موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

هم معنی تعریف

هم معنی تعریف

نویسنده : نادر | زمان انتشار : 21 اسفند 1398 ساعت 01:38

95 1201 100 1

/ta'rif/


مترادف تعریف

: تشریح، توصیف، توضیح، شرح، وصف، آفرین، تمجید، ستایش ، تمجید کردن، ستودن ، شناساندن، معرفی کردن، معرفه بودن


متضاد تعریف

: تنقید، انتقاد کردن، تکبر


برابر پارسی

: شناساندن، آگاهیدن، ستودن، نیک گویی، ستایش، شناسانده، کران نمود، شناسش، شناسه


معنی تعریف در لغت نامه دهخدا

تعریف. [ ت َ ] (ع مص ) بیاگاهانیدن. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). شناسا گردانیدن. (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار). شناسا کردن و آگاهانیدن ، خلاف تنکیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) :
همه تعریف همی خواند از این جای خراب
آنکه بسرشت چنین شخص ترا زآب و تراب.

ناصرخسرو.

میم و واو میم و نون تشریف نیست
لفظ مؤمن جز پی تعریف نیست.

مولوی.

فارغ است از مدح و تعریف آفتاب.

مولوی.

|| ستودن و صفات خوب کسی را گفتن : تعریف زیاده بدتر از دشنام است. (مجموعه ٔ امثال مختصر چ هند). || ذکر چیزی است که شناختن آن مستلزم شناختن چیز دیگر باشد. (تعریفات جرجانی ).
- تعریف حقیقی ؛ بیان حقیقت شی ٔ است. (از تعریفات جرجانی ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
- تعریف لفظی ؛ آن است که لفظی را بلفظ دیگری تفسیر کند. چنانکه گویند غضنفر اسد است.
|| گمشده را جستن. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اسم نکره را معرفه گردانیدن. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ایستادن به عرفات. (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). به عرفات بایستادن. (زوزنی ). به عرفات وقوف نمودن. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خوش بوی گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): منه قوله تعالی : عرّفها لهم ؛ ای طیبها. (منتهی الارب ).

معنی تعریف به فارسی

تعریف

معرفی کردن، شناساندن، آگاهانیدن، فهماندن
۱ -( مصدر ) شناساندن معرفی کردن . ۲ - آگاهانیدن . ۳ - حقیقت امری را بیان کردن . ۴ - ستودن تمجید کردن . ۵ - معرفه بودن مقابل تنگیر . ۶ - ( اسم ) شناسایی . ۷ - ستایش تمجید . جمع : تعریفات .
[definition] [زبان شناسی، علوم کتابداری و اطلاع رسانی] توصیف معنای یک واژه یا عبارت یا اصطلاح در کتاب های مرجع

[inductive definition] [ریاضی] تعریف یک دنباله با مشخص کردن جملۀ اول آن و رابطه ای بازگشتی که با آن هر جملۀ دنباله از جمله یا جمله های قبل از آن به دست می آید

[recursive definition] [زبان شناسی] تعریفی که به یک یا چند تعریف دیگر، حاوی مفاهیم مربوط، خواه در درون یک مدخل، خواه در بین چند مدخل وابسته است

[circular definition] [زبان شناسی] گونه ای تعریف که در آن دو یا چند واژه ازطریق یکدیگر تعریف شده باشند

[operational definition] [روان شناسی] تعریف یک موضوع براساس عملیات قابل مشاهده و قابل اندازه گیری

[scope definition] [مدیریت-مدیریت پروژه] تشریح بیانیۀ گسترۀ پروژه که پایه ای برای تصمیمات بعدی می شود

( مصدر ) ۱ - معرفی کردن شناساندن . ۲ - آگاهانیدن . ۳ - حقیقت امری را بیان کردن . ۴ - ستودن تمجید کردن .
ستایش کردن و توصیف کردن و بیان نمودن

حرفی است که بر سر اسم آید تا آنرا معین سازد

[definition style] [زبان شناسی] رویکرد یا نوع زبانی که تهیه کنندگان فرهنگ، باتوج ...

معنی تعریف در فرهنگ معین

تعریف

(تَ) [ ع . ] (مص م .) ۱ - معرفی کردن . ۲ - حقیقت چیزی را بیان کردن . ۳ - ستایش کردن ، تمجید کردن . ۴ - بازگو کردن ، نقل کردن . ۵ - معرفه بودن (دستور).

معنی تعریف در فرهنگ فارسی عمید

تعریف

۱. معرفی کردن، شناساندن.
۲. حقیقت امری یا مطلبی را برای کسی بیان کردن، آگاهانیدن، فهماندن.

تعریف در دانشنامه ویکی پدیا

تعریف

تعریف (واکـَـران) عبارتی است که معنای یک اصطلاح (کلمه، عبارت یا دسته ای از نمادها) یا نوع یک چیز را شرح می دهد.

