تیک
tik.fileon.ir

سوتی های باحال دوران عقد

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 19 آذر 1398 ساعت 23:06

غِــــلاغـــســيــاه

عضویت: 1396/12/28

تعداد پست: 45722

من نيز

هـاوا باس نـا جاوان ماردانا ســـارده❄️☃️

parvaz7

عضویت: 1394/10/10

تعداد پست: 17241

افرین خانمی واقعا جای این تاپیک ها همیشه خالیه هرچی بیشتر بهتر??

??دوست جونی میشه برا حاجت دلم دعاکنی؟??????

parvaz7

عضویت: 1394/10/10

تعداد پست: 17241

من سوتی خاصی یادم نمیاد نمیدونم چرا

??دوست جونی میشه برا حاجت دلم دعاکنی؟??????

اگه دنبال قیمت کامپوزیت هستین 

یه سر به ما بزنید

پزشک_کوچولو

عضویت: 1397/02/22

تعداد پست: 2057

منم نشدم?بشینیم اونایی ک مزدوجن بیان کامنت بذارن 

1475

ننه_سیندرلا

عضویت: 1397/03/18

تعداد پست: 14

مارکوپولوهستم

عضویت: 1396/08/08

تعداد پست: 1326

نامزد بودیم هردم شوهرم خونمون بود میرفتیم تو اتاق زرتی میفتاد روم یه بار خواهرم در باز کرد کلیییی ضایع شدییییم ابرومون رفت

fffaaattteeemmmeee

عضویت: 1396/09/11

تعداد پست: 16264

تو عقد با نامزدم و خواهرشوهرم و نامزدش، چهارتایی رفتیم قم.

بعد من هنوز پریودم تموم نشده بود‌

خواهرشوهرم گفت قم اشکالی نداره اگ غسل حیض نکرده باشی..

منم گفتم غسل دیگه نکرده باشم چی؟?

گفت نمیدونم دیگه اونو?

(منه خنگ نمیدونستم کلا دوتاغسل واجب داریم)

مرگ تعصب، تولد اخلاق است.

_anita_

عضویت: 1396/07/15

تعداد پست: 10503

به به می بینم ک جمع مجردا جمعه ???

یه کاسه ای هست به اسم کاسه صبر . ولی من شک دارم مال من کاسه باشه . فک کنم ازین لگن قرمزاست ???          عکس پروفایلمم لگنمه . گفتم ببینید چشمتون ب جمالش روشن شه ??

ژلوفنم

عضویت: 1397/01/21

تعداد پست: 1795

چند روز بود عقد کرده بودیم دوبارپشت سرهم ب شوهرم گفتم عمو?هی میومدم درستش کنم بدتر یادم میرفت اسمشو

1432

_wonder__woman_

عضویت: 1397/03/15

تعداد پست: 2855

من سوتی خاصی یادم نمیاد نمیدونم چرا

خدایت را شاکر باش دوستم???

  کسی که میخواد بره ، دویدنو بهش یاد بدید... یه لقمه نون و پنیرم واسش بزارید وسط راه ضعف نکنه       برگرده...                                                                       و دقت کن اونی که میخواد بره میره ، دیگه داد نمیزنه دارم میرم، اونی که داره داد میزنه دارم میرم داره داد میزنه یکی جلومو بگیره :)

پیلاپیلا

عضویت: 1397/03/08

تعداد پست: 3001

نامزد بودیم هردم شوهرم خونمون بود میرفتیم تو اتاق زرتی میفتاد روم یه بار خواهرم در باز کرد کلیییی ضا ...

واااااای دقیقا مشکل هردفعه من و نامزدم ????

fffaaattteeemmmeee

عضویت: 1396/09/11

تعداد پست: 16264

چند روز بود عقد کرده بودیم دوبارپشت سرهم ب شوهرم گفتم عمو?هی میومدم درستش کنم بدتر یادم میرفت اسمشو

مرگ تعصب، تولد اخلاق است.

ژلوفنم

عضویت: 1397/01/21

تعداد پست: 1795

خرس گنده بودم?ولی چون بچه داداشش دوستم بود ب زبون اون میگفتم

سوگند20

عضویت: 1397/03/01

تعداد پست: 2323

سوتی یادم نیس

ولی چن روز پیش میخواستم برا شوهرم با محبت میوه بیارم بهش گفتم شوهر جان زردالو شیرینی میخوری بخورم؟ ??

بیچاره نمیدونس منظورم چیه?????

خودم مردم از خنده اصلا نفهمیدم چی گفتم

1476

paolaaa

عضویت: 1396/02/26

تعداد پست: 3231

سوتی یادم نیس ولی چن روز پیش میخواستم برا شوهرم با محبت میوه بیارم بهش گفتم شوهر جان زردالو شیرین ...

امضاتو خوندم یاد مسیح علینژاد افتادم  ??

نظرت مخالف پستی هست که ثبت کردم? به جهنم ریپلایم نکن! فقط درمورد مسائل مربوط به بچه داری نظرات مخالف را پذیرا میباشم.   

نیشام

مدیر استارتر

عضویت: 1397/03/12

تعداد پست: 21

سوتی یادم نیس ولی چن روز پیش میخواستم برا شوهرم با محبت میوه بیارم بهش گفتم شوهر جان زردالو شیرین ...

اوه  چه سوتی بدی ولی خوبه شوهرت بوده  من از این سوتیا جلو بابام دادم  

یه دوست دارم قلقلیه خیلی چاقه فرفریه من این دوست و نداشتم از تو کوچه برداشتم   این شعر اثر حکیم   نیشام است                                                     

نیشام

مدیر استارتر

عضویت: 1397/03/12

تعداد پست: 21

سوتی یادم نیس ولی چن روز پیش میخواستم برا شوهرم با محبت میوه بیارم بهش گفتم شوهر جان زردالو شیرین ...

امضات خیلی قشنگه فک کنم یه شهید نوجوون به یه خبرنگار گفته اینو

یه دوست دارم قلقلیه خیلی چاقه فرفریه من این دوست و نداشتم از تو کوچه برداشتم   این شعر اثر حکیم   نیشام است                                                     

آریساجوون

عضویت: 1396/10/20

تعداد پست: 540

عقد بودیم.کسی خونه نبود.شب قرار بود بریم عروسی.شوهرم یه لباس مجلسی برام خریده بود رفتم تو اتاق و پوشیدمش به شوهرم گفتم بیا ببین بهم میاد .اومد و چشاش برق زد?? و ... وااای توی اتاق مشغول بودیم یهو بابام از سرکار برگشت و اوند تو اتاق که مدارک ببره برای کارش.چشمتون روز بد نبینه .اینقد با شوهرم سرخ شدیم از خجالت.منکه واقعا قشنگ اب شدم بدنم داغ شد از خجالت.بیچاره بابام مدارکاشو برداشت سرشو انداخت پایین و رفت بیرون.وای الانم که یادم میاد خجالت میکشم.بنده خدا خبر نداشت ما خونه ایم چون قرار بود بریم بیرون با شوهرم خرید کنیم??

دعا کنین مامان بشم.توروخدا یه صلوات برام بفرست مامان بشم???

قاصدک۶۶

عضویت: 1397/03/15

تعداد پست: 39

سوتی خودم نیست....دوستم میگفت تو عقد پشتم به شوهرم بوده تازه گیج شده بودم که ناگهان اون صدایی که نباید در میومده در اومده و........اونم فوری خودشو زده به خواب.

شوهرشم با خونسردی کامل روش رو پوشونده بوسیدش گفته عزیز دلم یخ کرده????

1508