عضویت: 1387/12/08
تعداد پست: 2215
من هیچ خاطره ی شیرینی ندارم...خیلی شب سختی بود...من که جونم دراومد تا تموم شد
عضویت: 1389/10/09
تعداد پست: 3877
من که همش حرص خوردم
در سرزمین من : نگاه کودکش پر از آرزوست , نگاه جوانش پر از حسرت و نگاه سالمندش پر از افسوس .
عضویت: 1386/08/08
تعداد پست: 1810
خاطره شب عروسی ما خیلی شیرین نبود
من شوهرم خیلی اهل شکمه از قبلش میگفت می خوام سر شام حسابی تلافی کنم خلاصه
اون شب این قدر استرس داشت و همش از صبح زود صدتا کار کرده بود بعد از اینکه فیلم بردار فیلم غذا خوردن مارو گرفت البته در حد دوقاشق شوهر من رفت دستشویی حالش بهم خورد
اون شب هیچی نتونست بخوره
هنوزم هر وقت فیلم رو میبینه تا سر غذا میشه نمی تونه تحمل کنه همه رو میزنه جلو چون می گه این همه غذاهای خوش مزه من هیچی نخوردم ?
روزی که گذشت هیچ از او یاد مکن ...........فردا که نیامدست فریاد مکن .........
برنامده و گذشته بنیاد منه .............حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
عضویت: 1390/04/29
تعداد پست: 964
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
969
عضویت: 1389/10/09
تعداد پست: 3877
فرداشم که اخبار عروسیم راشنیدم دیگه بدتر .....
در سرزمین من : نگاه کودکش پر از آرزوست , نگاه جوانش پر از حسرت و نگاه سالمندش پر از افسوس .
عضویت: 1389/10/09
تعداد پست: 3877
من و شوشو که اصلا شام عروسیمون را نخوردیم هههههههههههههههههههه.
در سرزمین من : نگاه کودکش پر از آرزوست , نگاه جوانش پر از حسرت و نگاه سالمندش پر از افسوس .
عضویت: 1388/02/07
تعداد پست: 897
همش خستی بود یه شب قلش هم مریض شده بودم شدیدا گلو درد داشتم به من که اصلا خوش نگذشت
هیچ وقت نفهمیدم چه رازیست بین دل و دستم..از دستم رفت به هرچه دل بستم...!!!
عضویت: 1390/01/11
تعداد پست: 1479
من ولی با اینکه خسته بودم تنها شبی بود تو عمرم که اینقدر رقصیدم ... تا 3 روز بدنم درد میکرد ههههههه
{عین این از بند در رفته ها}
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم ؟ با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم؟
بی تو پتیاره پاییز مرا میشکند ..... این شب وسوسه انگیز مرا میشکند...
عضویت: 1387/12/08
تعداد پست: 2215
من که حسابی شام خوردم،آخه وقتی ناراحت و عصبیم فقط غذا آرومم میکنه هه هه هه
892
عضویت: 1390/03/02
تعداد پست: 1029
جالبه.اینهمه برای اون شب زحمت میکشیم اما خودمون هیچ لذتی نمیبریم
عضویت: 1390/03/18
تعداد پست: 169
نغمه جان حرفت رو قبول ندارم
به من و همسرم روز عروسیمون خیلیییی خوش گذشت
عضویت: 1388/12/09
تعداد پست: 497
ای بابا تا حالا کی رو دیدی از شب عروسیش رضی بشه
بدترین شب عمرم بود
معمولا خاطرات شیرین روز عقد هست
عکاسی تخصصی مادر و کودک در تبریز, تخفیف ویژه 30 درصد در ماه محرم و صفر با دکورهای متنوع و اختصاصی کودک
عضویت: 1386/08/08
تعداد پست: 1810
منم بهم خوش نگذشت اصلا نفهمیدم چی کار کردم
روزی که گذشت هیچ از او یاد مکن ...........فردا که نیامدست فریاد مکن .........
برنامده و گذشته بنیاد منه .............حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
عضویت: 1387/12/08
تعداد پست: 2215
آره،منم عقد کنونم خوب بود...
959
عضویت: 1389/10/09
تعداد پست: 3877
برای من همه چیز خوب بود یعنی خوشحال بودم اما جاریم یه کاری کرد که تا آخرش دیگه کوفتم کرد اه اه
در سرزمین من : نگاه کودکش پر از آرزوست , نگاه جوانش پر از حسرت و نگاه سالمندش پر از افسوس .
عضویت: 1389/12/03
تعداد پست: 4670
من مراسم عروسی نداشتم ولی عقدم مفصل بود.خودم سپردم به ارایشگاه اخرش تو اینه نگاه کردم عین دیو با تاج کج
عضویت: 1389/08/24
تعداد پست: 2376
من که روز عقدم بدترین روز زندگیم بود امیدوارم عروسیم یکم بهم خوش بگذره
عضویت: 1390/03/18
تعداد پست: 169
من هیچ کس رو ندیدم عین خودم و شوهرم همه چی رو راحت بگیره
ما از روی که تاریخ عروسی مون رو تعیین کردیم تا روز عروسی کلا 1 ماه شد
همه وسایل رو خودمون دو تایی خریدیم همه کارها رو دو تایی کردیم
عروسی مون هم خیلی خوب برگزار شد
چون پول مراسم رو هم خود همسرم میداد مراقب بودم خرج بیهوره نکنیم
ولی عروسیمون خیلی خوب برگزار شد. هم به خودمون خیلی خوش گذشت هم به بقیه.
شام عروسی رو هم که میگن خود عروس داماد نمیخورن با خیال راحت خوردیم.
تازه نهار هم با آسودگی خوردیم
کلا اصلا سخت نگرفتیم و استرس نداشتیم
عضویت: 1389/08/24
تعداد پست: 2376
وقت یبه عقدم فکر میکنم از ازدواج کردن بدم میاد
چشمم اب نمی خوره عروسیم خوب بشه
835