مزن،جانم فدایت ای صنم
زندگی بی برم را نذر چشمت میکنم
عمر من،ای تو دلیل زندگی و هست من
بیت بیت شعر را مشحون بودت میکنم
شاعرم،اهل دلم،از عشق تو بنوشته ام
این غزل را سنگ فرش زیر پایت میکنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بی قراری ها
در کنار بی قراری ها تحمل لازم است
در نبودت بی گمان حس تغزل لازم است
«پیچش یلدای گیسوی تو» ثابت کرده است
بر خلاف فلسفه «دور و تسلسل» لازم است
گیسوانت را پریشان کن به روی چهره ات
بین ماه و ابرها گاهی تداخل لازم است
خنده ات مضمون نو دارد ولی کمتر بخند؛
بین مضمون سازی و صرفش تعادل لازم است
ساده ترکم میکنی؛درچشمهایم خیره شو
توی بعضی کارها گاهی تعلل لازم است
برچسبها:
غزل
,
اشعار
,
شعر
,
شعر عاشقانه
,
جملات عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه بیست و یکم آبان ۱۳۹۵, 21:31
با دلـــــم بازی نکن
با دلـــــم بازی نکن سر بر بیابان مــیزنم
از غمت با دفتر ازدل،حرف هذیان میزنم
تو خیالت راه و آن چاهی نباشد رفته ام
از نگاهت طعنه ای بر بادو طوفان میزنم
میروم ای عشق فکرش را نکن دیوانه ام
گرچه این دیوانه را هم نرخ ارزان مــیزنم
گرچه آن میخانه هاراساختی بادست خود
جـــام نابـــی از برا وی یاد مــردان مــیزنم
آخرش هــم میبری دل با نگـــاهی دل ربا
آخرش بی چتر بر پهنای بـــاران مـــیزنم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دلم تنگ است
دلم تنگ است برای با تو بودن
بهار سبز زیبـای تو بودن
دلم تنگ است هوای یار دارد
دلی پرخون برای زار دارد
دلم تنگ است برای فصل گرمـا
نگاه عاشقانه در دل ماه
دلم تنگ است برای خانه یار
برای خاطرات تلخ،این بار...
برفتی و ندیدی ناله ام را
صدای هقهقه شب گریه ام را
دلم دربستر سرما اسیر است
غمی دارد شبیه قلب پیراست
برچسبها:
شعر
,
جملات عاشقانه
,
عشق
,
جملات احساسی
,
غزل
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ سه شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۵, 20:14
دلم بابونه و باران
دلم یک دشت بی پایان
دلم یک عشق با سامان
دلم انگیزه می خواهد
دلم ذوقی به یک لبخند
دلم پاییز ...!
دلم یک کوچهٔ بارانی خلوت
دلم باد و هوای سرد
دلم یک خواب می خواهد
دلم شوقی به حد عشق
دلم پرواز می خواهد
هوای خشک و بی باران
تمام روح من آزرده زین تکراربی سامان
دلم ، دل کندن و رفتن
دلم امید می خواهد ..
برچسبها:
عاشقانه
,
شعرهای عاشقانه
,
غزل
,
پاییز
,
شعر
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ یکشنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۵, 21:45
چو شب
به راه تو ماندم
که ماه من باشی...
برچسبها:
ماه من
,
ماه
,
شب
,
شعرعاشقانه
,
شعر
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ چهارشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۵, 21:27
چشم تو....
ریخته بر هم،
مَنِ
معمولـــــي را.....
برچسبها:
شعرعاشقانه
,
عزل
,
جملات عاشقانه
,
تو
,
استاتوس
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ سه شنبه یازدهم آبان ۱۳۹۵, 19:26
بوی زلف تو،
همان مونس جان است که بود ...
