موضوعات وبسایت : اجتماعی خانواده

چشم های تو به انگلیسی

چشم های تو به انگلیسی

نویسنده : محمد پارسایی | زمان انتشار : 15 مهر 1400 ساعت 21:39

Abadis.png?0

⬆ برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.

96 1530 100 1

transnet-970-250.gif

معنی چشم به انگلیسی

blue-eyed

eyesore

crow's-foot, crows-foot

awaken

eye

eager, expectant

expectation

eye, glance

bird's-eye view, landscape, outlook, panorama, perspective, scene, scenery, scenic, spectacle, vista, birds-eye view

overlook

townscape

landscape

evil eye, hex, whammy

blink, glance, to wink (the eyes), to bat an eyelid

waiting

prospect

...

مترادف کلمه چشم

sight (اسم)

بینایی ، نظر ، هدف ، منظر ، دیدگاه ، جلوه ، قیافه ، چشم ، دید ، بینش ، منظره ، تماشا ، باصره ، قدرت دید ، الت نشانه روی

eye (اسم)

بینایی ، دهانه ، کاراگاه ، باجه ، عین ، چشم ، دیده ، سوراخ سوزن ، مرکز هر چیزی ، دکمه یا گره سیب زمینی

shiner (اسم)

درخشان ، ستاره ، واکسی ، پول ، چشم ، ادم باهوش ، واکس کفش ، چشم کبود شده ، ادم زرنگ ، چیز درخشنده ، کلاه ابریشمی ، کفش چرمی برقی

winker (اسم)

چشم بند اسب ، چشمک زن ، مژه ، چشم

optic (اسم)

چشم ، شیشه عینک

eyelet (اسم)

حلقه ، روزنه ، سوراخ ، چشم ، چشم کوچک

winkers (اسم)

چشم

کلمات بعدی

چشم را به اشتراک بگذارید

پیشنهاد کاربران

علی باقری

دوختنِ چشم: کنایه ی ایما از پرهیز و دوری از گزند و آسیب
[ چو چشم زمانه بدوزم به گنج
سَزد گر سپهرم نخواهدبرنج ]
دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: (( به گمان، این کاربرد کنایی بر پایه ی نیرویی آزارگر و زیانْ سان پدید آمده است که آن را نهفته در چشم میدانسته اند و چشم زخم می نامیده اند.))
نامه ی باستان ،ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴،ص ۳۱۵.

نادر

چشم عضو بینایی، یکی از حواس پنگانه انسان و بلکه مهمترین آنهاست ؛ بدون چشم، روشنایی و انواع طیفهای نوری برای انسان معنایی ندارد، انگار که کره زمین نچرخیده و تاریکی را به روشنایی واگذار نکرده است.بدون چشم زندگی برای انسان و بسیاری از جانوران مشکل و طاقت فرسا می شود و آن عبارت است از عضوی کروی شکل در قسمت سر که نور مستقیم یا انعکاس یافته از مردمک آن وارد و تصویری معکوس در روی شبکیه تشکیل می دهد ، بوسیله اعصاب بینایی با مغز ارتباط داشته و مغز با تجاربی که از قبل دارد ، احساس می کند نوری که وارد چشم شده، نور منبعی مانند خورشید یا ستاره ای دیگر ، چراغ و نظایر آن و یا برگردان شده آن نورها بوسیله جسمی است که خود منبع نمی باشد. ما این فرایند را دیدن می نامیم.
چشم کلمه ای است پارسی و کلمه " دیده " مترادف آن می باشد.
چشم به ترکی، " گؤز " نامیده می شود.

حمیدرضا دادگر_فریمان

دیده، عین، دید، رویت، نظر، نگاه، امید، انتظار، توقع، عزیز، گرامی، چشم زخم، حدقه

کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته

پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته

توضیحات دیگر

آیا معنی چشم مناسب بود ؟           ( امتیاز : 96% )

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر