موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

چگونه عشق خود را اذیت کنیم

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 04 فروردین 1401 ساعت 09:38

شما یکدیگر را دوست دارید اما نمی توانید بدون مشاجره ،دعوا و در نهایت خستگی،در کنار او به رابطه تان سرو سامان بدهید،بر زخم های او مرهم بگذارید یا به این فکر کنید که چگونه از او در مقابل هر تهاجمی محافظت نمایید. و با این وجود...به یکدیگر علاقه دارید؟ چطور ممکن است؟ چرا افراد کسی را که دوستش دارند بیش از همه آزار می دهند؟ چطور ممکن است نتوانیم عشق خود را ابراز کنیم؟ چرا همگی ما نیت خوبی داریم اما در واقعیت بر سر دیگری فریاد می کشیم و او را سرزنش می کنیم؟ و آنگاه هیولای تقصیر از ناکجا بر زبان ما آمده تا ما را به خفقان دچارکند. چگونه می توان این رفتار مزاحم را متوقف کرد؟

در ابتدا اجازه بدهید من توضیح بدهم که اصلا چرا این اتفاق می افتد. همه ما به انرژی نیاز داریم. همه ما برای زنده ماندن و زندگی کردن به انرژی نیاز داریم. انرژی به اشکال مختلف وجود دارد: عشق ،توجه ،علاقه ،غذا ،دوستی ،پول ،تصدیق ،قدر شناسی...

همه ما به این نیاز داریم که احساس خوبی داشته باشیم ،شخصیت خود را بسازیم وجایگاه خود را در اجتماع پیدا کنیم.

اما نکته این است : تا زمانی که فکر می کنیم این انرژی باید از طریق انسان دیگری به ما منتقل شود ،دچا دردسر خواهیم شد. زیرا انرژی انسان محدود است. باید برای دستیابی به آن مبارزه کنیم. انرژی انسانی دوام ندارد. به مقدار کافی وجود ندارد. پس باید سریع ترین ،با هوش ترین و زیبا ترین باشیم تا توجه دیگری را جلب کرده و از او انرژی بگیریم. اگر این راه حل کار ساز نبود ،از تکنیک دیگری استفاده می کنیم . سعی می کنیم با رفتارهای منفی توجه دیگران را جلب کنیم. هر کودکی در اوایل زندگی خود فورا این را فرا می گیرد. وقتی به آرامی روی زمین با اسباب بازی های خود بازی می کند ،مادر در حال آشپزی یا صحبت کردن با پدر است. اما به محض اینکه کودک ،خواهر کوچکتر خود را اذیت می کند یا خودش را به مریضی می زند، مادر فورا برای توجه کردن به او شتاب می کند. ممکن است فریاد بزند، عصبانی یا مضطرب شود، اما مهم نیست، چرا که تمام این توجه برای فرزندش است !

کودک به سرعت یاد می گیرد که کدام رفتار می تواند بیشترین توجه وانرژي را به سوی جلب کند.

وقتی پدر یا مادر به او نگاه می کند، حتی با عصبانیت، باز هم انرژی از این طریق منتقل می شود! وقتی بر سر او فریاد می کشند، به او انرژی می دهند، البته انرژی منفی، اما بهتر از هیچ است.

زمانی که بزرگ می شویم وبا دیگران ملاقات می کنیم، پدیده جالبی را کشف می کنیم. زمانی که به شخصی علاقه مند می شویم، انرژی زیادی را به رایگان دریافت می کنیم. طرف مقابل، به وفور وبه طور رایگان، انرژی فراوانی را به ما می بخشد. ما حتی مجبور نیستیم آن را تقاضا کنیم، نیاز نداریم که برای دریافت این انرژی، هیچ تکنیکی را به کار بگیریم، همه اش رایگان است ! ما خودمان را آزاد می گذاریم تا انرژی را از شخص دیگری به سوی خود بکشیم. رها می شویم. عشق می ورزیم. به تدریج پرواز می کنیم.به اوج می رسیم،همه چیز رنگی می شود، احساس سبکی می کنیم، زندگی ساده تر به نظر می رسد، همه چیز خود به خود اتفاق می افتد، احساس می کنیم که همه چیز و همه کس را دوست داریم، حتی رئیس بد اخلاقمان را ! هیچ چیز نمی تواند به ما صدمه بزند، احساس امنیت می کنیم و با انرژی تقویت می شویم. اما این انرژی اوست ! ما با انرژی شخص دیگری اوج می گیریم و انرژی انسان محدودیت دارد !