فرهنگنامه تخصصی رجاء مفاهیم عرفی و علومی

Galaxy-like and gradual correspondence theory BY Hamid Rajaei

منطق مظفر

تعریف واژه به ما می گوید که یک چیز باید چه ویژگی هایی (مشخصه هایی کیفیاتی، خواصی) داشته باشد تا آن واژه بر آن اطلاق شود.

در فرستادن یک پیام (چه کلمه، جمله یا دسته ای از نشانه ها) اگر هر دو طرف گیرنده و فرستندهٔ پیام، از نشانه های پیام برداشت های متفاوتی داشته باشند یا به عبارتی اگر معنای اصطلاحات به کار رفته در یک پیام، بین طرفین برابر نباشد، پیام به درستی منتقل نخواهد شد. در این وضعیت نیاز است که اصطلاح های به کار رفته در پیام تعریف شوند.

اهمیت تعریف در انواع مجادلات به اندازه ای است که با روشن شدن مفاهیم کلیدی مبهم، مورد مجادله عموماً برطرف می شود یا حداقل نقطهٔ اختلاف نظرها روشن می شود.

تعریف آثار فرهنگی آزاد تعریفی از محتوای آزاد است که توسط اریک مولر روی آن کار شده و توسط وبسایت freedomdefined.org منتشر شده است.
پروانهٔ ضد حقوق مدیریت دیجیتال
پروانه های بی اس دی
مجوز کرییتیو کامنز
طراحی مجوز علم
مجوز هنر آزاد
پروانه مستندات فری بی اس دی
پروانه مستندات آزاد گنو
پروانه عمومی همگانی گنو
مجوز MirOS
پروانه ام آی تی
مجوز انتشار باز
اولین پیشنویس تعریف آثار فرهنگی آزاد در ۳ آوریل ۲۰۰۶ منتشر شد. ریچارد استالمن، لارنس لسیگ، آنجلا بیسلی و افراد دیگری به این پروژه کمک کردند. نسخه های ۱٫۰ و ۱٫۱ به زبان انگلیسی منتشر شدند و به برخی زبان های دیگر نیز ترجمه شدند.
تعریف آثار فرهنگی آزاد توسط بنیاد ویکی مدیا مورد استفاده قرار گرفته است. در ۲۰۰۸ در مجوز کرییتیو کامنز ارجاع و ارجاع-اشتراک همسان، «مورد تأیید برای آثار فرهنگی آزاد» مورد اشاره قرار گرفته است. بعد از آن ویکی مدیا از دو مجوز پروانه مستندات آزاد گنو و مجوز کرییتیو کامنز ارجاع-اشتراک همسان استفاده می کند.

...

چنانچه، معنی واژه بالا (برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)، نادرست یا مخالف قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی و حذف گردد =>

[گزارش]

تعریف در جدول کلمات

برحسب تعریف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی( OECD) پرداختی است الزامی و بلاعوض

مالیات


معنی تعریف به انگلیسی

praise (اسم)

تحسین ، ستایش ، پرستش ، نیایش ، چاپلوسی ، تعریف ، تمجید ، رجز ، خوشامد گویی صمیمانه

description (اسم)

شرح ، تشریح ، وصف ، تعریف ، تصویر ، توصیف ، اتصاف

explanation (اسم)

شرح ، تصریح ، تفسیر ، بیان ، تعریف ، توضیح ، تعبیر ، توجیه

compliment (اسم)

خوش ایند ، تعارف ، تعریف ، خوشامد ، درود ، خوش آمد

portrayal (اسم)

نمایش ، تجسم ، تعریف ، تصویر

circumscription (اسم)

محدودیت ، تعریف ، انحصار ، فضایامحیط محدود ومشخص شده

definition (اسم)

تعریف ، تعیین

quantification (اسم)

تعریف ، تعیین خاصیت ، معرفی عناصر یک جسم

portraiture (اسم)

تعریف ، نقاشی از صورت

معنی کلمه تعریف به عربی

تعریف

تعريف , تفسير , تقدير , وصف

أثْني عَلي

مجاني

عرف , مجد , مديح

تقدير

مجد

مقالة

شريف

تعریف را به اشتراک بگذارید

معنی یا پیشنهاد شما

واژه

نام شما

رایانامه

معنی یا پیشنهاد شما


نام نویسی

  |  

ورود

کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته

پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته

عبارات و کلمات کلیدی مرتبط

• تعریف باید جامع و مانع باشد   • تعریف صدیق   • اقسام تعریف   • تعریف چیست   • انواع تعریف   • شرایط تعریف در منطق   • انواع تعریف در منطق   • معنی تعریف   • مفهوم تعریف   • تعریف تعریف   • معرفی تعریف   • تعریف یعنی چی   • تعریف یعنی چه  

توضیحات دیگر


کلمه : تعریف
اشتباه تایپی : juvdt
آوا : ta'rif
نقش : اسم
عکس تعریف : در گوگل

آیا معنی

تعریف

مناسب بود ؟    

    ( امتیاز : 95% )

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر