چگونه شوهر را مطیع خود کنیم

armana

*کاربر تایید شده*

پست ها: 694 | عضویت: 5/8/1390 1390/11/25 5:46 ب.ظ

من به این نتیجه رسیدم ...فقط و فقط با زبون خوش...مهربانی ....گذشت....با غر غر و بحث و جدل اوضاع شاید دو روز خوب شه ولی دوامی نداره

مرسده

*کاربر تایید شده*

پست ها: 2,348 | عضویت: 11/7/1390 1390/11/25 5:48 ب.ظ

با آرامش ونق نزدن من شوشوم بعد1سال ونیم فهمیدکسی مثل من تو زندگیش نداره همیشه حمایتش کردم تو بدترین شرایط بدون منت وغر زدن.الان بدون من آب نمیخوره نه که ذلیل باشه کلی هم قاطعیت داره اما من اولویتم تو همه چی.صداقت دارم کلک نزدم برای خراب کردن خونوادش.اونا زدن وضایع شدن

ماریه

*کاربر تایید شده*

پست ها: 1,140 | عضویت: 22/6/1390 1390/11/25 5:48 ب.ظ

ارمانا ومرسده جون لایککککککک

نوشین

*کاربر تایید شده*

پست ها: 1,266 | عضویت: 28/2/1388 1390/11/25 5:48 ب.ظ

هیچوقت در مقابل خونواده اش جبهه نگیری و یا بهتر بگم علایقش

خاطره

*کاربر تایید شده*

پست ها: 388 | عضویت: 22/9/1390 1390/11/25 5:49 ب.ظ

تو باید با خونواده شوشو خیلی خوب باشی اگر چه ازشون بدت میاد باید ظاهر قضیه رو داشته باشی

جوری که انگار خونواده ی خودته

مثلا اگه رفتی مسافرت به شوشو بگو برا مامانت چی بگیرم سوغات

هیچوقت از خونوادش حتی یه ذره بد نگو مردا با اینکه ممکنه به روی خودشون نیارن اما تو دلشون میمونه

خاطره

*کاربر تایید شده*

پست ها: 388 | عضویت: 22/9/1390 1390/11/25 5:52 ب.ظ

سیاست داشته باش و بازیرکی کاراتو جلو ببر

من سالها از عمرم گذشت تا به این نتیجه رسیدم

لی لی

*کاربر تایید شده*

پست ها: 2,333 | عضویت: 30/4/1390 1390/11/25 5:52 ب.ظ

من میگم رگ خواب همسرتو پیدا کن

هاله

*کاربر تایید شده*

پست ها: 2,218 | عضویت: 25/8/1390 1390/11/25 5:53 ب.ظ

مطمئنی اولویت اول نیستی/؟خودش گفته؟

لی لی

*کاربر تایید شده*

پست ها: 2,333 | عضویت: 30/4/1390 1390/11/25 5:55 ب.ظ

بیچاره شوشوی من که من از جون خودش براش مهم ترم

ولی تربیت خانوادگی و تیپ رفتاری مادر و پدر هم خیلییییییییییی مهمه به نظرم

مامان مانی

*کاربر تایید شده*

پست ها: 247 | عضویت: 29/9/1388 1390/11/25 5:58 ب.ظ

غر غر نکن

بهانه گیر نباش

بهش محبت کن

با هر مناسبتی بهش کادو بده حتی یه شاخه گل

در قبال خانوادش جبهه نگیر

هر کاری برای خانوادت میکنی برای خانوادش بکن

هیچ چیزو ازش قایم نکن

بهش دروغ نگو حتی اگه به نظرت خیلی کوچیکه

و ....

بهار

*کاربر تایید شده*

پست ها: 118 | عضویت: 20/10/1389 1390/11/25 6:00 ب.ظ

ببین عزیزم به نظر من برای این که یه چیزایی رو به دست بیاری باید از یه سری چیزا بگذری.

من فکر می کنم که اولویت اول همسرم باشم تو زندگیش، اما تلاش کردم تا این جایگاه رسیدم.

من اصلا غر نمی زنم. توی این 7 سال حتی یک بار هم از مادر و خواهرش بهش چیزی نگفتم، حتی یک بار از اونا ایراد نگرفتم یا اگه دلخور شدم به همسرم منتقلش نکردم. به خونواده اش خیلی احترام می گذارم و بهشون توجه می کنم (البته خداییش خانواده خوبی داره، نمی گم ناراحتم نکرده اند تا حالا، اما می دونم از روی قصد این کار رو نمی کنند، پس من هم به دل نمی گیرم)

اگه ازش اشتباهی ببینم، زود می بخشمش و دم به دقیقه بابت اونا سرش منت نمی گذارم.

بهش خیلی توجه می کنم.

یه توصیه بهت دارم، اگه کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی رو نخوندی حتما بخون. به نظر من که باید کل هیکل نویسندشو طلا گرفت. من با خوندن اون خیلی چیزها رو یاد گرفتم که تو زندگی خیلی به دردم خورده.

آرزوگلی

*کاربر تایید شده*

پست ها: 910 | عضویت: 18/12/1389 1390/11/25 6:11 ب.ظ

ببین عزیزم منم با بهارموافقم . مردا از زنایی که همش غر میزن هی میگن این کارو بکن واون کار نکن بدشون میاد . تاییدش کن ازش تعریف کن جلو خودش بهش بگو که خیلی براش مهمی به علایقش توجه کن و خیلی کارای دیگه . من اونقدر از فوتبال بدم میومد اما به خاطر شوشو میشینم باهاش نگاه میکنم ههههههههههه کم کم علاقه مند شدم به خواسته هاش احترام بذار

مشکات

*کاربر تایید شده*

پست ها: 1,105 | عضویت: 6/6/1390 1390/11/25 6:20 ب.ظ

چه جالب

تسنیم

*کاربر تایید شده*

پست ها: 92 | عضویت: 11/5/1389 1390/11/25 6:21 ب.ظ

راستش بچه ها من همه نظراتتون رو خوندم ولی اگه شما یه خانواده شوهر داشتید که مثل مار بودن و همیشه چنان به شما نیش میزدن که نتونید حتی نفس بکشید و به هیچ راه و روشی تغییر نمی کردند چون ذاتشون این هست چقدر با وجود رفتن پیش چندین مشاور و تغییر نکردن اونها تحمل میکردید و به شوهرتون نمی گفتید ؟ چقدر خانومی میکردید در برابر کسانی که اصلا براشون قطره ای ارزش و احترام نداری و اصلا براشون مهم نیست که تو خانومی میکنی.

مامان مانی

*کاربر تایید شده*

پست ها: 247 | عضویت: 29/9/1388 1390/11/25 6:22 ب.ظ

تسنیم جون کمتر برو پیششون

نازنین

*کاربر تایید شده*

پست ها: 503 | عضویت: 5/9/1389 1390/11/25 6:38 ب.ظ

من مخالف این موضوعم که بدی‌های خانواده شوهر رو نباید گفت.

من تا وقتی نمیگفتم خیلی عذاب میکشیدم اما از روزی که با زبون خوش برای شوهرم تعریف کردم مشکلاتمو با خانوادش، خیلی اوضاع بهتر شد.

هم خودش ازم حمایت کرد و هم خانوادش خودشونو جمعو جور کردن...

فقط باید منطقی تعریف کنید... بذارید خودش بفهمه که مثلا کار خانوادش اشتباه بوده... اگه بد بگید حتی اگه حق با شما باشه شوهرتون در مقابلتون جبهه میگیره...

برای همتون آرزوی خوشبختی دارم.