حافظ
برچسبها:
حافظ
,
زلف
,
تو
,
شعر
,
غزل
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ سه شنبه چهارم آبان ۱۳۹۵, 19:54
نامه ای با اشک چشمانم نوشتم ، خوانده ای؟
من هنوزم یاد تو هستم، تو یادم ، مانده ای؟
بسته ام پیمان هنوز هم پایبند بر عهد خود
گو به من آیا تو هم بر عهد و پیمان مانده ای؟
من به غیر از تو کسی را ره ندادم قلب خود
مثل من آیا تو هم اغیار از خود رانده ای؟
من برایت روز وشب هردم دعایت میکنم
تو برایم تا کنون حتی دعایی خوانده ای؟
مانده ام چشم انتظار یک خبر از سوی تو
راست گو آیا تو هم چشم انتظارم مانده ای؟
بوده ام با تو یه رنگ و صاف و صادق با وفا
نازنینم مثل من شعر وفا را خوانده ای؟
برچسبها:
شعرعاشقانه
,
غزل
,
جملات احساسی
,
تنها
,
شعر
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ دوشنبه سوم آبان ۱۳۹۵, 21:17
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غــزل و عاطـفه و روح هنـرمنـدش را
برچسبها:
شعرعاشقانه
,
جملات عاشقانه
,
تو
,
شاعر
,
غزل
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه سی ام مهر ۱۳۹۵, 21:31
قــلب شکسته ى مڹ
ديگر نميخورد جوش
مڹ باختم تو بردی ،
يادتـــــ مـرا فـــــراموش .
برچسبها:
قلب شکسته
,
جملات احساسی
,
دلشکسته
,
درددل
,
حقیقت تلخ
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ چهارشنبه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۵, 20:38
ای شراب آتشین ، ناز نگاهت مال من
عشوه ها و خنده هاو فتنه هایت مال من
شانه های خسته ام در خدمت زلف شما
اخمهای هر شب چشمان نازت مال من
واژه ها کی قیمت شرم نگاهت میشوند
بوسه ای از آن لب پر التهابت مال من
گر گناهی میکنم بهر دو چشمان شما
آتش آن دوزخ پر آه و نالت مال من
این سر شوریده را بهر نگاهت باختم
تیر مژگان بلند بیقرارت مال من
برچسبها:
شعر
,
شعر های عاشقانه
,
عشق
,
بوسه
,
نگاهت
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ سه شنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۹۵, 20:52
دیدنت ، بوییدنت ، احساس خوب عاشقی...
بعد مدتها جدایی ، آه می چسبد عجیب...
دست تو در دست من ، چشمان من لبریز تو...
شرم لمس صورتی چون ماه ، می چسبد عجیب...
نقشه ذهن مرا می برد شوق دیدنت..
وصل دیدار تو از بی راه ، می چسبد عجیب...
هستی ام آن روز ...با تو یک غزل یک شعر شد..
در سکوت این زمان همراه می چسبد عجیب...
من برایت شعر می گفتم غزلهایی چه شور..
شاعر چشمت شدن گهگاه می چسبد عجیب...
ذهن من تبعید در زندان گیسوی تو بود...
بی گنه ماندن در این درگاه می چسبد عجیب...
برچسبها:
شعر عاشقانه
,
جملات عاشقانه
,
عشق
,
شعر
,
دیدنت
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۵, 17:17
تا دل نشود عاشق
دیوانه نمیگردد
تا نگذرد از تن جان
جانانه نمیگردد
گریان نشود چشمی
تا آنکه نسوزد دل
بیهوده بگرد شمع
پروانه نمیگردد
"مولانا "
برچسبها:
مولانا
,
عاشق
,
دیوانه
,
جملات عاشقانه
,
جملات احساسی
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه یکم اسفند ۱۳۹۴, 22:8
نفسم از نفست لبریز است
توعجب حس غریبی که وجودت عشق است
چه توانم که نبودت به فنا برده مرا
عطرتن تو جام شفا داده مرا
برچسبها:
تو
,
جملات عاشقانه
,
نفسم
,
استاتوس عاشقانه
,
عشق
دسته بندي : جملات عاشقانه
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ جمعه سی ام بهمن ۱۳۹۴, 21:26
هركس كه غريب است خريدار ندارد...
سرگشته و تنهاست دگر يار ندارد...
دانى كه چرا نيست زما نام و نشانى؟
چون هیچكس با زمين خورده دگر کار ندارد...!!!
برچسبها:
شعر
,
غریب
,
جملات احساسی
,
زمین خورده
,
محمدجواد
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ دوشنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۴, 22:57
وقتی نیستی با عکست ای یار صحبت میکنم
درد و دل کرده با او بسیار صحبت میکنم
در بغل میگیرم و میبوسمش سر تا به پا
حس میشود انگار با خودت صحبت میکنم
برچسبها:
وقتی نیستی
,
شعر احساسی
,
شعر
,
عکس
,
بوسه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ یکشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۴, 22:12
هم گلم.هستی و هم گلدان من
کاش میبودی شبی مهمان من
ای گل زیبا و. بی همتا بیا
یک شبی را خفته در دامان من
بی سر و سامانم ای گل پیش ای
تا دهی یکدم سر و سامان من
میگذارم من تو را بر روی چشم
ای که باشد جای تو در جان من
میشوم من هرکجا قربان تو
گر که باشی بر سر پیمان من
کاش میبودی گل زیبای من
من گدای کوی و تو سلطان من
من چنان خارم که در پای تو ام
تو گلی افتاده در سامان من..
برچسبها:
گل
,
شعرعاشقانه
,
جمله عاشقانه
,
استاتوس عاشقانه
,
جملات ناب عاشقانه
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ چهارشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۴, 19:40
تو رها در من و من محو سراپای توام
تو همه عمر من و من همه دنیای توام
دل و جان تو گرفتار نگاه من و من
بس پریشان رخ و صورت زیبای توام
دلم از شوق تو لبریز و تو دیوانه من
ای تو دیوانه من، عاشق و شیدای توام
دل تو صید کمند خم ابروی من است
من که مجنون تو و واله لیلای توام
نروم لحظه ای از خواب و خیال تو عزیز
من دمادم همه وقت غرقه رویای توام
تو گل باغ من و مرغ هوایم شده ای
من دلباخته نیز ماهی دریای توام...
برچسبها:
شعرعاشقانه
,
دلم
,
تو
,
من
,
لبریز
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی
ارسال مطلب توسط محمدجواد در تاريخ شنبه سوم بهمن ۱۳۹۴, 20:2
ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻫﻮﺍ ﺳﻮﺯِ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﺪﻥ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ ﺣﺎﻝِ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﺜﻞ ﺑﯿﺪﯼ ﺗﻨﻢ ﺍﺯ ﺳﻮﺯ ﻫﻮﺍ ﻣﯿﻠﺮﺯﺩ
ﺍﻣﺸﺐ ﺁﻏﻮﺵ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﻟﺐ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻟﺐ ﺳﺮﻣﺎ ﺯﺩﻩ ﯼ ﻣﻦ ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﻟﺒﺖ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﺨﺪﺍ ﻣﺰّﻩ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺣﺴﺮﺕ ﺩﺍﻏﯽِ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩ
ﺗﺐ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﻮ ﭼﺎﺭﻩ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﻡ
ﺭﻭﺡ ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﻃﻐﯿﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﯼ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺻﻼً ﻣﮕﺮ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﺁﺫﺭ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻤﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ
ﻣﮋﺩﻩ ﯼ ﺁﻣﺪﻥ ﻓﺼﻞ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﺜﻞ ﺁﺫﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﮔﻢ ﺷﺪ
ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻫﻮﺍ ﺳﻮﺯِ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ..
برچسبها:
ﺑﻐﻠﻢ ﮐﻦ
,
شعرعاشقانه
,
آغوش
,
زندگی
,
جملات ناب
دسته بندي : شعرهای عاشقانه و احساسی