فهرست عوامل فشار روانی
نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 06 آذر 1399 ساعت 22:37
یک مرد استرس خود را با فشار دو دست بر روی سرش نشان میدهد.
فشار روانی،[۱]تنیدگی یا استرس (به انگلیسی: stress) در روانشناسی به معنی فشار و نیرو است. تنش و هر محرکی که در انسان ایجاد تنش کند، استرس زا یا عامل تنیدگی نامیده میشود. استرس یک فشار روانی و احساسی بیش از حد تحمل فرد است. در واقع استرس زمانی ایجاد میشود که ما نتوانیم با فشارهای کوچک کنار بیاییم. استرس در افراد مختلف متفاوت است، ممکن است عاملی برای فردی ایجاد استرس کند ولی در فرد دیگر، به هیچ عنوان استرس ایجاد نکند
هر چیزی میتواند جزو این فشار کوچک باشد مثلاً پول، کار، درس و ….
استرس میتواند روی رفتار شما تأثیر بگذارد؛ به عنوان مثال شما را کم طاقت یا عصبی کند یا روی عملکرد بدن شما تاثیر گذارد؛ مانند لکنت زبان هنگام استرس. حتی برخی میگویند میتواند روی اندام و زیبایی صورت شما تأثیر بگذارد.
علائم استرس تفکر نگرانکننده، شامل اضطراب، مشکلات خواب، عرق کردن، از بین رفتن اشتها و مشکل در تمرکز حافظه است و میتواند سبب به وجود آمدن بعضی بیماریها مانند ms بشود
تنش ایجاد شده در بدن و واکنش بدن را تنیدگی میگوییم به عبارتی هر عاملی موجب تنش روان و جسم و از دست دادن تعادل فرد شود، تنیدگیزا است. هنگام وارد شدن استرس بدن واکنشهایی از خود نشان میدهد تا تعادل از دست رفته را بازگرداند که این عمل استرس است.
تنیدگی واکنشی است که در فرد در اثر حضور عامل دیگری به وجود میآید و قوای فرد را برای روبهرو شدن با آن بسیج میکند و ارگانیزم (یا موجود زنده) حالت آماده باش پیدا میکند.
تغییر شغل، نقل مکان به یک شهر جدید، ازدواج، بازیهای پرتنش، مرگ نزدیکان، و وجود یک بیماری بااهمیت در خانواده از جمله عوامل بیرونی رهاسازی فشارعصبی هستند. جالب آنکه حوادث شادیآور نیز میتوانند به همان اندازه وقایع غمبار برای انسان فشارزا باشند برشور دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم از عوامل درونی میتوان به ناراحتیهای جسمانی یا روانی اشاره کرد. برخی از ویژگیهای شخصیتی، مانند نیاز بهدست آوردن رضایت دیگران نیز میتوانند فشارزا باشند.
مراحل تنیدگی[ویرایش]
استرس سه مرحله مشخص دارد:
- واکنش اخطار: از نظر فیزیولوژیک خبر ناگوار پس از شنیده شدن، به صورت اعلام خطر در مغز ثبت میشود، هیپوتالاموس احساسات و عواطف این خبر را تفسیر میکند. هیپوتالاموس اخطار الکتروشیمیایی به غدد هیپوفیز در مرکز جمجمه میفرستد، غدد هیپوفیز آغاز به ترشح هورمونی برای محرک قشر غدد فوق کلیوی میکند، غدد آدرنال فعال میشود و کورتیکوئید ترشح کرده در جریان خون میریزد و این پیامهایی به سایر غدد در سراسر بدن میبرد، در نتیجه، طحال برای عمل بسیج شده، گلبولهای قرمز اضافی وارد جریان خون میشوند، اکسیژن و غذای اضافی وارد سلولهای بدن میشود، قدرت لخته شدن خون ازدیاد مییابد، کبد، مواد قندی و ویتامینها را رها میسازد، ضربان قلب بیشتر میشود، تنفس تغییر میکند. خون از پوست و احشاء به ماهیچهها و مغز جاری میشود، دستها و پاها سردتر میشوند و کل سازواره (ارگانیزم) به صورت آماده برای حمله و تهاجم یا فرار در میآید.
- گام مقاومت: طی این مرحله که ممکن است از چند ساعت تا چند روز به طول انجامد، بدن عملاً برای مبارزه با عامل فشار بسیج است که اگر برای مدتی طولانی همچنان بسیج بماند، ذخایرش به تدریج تخلیه میشود. مانند کشوری که در حال جنگ است و توان خود را صرف میکند و ذخایرش به تدریج تمام میشود.
- گام فرسودگی: بدین معنی است که انرژی بدن تمام و تا حد زیادی در برابر بیماریها و بد کار کردن اعضایش آسیبپذیر شدهاست. این همان جایی است که بیماریها آغاز به تظاهر میکنند و ممکن است از اضطراب، افسردگی، خستگی، عصبانیت، وسواس، پیری زودرس و سرماخوردگی، بیاشتهایی، دژگواری، سردرد، فشار خون بالا، سکته قلبی، روماتیسم، میگرن و آنفلوآنزا … آغاز به تظاهر کند.
چند مطلب در رابطه با تنیدگی[ویرایش]
- بدن انسان در مقابله با تنیدگی از الگوی مشخصی پیروی و فرایند عصبی شیمیایی، معینی را طی میکند، رویدادهای هیجانآور خوشایند همان اندازه واکنش در بدن به وجود میآورند که رویدادهای ناخوشایند میتوانند ایجاد کنند، یک خبر بسیار هیجان آور، همان اندازه استرس ایجاد میکند که یک خبر بد ایجاد میکند.
- تنیدگیهای شدید و طولانی در همه حال باعث از پا درآمدن فرد نمیشوند و افراد در بعضی موارد میتوانند با عوامل استرس زا سازگار شوند. نمونه آن خو گرفتن افراد در شرایط سخت و طاقت فرسا مثل دوران اسارت یا خو گرفتن به کاری سخت و طاقت فرسا مثل شغل آتشکاری در ذوب آهن است.
- این افراد با وجود سازگاری با شرایط استرس زا نمیتوانند از آثار زیان بار آن صد در صد مصون بمانند و دچار مشکلات جسمانی، روانی، عاطفی و اجتماعی میشوند. مثلاً فردی که مدت زیادی در اسارت است یا فردی که تحت شرایط بدی در معدن تاریک و دورافتادهای کار میکند، بعد از مدتی دچار ناراحتیهای روحی - عاطفی و پیری زودرس میشود.
- بدن ما وقتی چیزی را تنیدگی تلقی کرده و به آن واکنش نشان میدهد که ذهن ما به آن مارک استرس زده و در واقع پیشتر آن را شناخته باشد.
- نوع پاسخ افراد به استرس نیز به ویژگیهای شخصیتی، مسائل فرهنگی، شرایط زندگی و تجربههای افراد بر میگردد.
نشانههای تنیدگی[ویرایش]
کم حوصلگی، سردرد، تغییر ضربان قلب، خستگی جسمی، خشم و پرخاشگری، بی خوابی، فشار در سینه، اختلال گوارشی، سوزش معده، عرق کردن، خشکی دهان، بیاشتهایی، داغ شدن یا سرد شدن بدن، غمگینی، لرزش بدن، میل به سیگار، از دست دادن تمرکز، احساس سرگیجه، تغییر تنفس، تکرر ادرار، کم شدن حافظه، دردهای بدنی پراکنده، آه کشیدن، تمایل به تنهایی، آشفتگی، التهاب، سرخ شدن پوست صورت و…
بیماریهای تنیدگی[ویرایش]
بیماریها و اختلالاتی که استرس ایجاد میکند یا آن را تشدید مینماید، بسیارند مانند: دهانی مثل زخم دهان، تورم گلو، سرماخوردگی، آنفلوآنزا و… گوارشی مثل تهوع، اسهال، کم شدن اشتها، دژگواری، سوزش معده، ورم معده، زخم معده، اختلال روده، یبوست و… عضلانی و مفاصل مثل درد عضلات پشت و شانه، کتف و کمر، مفاصل، سردرد، ضایعات مفصلی، روماتیسم و… قلبی، عروقی مثل درد ناحیه قلب، بالا رفتن ضربان، فشار خون بالا و سختی رگها، سکته قلبی... ریوی مثل آسم، سرفه و… پوستی مثل خارش و اگزما، ریزش مو، تاسی، کچلی موضعی، اختلالات پوستی و… یکی از علل عمده طاسی موها، داشتن استرس است.[۲] نتیجه یک مطالعه جدید نشان میدهد پسران نوجوانی که زود دچار استرس میشوند، به احتمال زیاد در سالهای آتی زندگی با فشار خون بالا روبرو میشوند.[۳] تناسلی مثل تکرر ادرار، دش دشتانی (اختلال قاعدگی)، ناتوانی جنسی و… اختلالات روانی مثل انواع اختلالات سوماتوفرم، روانتنی، اضطراب، افسردگی، وسواس، سوء ظن و بدگمانی و… غددی و متابولیسمی مثل پرکاری و کمکاری تیروئید، مسمومیت تیروئید، بیماری قند، رسوب چربی و حتی بیماریهای دشواردرمانی مانند سرطان میتواند در اثر زمینهسازیهای استرس و فشار روحی باشد.
محققان دانشگاه استنفورد میگویند ترشح مداوم هورمونهای استرس، رشد سلولهای چربی در بدن را تقویت میکند. پژوهشگران میگویند که اثر هورمون استرس بر چاقی مانند اثر گاز در شتاب موتور یک وسیله نقلیه است. اگر به آهستگی بر پدال گاز فشار دایم وارد کنیم در نهایت سرعت ماشین زیاد میشود. اما اگر گاهی پا را از روی پدال برداریم میتوانیم سرعت وسیله نقلیه را کنترل کنیم. به همین ترتیب، ترشح دایم هورمونهای استرس باعث فعال شدن سلولهای چربی میشود. این استرسهای طولانی بر اثر مواردی مثل بی خوابی یا دیگر تغییرات در روال زندگی روزمره ایجاد میشوند.[۴]
علل و عوامل تنیدگی[ویرایش]
علل و عوامل تنیدگی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: عوامل فردی: هر یک از ما نقشهایی ایفا میکنیم، مثل نقش پدر، همسر، رئیس، مرئوس، همکار، شهروند و… ایفای هر نقشی رفتارهای خاص خود را میطلبد و انتظاراتی را پدیدمیآورد، گاهی بین این نقشها تضادهایی وجود دارد که ما را متحمل میکند. گاهی مشخص نبودن نقش باعث فشار میشود، مثلاً کاری که باید انجام دهیم، مشخص نیست و رئیس به دلیل انجام نگرفتن کار از ما عصبانی است. گاهی تعداد نقشهایی که باید ایفا کنیم، زیاد و از توان ما خارج است. مسؤولیت زیاد نیز خودش فشارزا است. یکی دیگر از عوامل فردی سن فرد است. افراد مسن به دلیل تجربه بیشتر فشار کمتری متحمل میشوند. عامل دیگر جنسیت است. خانمها نسبت به آقایان از صبر و شکیبایی بیشتری برخوردارند و تحمل بیشتری در برابر فشار دارند. رژیم غذایی نیز در تحمل ما نسبت به استرس تأثیر دارد. بعضی از غذاها به آرامش ما و در نتیجه به تحمل ما در برابر استرس کمک خواهند کرد.
عوامل گروهی[ویرایش]
اولین عامل گروهی وجود یا عدم وجود نیازهای مشترک است. هرچقدر نیازهای یک گروه مشترک و با هم نزدیک تر باشد، فشار کمتری متحمل میشود. عامل دوم انسجام در گروه است، اختلاف در داخل گروه و بین افراد با یکدیگر فشار زیادی بر افراد وارد میآورد. مشخص نبودن و خوب تعریف نشدن نقشها در داخل گروه عامل دیگری است که هرچقدر نقشها در داخل گروه نامشخص تر باشد، فشار بیشتری بر فرد وارد خواهد آمد.
عوامل سازمانی[ویرایش]
نوع کار، نقشی که افراد باید ایفا کنند، خواستههای همکاران، ساختار سازمانی، مدیریت یا رهبری در میزان فشار وارده بر فرد دخیلاند. جو حاکم بر سازمان و فرهنگ سازمان نیز با استرس رابطه دارد، اگر جو حاکم بر سازمانی مثبت باشد، افراد پرتلاش، کاری و مسؤولیتپذیر و خلاق فشار کمتری احساس میکنند. عامل دیگر نحوه تقسیم وظایف و شرح وظایف در سطح سازمان است که وظایف باید شفاف و مشخص بوده و قوانین دست و پاگیر نباشد، همچنان که اگر سبک مدیر با سلیقه کارکنان مطابقت نداشته باشد، کارمندان استرس بیشتری را متحمل میشوند. حجم کمکار، حجم زیاد کار، شیفت کاری، حوادث محیط کار، شرایط نامساعد محیط کار (مثل سر و صدا، حرارت، گرد و غبار، مواد شیمیایی،...) احساس عدم امنیت شغلی، عدم توزیع عادلانه امکانات، اختلاف همکاران، کار در شرایط تنهایی، به چالش نگرفتن استعدادهای فرد، ارتقای بی ضابطه، تصاحب پستها توسط افراد بیرون سازمان همه فشارزا هستند.
عوامل فراسازمانی[ویرایش]
بعضی از عوامل فشار به خانواده و اجتماعی که در آن زندگی میکنیم، بر میگردد: نامطمئن بودن وضع اقتصادی، نامطمئن بودن وضع سیاسی، بیثباتی و ناکارآمدی قوانین، نامطمئن بودن تکنولوژی، مشکلات مالی واقتصادی، مشکلات خانوادگی، تحصیل فرزندان، محل سکونت همه میتواند در میزان فشاری که تحمل میکنیم، نقش داشته باشد. حمایتهای خانوادگی و فامیلی نیز درتحمل افراد در برابر فشارها نقش دارند. مسائل سیاسی اقتصادی نیز باعث ایجاد فشار میشود. رکودهای کوتاه مدت هم موجب افزایش تنش میشود، هنگامی که سیستمهای اقتصادی به قهقرا میروند، سازمانها از نیروی کار خود میکاهند، اضافه کاری کاهش مییابد، تعدادی از کارکنان منتظر خدمات میمانند، حقوقها کاهش مییابد، هفتههای کاری کوتاه میگردد و از این قبیل مسائل که فشار زا هستند.
محمد صالح
- یکی از راههای مقابله با عوامل فشار، شهامت برخورد با واقعیت است: باید هر رویدادی را که اتفاق میافتد بپذیریم و پس از پذیرش در آن پدیده به دنبال حکمت و مصلحتی باشیم و روی موضوع بدین صورت بنگریم که چگونه از آن اتفاق به صورت مثبت بهرهبرداری کنیم، یعنی همه چیز میتواند به یک فرصت تبدیل شده و قابل استفاده باشد. اگر انسان نتواند واقعیتها را بپذیرد و از آن در جهت مثبت استفاده کند دچار حالتی میشود که اصطلاحاً به آن تحلیلرفتگی یا به اصطلاح عامه بریده میگویند. علائم تحلیل رفتگی عبارتاند از احساس از دست دادن کنترل کارها، عدم علاقه، نداشتن احساس خوبی از کار و شغل خود، بها ندادن به کار، احساس عدم کفایت، احساس قصور و کوتاهی داشتن، تمایل به بیاعتبار کردن کار، احساس نامؤثر بودن، کجخُلق شدن، آداب و معاشرت را رها کردن. در حالت شدید تحلیل رفتگی نیز، احساس قدر ناشناسی از جانب دیگران، احساس اینکه فرد میخواهد همه چیز را رها کند و سر به بیابان بگذارد، بروز مییابد.
- یکی از راهکارها حمایت اجتماعی است و اینکه دوستانی داشته باشیم که با وجود کاستیهای موجود در کارمان ما را تأیید کنند.
- یکی دیگر از راهکارها حمایت اطلاعاتی است دوستانی داشته باشیم که به ما اطلاعات بدهند یا تجربههای خود را در اختیار ما قرار دهند.
- حمایتهای مالی نیز در برخی موارد میتواند از شدت فشار بکاهد.
- یکی دیگر از راههای مقابله با فشار به وجود آوردن انطباق است. با ایجاد نگرش مثبت در خود نیز میتوانیم خیلی از رویدادها را انگ فشار نزنیم.
- تقویت هوش هیجانی که همان توانایی اداره و بهکارگیری صحیح احساسات در راه مثبت و سازنده است نیز به کنترل استرس کمک میکند.[۵]
بیگمان زیربنای بخش بزرگی از بیماریهای جسمی و پریشانیهای روانی، میزان تحمل فشار روانی و ناتوانی فرد برای مقابله باآن است. هر چند بسیاری از شغلهای امروزی فشار روانی را نیز همراه خود دارد، اما دستاندرکاران آن میدانند چگونه با چنین فشارهای تنش زایی مقابله کنند و با وجود محرکهای فشار زایی که در کار روزانه با آن روبرو میشوند، میدانند چگونه از آثار زیانآور آن دوری گزینند. اما برخی افراد شاغل بدین اندازه توانایی یا امکان لازم برای مقابله یا فرار از محرکهای تنش زا را ندارند و همواره در معرض این محرکها هستند. چنین افرادی گرفتار فرسودگی شغلی میشوند و مشکل خود را در زمینههای گوناگون شناختی، هیجانی و رفتاری نشان میدهند.
- دوری از محل اضطراب باعث آرامش فکر شده و فرصتی جهت مقابله با مشکل به شما میدهد.[۶]
- زمانیکه اضطراب وجود شما را فرا میگیرد، نفسهای عمیق بکشید، این کار باعث کاهش اضطراب میگردد.[۶]
- تمرکز بر یادگیری بهترین راهکار هست. یادگیری میتواند به معنای انتخاب مهارتهای جدید، جمعآوری اطلاعات جدید یا جستجوی چالشهای فکری باشد. پرداختن به فعالیتهای یادگیری، افراد در محیط کار را از تأثیرات مخرب استرس از جمله احساسات منفی، رفتارهای غیراخلاقی و فرسودگی شغلی دور میکند.[۷]
فرسودگی شغلی[ویرایش]
فرسودگی شغلی کاهش قدرت سازگاری فرد با عوامل فشارزا و نشانگانی مرکب از خستگی جسمی و عاطفی است که به ایجاد خود پنداره و نگرش منفی و فقدان احساس ارتباط با مراجعان به هنگام انجام وظیفه، منجر میشود مینامند. از جمله عواملی که باعث فرسودگی در کار و شغل میگردد میتوان به استرس و اثرات آن در محیط کسب وکار اشاره نمود. استرسهای شغلی به عنوان یکی از عمدهترین منابع استرس در زندگی بسیاری از افراد میتواند موجب بروز واکنشهایی چون اضطراب، بیقراری، بیزاری از کار و بیماری شوند، که معمولترین عکسالعملهای مشاهده شده در برابر استرس محسوب میشوند. در هر حال اضطراب معمولاً منجر به انجام اعمالی جهت کاهش یا رفع تهدید میشود. این اعمال ممکن است مفید باشند، که در چنین مواردی فرد از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکند؛ بنابراین عملکرد وی از روی هوشیاری یا تعمدی است. گاه ممکن است فرد برای رفع یا کاهش تهدید از مکانیسمهای دفاعی استفاده کند که در این موارد رفتار فرد عمدتاً توسط ضمیر ناخودآگاه تعیین میشوند (نظیر سرکوبی یا بیرون راندن تهدید یا فکر ناراحتکننده از ذهن). در حالت اخیر واکنش اضطرابی را غیرطبیعی مینامند در چنین مواقعی فرد مضطرب وقایعی را که درمحدوده آگاهی وی رخ میدهد کمتر میبیند یا درک میکند و تمام توجهش را به جزئیات حاشیهای عناصر تنش زا معطوف میدارد؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت افرادی که دچار اضطراب غیرطبیعی هستند در برابر استرس حساستر هستند و (من) فرد یعنی بخشی از شخصیت فرد که مسول درک، تفکر، و عملکرد وی در برابر رویدادهای خارجی یا مشکل درونی است عمدتاً قادر به انجام عملکرد مناسب نیستند در نتیجه عدم تعادل آنقدر ادامه مییابد که فرد دچار اضطراب مزمن میشود. در چنین شرایطی، کار در محیطهای پراسترس موجب قطع ارتباطات و مناسبتهای انسانی و وقوع اشتباههای کاری و درگیریهای مکرر با سایر همکاران و سرپرستان میشود. ادامه این روند موجب تسریع فرسودگی شغلی میشود. نهایتاً به ترک حرفه میانجامد. بدین ترتیب پژوهشگران همواره در صدد بودند به الگویی دست یابند که بتوانند بهطور فراگیر، چگونگی بروز این پدیده و اثرات آن را بر فرد توجیه نمایند؛ لذا تاکنون تئوریها و مدلهای مختلفی توسط محققین ارائه شدهاند که حتی در تعدادی از آنها معیارهائی معرفی شده که به زعم محققین قابلیت پیشگویی فرسودگی شغلی را دارا هستند.
پیشایند فرسودگی شغلی[ویرایش]
براین اساس تئوری روانشناسان بر فرسودگی شغلی از دو دسته پیشایند ناشی میشود.
- عوامل سازمانی: این عوامل تا به حال توجه پژوهشی قابل ملاحظهای کردهاست. بیشترین عواملی که در تحقیقات به آن اشاره شدهاست شامل ابهام نقش، تعارض نقش و تراکم نقش است (همان منبع)
- تعارض نقش: تعارض نقش زمانی رخ میدهد که خواستهای متناقص و نامتناقص روی افراد اعمال میشود مثلاً زمانی دچار این وضعیت میشود که به او دستورهایی داده میشود که خارج از قلمروی مسئولیت حرفهای او باشد یا هنگامی که ارزشهای اخلاقی فرد با مدیران و سرپرستان خود در تضاد باشد.
- ابهام نقش: ابهام نقش به فقدان وضوح و روشنی در مورد محدودیتها و اهداف و وضعیت و مسئولیت و عوامل دیگری نظیر پیچیدگی تکالیف و تکنولوژی و تغییر سریع مداوم سازمان مربوط است.
- تراکم کاری: تراکم کاری هم شامل مؤلفههای کیفی و هم کمی است. تراکم کاری کمی شامل درخواستهای بیش از حد که زمان کمی برای رسیدگی آنها دارد و تراکم کیفی به پیچیدگی شغلی مربوط است.
- عوامل درونی فرد: از جمله عواملی درون فردی ویژگیهای شخصیتی افراد را میتوان نام برد که میتوانند به عنوان زمینهساز فرسودگی شغلی عمل میکنند. در بسیاری از تحقیقها تأثیر این ویژگیهای شخصیتی مورد بررسی قرار گرفتهاست. این ویژگیها شامل سرسختی روان شناختی، عزت نفس پایین، همدردی، منبع کنترل بیرونی، سبک اسنادی و تفاوتهای فردی در انتظارهای مربوط به شغل است که با فرسودگی شغلی مرتبط است. با توجه به عوامل فوق (عوامل درون فردی) میتوان گفت تجهیز افراد به تواناییهای و ویژگیهای فردی و شخصیتی میتواند آنان را در برابر استرسهای محیط کار ایمن کند، از جمله ویژگیهای شخصیتی که میشود نام برد سخت رویی است) با استفاده از نظریههای شخصیت، سازه سخت رویی را به عنوان مجموعه أی از ویژگیهای شخصیتی تعریف میکنند که به عنوان یک منبع مقاومت در مواجهه با رویدادهای استرس زای زندگی عمل میکند. این متغیر شخصیتی از سه مؤلفه (وابسته به هم) شامل کنترل، تعهد و مبارزه جویی تشکیل شدهاست. کنترل مفهوم مقابل ناتوانی، تعهد مفهوم مقابل بیگانگی از خود و مبارزه جوئی مفهوم مقابل احساس تهدید یا ترس است.
سخت رویی - پوست کلفتی افراد سخت رو کسانی هستند که در برابر اعمال و رفتار احساس تعهد کرده و معتقدند که رویدادهای زندگی قابل کنترل و پیشبینی هستند و بالاخره تغییر در زندگی و نیاز به انطباق با آن را نوعی شانس و مبارزه جویی برای رشد بیشتر در نظر میگیرند، به جای اینکه آن را تهدیدی برای زندگی خود بهشمار آورند. در سالهای اخیر، توجه زیادی به سخت رویی به عنوان یک عامل تعدیلکننده تأثیر استرس بر سلامتی شدهاست. بر اساس نظر روانشناسان اثرهای سخت رویی بر سلامت روانی به وسیله مکانیزمهای ارزیابی و مقابلهای انتقال داده میشود. روانشناسان خاطرنشان میکنند که سخت رویی با تمایل به دریافت بالقوه رویدادهای استرس زای زندگی به شیوهای که کمتر تهدیدکننده باشد، ارتباط دارد. در حمایت از این عقیده یافتهها نشان میدهند که اشخاص سخت رو رویدادهای زندگی را مشابه افراد غیرسخت رو تجربه میکنند، اما این رویدادها را غیراسترس زا ارزیابی کرده و در مورد توانائی خود برای مقابله با آنها خوشبین هستند. بر این اساس به نظر میرسد، سخت رویی دو مؤلفه ارزیابی را تغییر میدهد، ارزیابی از تهدید را کاهش داده و انتظار برای مقابله موفقیتآمیز با آن را افزایش میدهد. به نظر میرسد ویژگیهای تعهد، کنترل و مبارزه جویی تأثیر اساسی بر شیوههای ارزیابی افراد سخت رو از رویدادهای استرس زای زندگی دارند. در مطالعه فرایندهای ارزیابی را در افراد سخت رو با توجه به تجارب اخیر زندگی مورد بررسی قرار میدهند. موضوع مورد بررسی عبارت بود از: آیا افراد سخت رو براساس انتخابها و رفتارهایشان تمایل به مواجهه متفاوتی با تجارب زندگی دارند؟ آیا آنها تجارب مشابه را متفاوت از افراد غیرسخت رو ارزیابی میکنند؟ نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین افراد سخت رو و غیرسخت رو در ارزیابی رویدادها بود. بر این اساس، در مقایسه با افراد غیر سخت رو، افراد سخت رو درصد بیشتری از تجارب زندگی شان را مثبت و کاملاً تحت کنترل گزارش دادند و تنها درصد اندکی از رویدادها را کمتر قابل کنترل ارزیابی کردند. افراد سخت رو و غیر سخت رو از نظر درصد رویدادهایی که به صورت غیرقابل کنترل ارزیابی کرده بودند تفاوتی نداشتند. این نتایج اشاره دارد به اینکه افراد سخت رو تمایل دارند رویدادهای استرس زای زندگی را به شیوه کمتر استرس زا ارزیابی کنند. مطالعات دیگری برای تحقیق در زمینه سایر تفاوتهای افراد سخت رو و غیر سخت رو از نظر فرایندهای ارزیابی انجام شدهاست.
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- وبگاه آی کتاب[پیوند مرده] (برداشت آزاد)، نوشتار از سید محمد پاکزادیان
- Stress & Burnout
- برشور دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم
- نظامالدین فقیه، تنشهایشغلی: کنترل، مهار و مدیریت آن ۹۶۴-۵۹۵۱-۰۷-۰:شابک[۸]
پیوند به بیرون[ویرایش]
- میزان استرس خود را بسنجید آزمون سنجش استرس: تهیه شده با همکاری «انجمن مشاوره و روان درمانی بریتانیا»
- راهکارهای کاهش استرس چگونه استرس خود را کاهش دهیم؟