و مشکل دقیقا همین جاست ! این جریان آزاد انرژی، کند می شود زیرا طرف مقابل به حرفه و فعالیتهایی که قبلا داشته بر می گردد، چرا ؟  می گویند بدن قادر نیست به مدت طولانی این مقدار آدرنالین را تحمل کند ... اما دلیل اصلی این است که ما نیاز داریم انرژی خود را از محل دیگری تامین کنیم، نه از یک انسان بلکه از چیزی که خودش یک منبع انرژی است .

پس کسی که به ما علاقه دارد، کمتر از قبل به ما انرزی می دهد. ما به این جریان انرژی عادت کرده ایم و ناچاریم آن را به تنهایی دوباره به دست آوریم ! انرژی آزاد خیلی آسان تر است، لازم نیست هیچ تلاشی برای به دست آوردن آن کنیم ! و اکنون مقدار کمتری از این جریان انرژی به ما می رسد و ما نمی خواهیم اجازه دهیم که این اتفاق بیفتد. در همین لحظه، سیستم قدیمی دریافت انرژی در دوران کودکی، به دلیل فقدان انرژی، آغاز به کار می کند (زنگ خطری در درون ما به صدا در می آیدکه می گوید: خطر! کمبود انرژی !) و مکانیسم قدیمی گرفتن انرژی از دیگران در ذهن و رفتار ما جریان می یابد. مکانیسمی که در دوران کودکی برای گرفتن انرژی از والدین کار ساز بود، اکنون به وسیله کمبود انرژی به راه می افتد. ما کاری را می کنیم که زمانی به عنوان یک کودک برای هموار ساختن راه خود انجام می دادیم .

به همین منظور می توانیم نقش یک قربانی را بازی کنیم (بیچاره من،ببینید چه کارهایی کرده ام ولی هیچ کس قدر مرا نمی داند! ببینید من چقدر خوبم و زندگی هنوز با مخالفت،بیماری و بدبختی به من ضربه می زند) یا با پرخاشگری،فریادکشیدن وتلاش برای تسلط بر دیگران،توجه آنها را جلب می کنیم. مکانیسم سوم این است که با زیاد سوال کردن یا کنترل طرف مقابل،او را به ستوه می آوریم.

تکنیک چهارم، سکوت کردن،اجتناب با برقراری ارتباط،صحبت نکردن یا نشان ندادن عکس العمل نسبت به طرف مقابل است تا او هر کاری را که می تواند بکند تا بتواند دوباره با شما ارتباط برقرار کندو این کار ،تمام انرژی او را به شما می دهد. این سیستم ها قطعا انرژی را از دیگری به سوی شما جاری خواهدکرد. اما بعد چه؟ اکنون او انرژی اندکی دارد و می خواهد این انرژی را از دست رفته را بازیابد. بنابراین مکانیسم او نیز با فقدان انرژی تحریک می شود. او نیز اکنون سیستمی را به کار می گیرد که در زمان کودکی از نظر دریافت انرژی از سوی والدین به او اطمینان می داد، تا انرژی خود را از شما پس بگیرد. او هم بر سر شما فریاد می کشد، نقش قربانی ای را بازی می کند که رفتار شما حقش نبوده، حتی ممکن است با سوالات فراوان یا رد کردن تماس شما، شما را عذاب بدهد.

