متلک های خواهر شوهر
نویسنده : محمد پارسایی | زمان انتشار : 05 تیر 1398 ساعت 12:45
عضویت: 1388/12/05
تعداد پست: 3412
از اول باید جلوش می ایستادی عزیزم،نه الان. ولی ماهی و هر وقت از اب بگیری تازست
عضویت: 1390/01/14
تعداد پست: 649
لی لی جون خیلی طولانی بود . من نخوندم . ولی منم مشکل تو را تا حدودی دارم . البته مال من از خودم 7 سال کوچیکتره . کلا تحویلش نگیر و سر و سنگین باهاش رفتار کن .
عضویت: 1390/02/25
تعداد پست: 1425
کارت خوب بود این مدت هوای شوهرتو بیشتر داشته باش تا بفهمه بابت حمایتش خوشحالی تا این کاررو ادامه بده
عضویت: 1389/07/18
تعداد پست: 3135
عزیزم جلوش بایست و کم نیار..... اگه باهاش قطع رابطه کنی از اون ادمایی هست که از آب گل آلود ماهی بگیره... پس جلوش بایست و نزار اینکارارو با شوهرت بکنه..... مگه شوهرتو مفت بدست آوردی که با حسادت این دختره میخوای راحت از دستش بدی....
خدایا هزار مرتبه شکرت « یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ لى کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ (ع) »...
969
عضویت: 1389/07/18
تعداد پست: 3135
در ضمن حسوده و خودش شوهر نداره داره تو زندگی شما جولان میده و میتازه و میخواد تورو خراب کنه. پس بهش اجازه نده...
خدایا هزار مرتبه شکرت « یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ لى کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ (ع) »...
عضویت: 1389/07/18
تعداد پست: 3135
همین عزیزم.... خودتو دست کم نگیر و اعتماد بنفش داشته باش....
خدایا هزار مرتبه شکرت « یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ لى کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ (ع) »...
عضویت: 1390/01/29
تعداد پست: 2417
منم از خواهر شوهر بزرگم متنفرمممممممممممممممممممممممممم
کلا کاراش یا تیکه هستش یا اینکه بخواد بفهمونه خوش سلیقس
اون یبار نامزد کرده ولی طلاق گرفته 1 ماه مونده به عروسیش....چون دختر مونده و زن نشه خیلی به خودش میباله و فکر میکنه طلاق گرفتنش براش افتخاره
واسه همین خیلی به منو شوشو حسادت میکنه ومن الان نامزدم و هفته ی دیگه عروسیمون...هروقت میرفتم خونشون کافی بود 10 مین برم اتاق شوشو دیگه شروع میکرد به تیکه انداختن که رفتی توی اتاق شوهرت در رو بستی
حالا خداروش شکر شوشوی من از همون اول دهنشو بسته و کاملا جوابشو میده و اصلا هم ابایی نداره و اجازه نمیده دخالت کنه..خواهرش 7 سال بزگتر از ماست
بهترین کار اینه که از همین الان شروع کنی رابطه ات رو باهاش در حد سلام و عیلیک با احترام کنی..و دیگه هیچ حرفی باهاش نزنی
منم به توصیه ی شوشو و خواهر کوچیکش همین راه رو پیش گرفتم...پیش مامان باباش که سلام میخوام بدم باهاش روبوسی هم میکنم ولی توی مدتی که اونجا هستم دیگه 1 کلمه هم سعی میکنم باهاش همکلام نشم
عضویت: 1390/02/19
تعداد پست: 141
عزیزم واقعا واست ناراحت شدم
به نظر من با همسرت صحبت کن و اون رو قانع کن اگر شوهرت می دونه خواهرش مقصر پس باید بره با خانوادش و خواهرش صحبت کنه تا مشکل حل شه
اگر من جای تو بودم سعی می کردم رابطم رو با خانواده شوهرم کمتر کنم
رابطت با مادر و پدر شوهرت چطور؟
عضویت: 1389/07/10
تعداد پست: 5438
پیشنهاد من فقط و فقط محبت به همسرته........تا کسی نتونه موش بدونه
8
عضویت: 1389/07/07
تعداد پست: 1058
عزیزم آتو گرفته حسابی.....کم کردن رابطه به سود اوناست اونا می خوان تو رو از میدون بدر کنن
شما باید به خودت برسی باید سربلند باشی برو پیش شوهرت بشین
هر کاری می تونی بکن چون من به جای یکی 5 تا خواهرشوهر این مدلی دارم الان هم ولم نکرده 45 سالشه .....
ول نمی کنه از بین برادراش گیر به شوشوی من داده چون من کوتاه اومدم ولی حالا دیگه نههههههههههههه
عضویت: 1389/07/07
تعداد پست: 1058
اگه شوهرت بره صحبت کنه بدتر می کنههههههههه
عضویت: 1389/07/07
تعداد پست: 1058
ولی تجربه ثابت کرده که کاریش نمیشه کرد و بخاطر شوشو باید ساخت
مادرش طرفدارشه و بهش هیچی نمیگه نهایت پرروییییییی
عضویت: 1389/07/07
تعداد پست: 1058
من با جاریم همدست شدن که من رو به در کننن
عضویت: 1389/10/12
تعداد پست: 11
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
932
عضویت: 1389/07/07
تعداد پست: 1058
همین الان یاد خواهرشوهر خودم افتادم دلم می خواد سر رو تنش نباشه شیطان خبیث
عضویت: 1390/02/06
تعداد پست: 995
اول از همه با شوهرت صحبت بکن که از این رفتارها خوشت نمیاد چون تو یه زنی و زنها هام تو این مسائل حساسن و زودرنج و حسودیشون میشه و بهش بگو یکی از پسرهای فامیلمون یا حتی دختر با من گرم بگیره و با تو سرسنگین باشه چه حالی پیدا میکنی و بگو که خواهرشوهر بالاخره خواهرشوهره و با خواهر فرق داره و ازش بخواه حالا که تو حرفاتو با خواهرش زدی اون هم پشته تو رو بگیره و از خواهرش بخواهد دخالت نکنه و کارهایی که تورو آذار میده انجام نده و اینکه تو زنشی و مادر بچش و اگه تو حرص بخوری خواه ناخواه رو بچه هم تاثیر میذاره و اون شیری که بچه میخوره همش با حرص و اعصاب خردیه...خیلی هم تحویل نگیر خواهرشوهرتو و باهاش سرسنگین باش ولی احترام خواهرشوهرتو نگه دار تا اون هم به تو احترام بذاره و تو این مدت به شوهرت حسابی برس و بهش محبت کن حتی بیشتر از قبل و ازش بابته حمایتش تشکر کن و به شوهرت بفهمون که حرفت حق و تو آدم منتطقی هستی و اون رو اعصابته و بگو تو این مدت خانومی کردی که چیزی به رویه خودت نیاوردی و نگفتی و تحمل کردی...موفق باشی عزیزم
عضویت: 1389/08/09
تعداد پست: 768
عزیزم سعی کن تا اونجایی که میتونی بی تفاوت باشی نسبت به خواهر شوهرت.
در عوض تا می تونی به شوهرت محبت کن.وقتی مهمونی دارن بیشتر از همیشه به خودت برس و پیش شوهرت بشین و از موضع بالا با بقیه برخورد کن البته احترام همه و حتی خواهر شوهرتو خیلی نگه دار که آتو دست کسی ندی.
در ضمن حالم از همچین آدمایی بهم می خوره.کاش شوهر واسش پیدا بشه بره پی زندگیش.
عضویت: 1389/07/07
تعداد پست: 1058
کاش شوهر واسش پیدا بشه بره پی زندگیش الهی امین بیاین همه دعا کنیم براشون
عضویت: 1389/07/07
تعداد پست: 1058
تواضع و ترحم وضع رو بدتر می کنه از موضع بالا حق با مژی هستش
هی یادم میاد می گم موفق باشی خدا بهت صبر بده
972