این مساله توجیه می کند که چرا ما کسانی را که دوستشان داریم آزار می دهیم. اولین دلیل این است که انرژی آنها را می خواهیم، انرژی که به صورت رایگان در اختیار ما می گذارند. ما عزیزان خود را اذیت می کنیم زیرا آنها در آغاز به صورت رایگان به ما عشق،انرژی وتوجه می دهند واکنون مجبوریم همین بلا را بر سر خودمان بیاوریم،عصبانی شویم وبه سوی آنها برگردیم. فکر می کنیم هنوز هم استحقاق گرفتن انرژی آنها به طور رایگان را داریم ومکانیسم خود را آغاز می کنیم تا آن را به دست آوریم. دلیل دوم ما برای آزار دادن آنها این است که احساس راحتی می کنیم. آنها همیشه در اطراف ما هستند، انرژی آنها همیشه در دسترس است بنابراین، هر زمان که دچا کمبود انرژی می شویم، سعی می کنیم انرژی آنها را به سرقت برده و با این کار آنها را آزار می دهیم .

که به هیچ وجه انجام امور فوق انسانی و درست نیست. سرقت انرژی از انسان دیگر به معنای آزار دادن اوست.

در این باره چه کار می توانیم بکنیم؟ باید تنها تا زمانی با دیگران تماس برقرار کنیم مطمئن هستیم که خودمان سرشار از انرژی هستیم و بنابراین انرژی آنها را نمی گیریم. زمانی که سرشار از انرژی هستیم و از آنچه که بین افراد رخ می دهد آگاهیم، می توانیم به جای حقه زدن به دیگران، به آنها انرژی بدهیم. زمانی که انرژی مان کم است نباید با یکدیگر تماس بگیریم. این وظیفه هرکسی است که به تنهایی انرژی بسازد و به دیگران وابسته نشود.

چطور این کار را بکنیم؟ با تصال به منابع انرژی که همیشه در دسترس هستند. این انرژی متعلق به تمام دنیاست.

آسان ترین راه برای برقراری ارتباط با این انرژی، این است که به زیبایی یک گل فکر کنیم. همچنین می توانید به زیبایی یک شی یا یک انسان بیندیشید. به یک موسیقی زیبا گوش کنید، در طبیعت قدم بزنید،تمرکز کنید،دعا کنید،ورزش کنید،نقاشی کنیدومتن های مثبت بخوانید،بر روی ماموریت خود بر روی کره خاکی کار کنید، به حیوان خانگی خود علاقه داشته باشید، هر کاری که به شما انرژی می دهد را انجام دهید. از هر فعالیت ورفتاری که سطح انرژی شما را افزایش می دهد، فهرستی تهیه کنید. با همسر، رئیس و فرزند خود ویا هرکس دیگر مشاجره کنید، کاری کنید که دور هم جمع شوید و انرژی خود را بالا ببرید. تا زمانی که سطح انرژی شما تا اندازه ای بالا نیامده که به دیگران انرژی بدهبد، حرفی نزنید. با انتقال انرژی، مطمئن می شوید که آن را از دیگری سرقت نکرده اید. این عملکرد عشق است. اگر نمی توانید سطح انرژی خود را از این بالاتر ببرید، به مکان دیگری بروید، برای خودتان کاری انجام دهیدو منتظر بمانید ارتعاشات شما برای ملاقات دوباره با فرد دیگر، به اندازه کافی افزایش پیدا کنند.

نکته مهم در یک رابطه، شاد کردن دیگران یا انتظار داشتن از دیگران برای شاد کردن شما نیست، بلکه شاد کردن خودتان و هدیه کردن آن به دیگران است! دوست داشتن یک انسان دیگر، به او انرژی می دهد!

تفاوت را می بینید؟ می خواهید عزیزان خود را دوست بدارید یا دست به سرقت انرژی آنها بزنید؟     

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر